ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۷۰ مطلب با موضوع «ولایت» ثبت شده است

صحیفه امام ج‏ـ21   16 قدرتهاى بزرگ و تبلیغ معناى غلط از انتظار. ….. ص : 15
موضوع: برداشتهاى مختلف از انتظار فرج.
مناسبت: میلاد حضرت مهدى (عج).
حضار: خانواده‏هاى شهدا، اسرا و مبارزان مسلمان لبنان و فلسطین- غرضى، محمد (وزیر پست و تلگراف و تلفن)- مسئولان و کارمندان وزارت پست و تلگراف و تلفن.
امام خمینی
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
انتظار فرج و معناى صحیح آن. این عید سعید ان شاء اللَّه، بر همه مسلمین جهان، مستضعفان عالم و خصوصاً ملت ما، مبارک باد. آنچه که امروز مى‏خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایى که از انتظار فرج شده است؛ بعضى‏اش را من عرض مى‏کنم. بعضیها انتظار فرج را به این مى‏دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام اللَّه علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحى هستند که یک همچو اعتقادى دارند. بلکه بعضى از آنها را که من سابقاً مى‏شناختم بسیار مرد صالحى بود، یک اسبى هم خریده بود، یک شمشیرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- بود. اینها به تکالیف شرعى خودشان هم عمل مى‏کردند و نهى از منکر هم مى‏کردند و امر به معروف هم مى‏کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کارى ازشان نمى‏آمد و فکر این مهم که یک کارى بکنند، نبودند ..
یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مى‏گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف‏هاى خودمان را عمل مى‏کنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء اللَّه، درست مى‏کنند؛ دیگر ما تکلیفى نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کارى به کار آنچه در دنیا مى‏گذرد یا در مملکت خودمان مى‏گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته‏اى، مردمى بودند که صالح بودند .. یک دسته‏اى مى‏گفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مى‏خواهند بکنند؛ گناه‏ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود ..
 یک دسته‏اى از این بالاتر بودند، مى‏گفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت- سلام اللَّه علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دسته‏اى بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایى هم بودند که براى مقاصدى به این دامن مى‏زدند ..
یک دسته دیگرى بودند که مى‏گفتند که هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایى که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتى که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتى باشد، در صورتى که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]. حالا ما فرض مى‏کنیم که یک همچو روایاتى باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنى، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف مى‏آورند براى چى مى‏آیند؟ براى اینکه گسترش بدهند عدالت را، براى اینکه حکومت را تقویت کنند، براى اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهى از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را براى اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه مى‏کنند؟ حضرت مى‏آیند، مى‏خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفى نداریم؟ دیگر بشر تکلیفى ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأى این جمعیت، که‏ بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به صدام. هر کسى نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ براى اینکه حضرت دیر مى‏آیند! و هر کسى دعا کند به صدام؛ براى اینکه این فساد زیاد مى‏کند، ما باید دعاگوى امریکا باشیم و دعاگوى شوروى باشیم و دعاگوى اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کارى که ما مى‏کنیم و ما دعا مى‏کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت مى‏خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان مى‏رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست، منتها ما نمى‏توانیم. اینى که هست این است که حضرت عالم را پر مى‏کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید .. ما تکلیف داریم که، اینکه مى‏گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتى نباشد، نظام در یک مملکتى نباشد، آن‏طور فساد پر مى‏کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنکه مى‏گوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند براى اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ براى اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازى بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کارى مى‏خواهند انجام بدهند، این باید خیلى آدم نفهمى باشد!. قدرتهاى بزرگ و تبلیغ معناى غلط از انتظار.
اما مسئله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طورى که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهاى دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزى که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‏خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت‏ و به دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروى، دست امثال اینها و آنهایى که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازى دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توى مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟.
اینهایى که مى‏گویند که هر علمى بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمى‏فهمند چى دارند مى‏گویند. اینها تزریق کرده‏اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى چى مى‏گویند. حکومت نبودن، یعنى اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهى رفتار بکنند. ما اگر فرض مى‏کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مى‏زدیم؛ براى اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهم ها نمى‏دانند چى مى‏گویند، هر حکومتى باشد حکومت [باطل‏] است! بلکه شنیدم بعضى از اشخاص گفته‏اند که خوب با این وضعى که هست، الآن در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم؛ دیگر غلط است این حرفها! چیزى نیست دیگر حالا؛ حتماً باید استاد اخلاق در یک محیطى باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانه‏ ها همه بازند و- عرض مى‏کنم که- جاهاى فساد همه بازند! اگر یک جایى باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمى‏شود، باطل است! اینها یک چیزهایى است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها مى‏فهمند دارند چى مى‏کنند. آنها مى‏خواهند ما را کنار بزنند .. بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمى‏توانیم [پر] بکنیم. اگر مى‏توانستیم، مى‏کردیم، اما چون نمى‏توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است،] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمى‏توانیم بکنیم؛ چون نمى‏توانیم بکنیم، باید او بیاید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت- سلام اللَّه علیه- در هر صورت، این مصیبتهایى که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهاى خارجى دامن بهش زده‏اند، براى چاپیدن اینها و براى از بین بردن عزت مسلمین [است‏]. و باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیارى باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتى در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنى، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش مى‏کنیم تا حضرت بیاید ..
ان شاء اللَّه، خداوند اصلاح کند اینها را. و امیدوارم که خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارک کند و دست ظالمها را کوتاه کند و قدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سرکوب کردن ظالمها .. 
- والسلام علیکم و رحمة اللَّه.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 Azar 92 ، 03:17
امین داوری

در روزهای انتخابات و همچنین پس از آن برخی افراد منتسب ب جریان پایداری با برداشت غلط و اشتباه خود از مفهوم تکلیف و نیز برداشت ظاهری از سخنان امام خمینی و بدون توجه به شیوه‌های سیاست‌ورزی و تصمیم‌گیری امام، ادعا می‌کردند که «مهم انجام تکلیف است، ما چکار به نتیجه داریم!» و در این راه واقعیات شفافی مانند ائتلاف، توجه به نظرسنجی‌ها، تاثیرگذاری موج انتخاباتی و... را بی اساس می دانستند مثلا این دوستان در مطلبی با عنوان «لطفاً حزب اللهی ها تا آخر بخوانند، بازهم بازی ذبح اصلح به پای صالح مقبول» بر اساس تحلیل صالح و مقبول، به ارزیابی وضعیت سیاسی پرداخته و خواستار ماندن جلیلی در صحنه انتخابات و رای دادن به ایشان بودند. این یادداشت آنقدر با نتایج انتخابات مغایرت داشت که چند ساعت بعد از اعلام نتایج از روی وب سایت منتشر کننده برداشته شد. بخشی از آن یادداشت بدین قرار بود: «رای بیشتر قالیباف برای کسانی که به اصلح بودن او قائل نیستند وجه شرعی ندارد و برای او فایده ای هم ندارد... نتیجتاً اینکه ذبح کردن اصلح به پای صالح مقبول برای کسانی که به اصلح بودن جلیلی معتقدند خطای استراتژیکی است که احتمالاً به دوم خرداد دیگری خواهد رسید.»
«در مراحل و شرایط مختلف زندگی همواره باید به دنبال این باشیم که وظیفه و تکلیفی که خداوند به عهده ما گذاشته است چیست و به آن عمل کنیم. این که نتیجه چه می شود به ما مربوط نیست، این را باید به خداوند واگذار کنیم و نسبت به هرچه پیش آمد رضایت داشته باشیم.»

تمام این حرف ها و مطالب در حالیست که علامه مصباح یزدی به عنوان پدر معنوی پایداری در کتابی با عنوان «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» می نویسند: «هنگامی که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضروری، در حد مطلوب و ایده آل آن میسر نباشد، باید نزدیک ترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد.» اما حالا رهبر معظم انقلاب خودشان به صحنه آمده و این برداشت غلط و اشتباه را رد کرده‌اند زیرا این برداشت غلط و این تعریف اشتباه از تکلیف، در آینده می‌توانست باعث انحرافات زیادی در مسیر انقلاب و نظام شود.

توضیحات رهبر انقلاب... رابطه‌ى «تکلیف‌مدارى» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟ امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزى را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختى‌ها را دنبال کرد، براى اینکه نظام اسلامى را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟ حتما تکلیف‌گرائى معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ى مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والا تلاشى که پیغمبران کردند، اولیاى دین کردند، همه براى رسیدن به نتائج معینى بود؛ دنبال نتائج بودند.

مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنى نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسى که براى رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتى هم به نتیجه‌ى مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانى نمیکند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده. اگر انسان براى رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتى نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیتها برنامه‌ریزى و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف‌گرائى معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستى نیست.
 در دفاع مقدس و در همه‌ى جنگهائى که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضى از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانى که وارد میدان جهاد میشدند، براى تکلیف هم حرکت میکردند. جهاد فى‌سبیل‌الله یک تکلیف بود. در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانى که وارد میشدند، اغلب احساس تکلیف میکردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزى و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامى نداشته باشند؟ اینجور نیست. بنابراین تکلیف‌گرائى هیچ منافاتى ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست مى‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ براى رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههاى مشروع و میسّر، برنامه‌ریزى کند.

لینک های مرتبط: حتی مطهری اول را هم می توان نقد کرد

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 Mordad 92 ، 15:34
امین داوری
این روزها خیلی‌ها یادی از محمدرضا شجریان می‌کنند و آن ربنای معروفش. حتی در مناظرات انتخاباتی هم یکی از کاندیدها از ایشان یاد می‌کند و حسرت پخش‌نشدن این نوا را در صداوسیما می‌خورد.
رهبری در اسفند سال 1370 در دیدار با اعضاى گروه ویژه و گروه معارف اسلامى صداى جمهورى اسلامى ایران‌ به طور مفصل پیرامون بسیاری از گزاره‌های فرهنگی و معرفتی که مربوط به رادیو می‌شد سخنانی ایراد فرمودند که بخشی از آن نیز مربوط به ربنای محمدرضا شجریان بوده است. ایشان فرمودند:
«...البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایى با لحن عربى خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهایى هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مى‌گذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آن‌طور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مى‌رسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسب‌تر باشد.»
اشتباه نکنید! قصد بنده بازگویی نظر ایشان در خصوص ربنای شجریان نیست. رهبری در آن سخنرانی به چندین نمونه‌ی مهم دیگر نیز اشاره کردند که نمی‌دانم چرا کمتر رسانه‌ای به طور تحلیلی به آن‌ها اشاره کرده است. شاید برای شما هم جالب باشد ولی بخوانید نظر رهبری در خصوص روضه‌خوانی‌ها و سینه‌زنی‌ها در مراسم عزاداری ائمه(علیهما السلام):
«مسأله‌ى دیگر، مسأله‌ى روضه‌هاست. روضه‌خوانى و سینه‌زنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه‌ى ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضه‌اى مى‌خواند، عده‌اى دلشان نرم مى‌شود و گریه مى‌کنند؛ این عیبى ندارد. اصلا عزادارى‌کردن یک حرف است، روضه‌خوانى و سینه‌زنى راه‌انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانى و سینه‌زنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلا در شب و روز تاسوعا و عاشورا به‌خصوص، در شب و روز بیست‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلا در مورد حضرت موسى‌بن‌جعفر(علیه‌السلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفات‌هاى داراى روضه‌خوانى است - من لزومى نمى‌بینم که سینه‌زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (س) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانى و سینه‌زنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایب‌شان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است.»
«...حتماً لازم نیست که عزادارى به همان شکل سنتىِ روضه‌خوانى باشد که اولش چیزى مى‌خوانند و بعد هم احیانا آخرش دمى مى‌گیرند و سینه‌اى مى‌زنند؛ نه، شرح حال را بیان کنید؛ مثلاً یک نفر با بیان خوب و لحن محزونى، وضع زندان‌رفتن حضرت موسى‌بن‌جعفر را بیان کند؛ حوادث تلخ زندان را بیان کند؛ بعد شهادت حضرت را بیان کند؛ بعد مراسم تشییع را بیان کند؛ در این صورت هر کس که آن‌جا نشسته باشد، دلش نرم مى‌شود.»
و البته سایر نقطه‌نظرات ایشان در همان سخنرانی، پیرامون استفاده از موسیقی در مراسم عزاداری و تواشیح و اذان و... و هم‌چنین آشنا نبودن مردم با سیره‌ی اهل بیت و بررسی‌نکردن زندگی آن بزرگان به صورت تحلیلی، که ظاهراً بی‌مشتری مانده‌اند.
این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که «برخی‌ها از کاه، کوه می‌سازند.» اما این‌جا برعکس است. از کوهی به آن بزرگی فقط کاه آن را نشان‌مان می‌دهند و سپس از همان کاه، کوه می‌سازند!
لینک مرتبط: من سگـ حسین + دانلود
سید هادی مصطفوی
۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 Mordad 92 ، 17:21
امین داوری
نظرات امام راحل که برگرفته از اسلام ناب می باشد در مسائل مختلف خط و مشی انقلاب اسلامی را در آن زمینه ترسیم می کند و مسئولینی که در طی زمان بر سرکار می آیند باید خود را موظف بدانند که طبق خط و مشی انقلاب اسلامی قدم بردارند.
وظیفه مطبوعات
وظیفه و مسئولیتی که امام برای مطبوعات و انتشارات در کشور ترسیم می کنند مسئولیتی بسیار بزرگ است. ایشان معتقدند «اهمیت انتشارات، مثل اهمیت خونهایى است که در جبهه‏ ها ریخته مى‏ شود. و مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء براى اینکه، دماء شهدا گرچه بسیار ارزشمند است و سازنده، لکن قلمها بیشتر مى ‏تواند سازنده باشد. و شهدا را، قلم ها مى‏ سازند و شهیدپرور هستند قلم ها.»
حوزه آزادی مطبوعات...
۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 Tir 92 ، 12:36
امین داوری
1 شما چرا ساعت 9 به ما وعده داده بودید؛ اما ساعت 10:30 آمدید
2 چرا با این‌که در جریان کوى دانشگاه، قلبتان جریحه‌دار شده بود، در قبال تبرئه‌ى عوامل حمله به کوى دانشگاه سکوت کردید؟ آیا سکوت شما ناشى از رضایت شما نبود
3 چرا نسبت به معضلات متعددى که در جامعه وجود دارد و باعث آزار و رنجش و ناامیدى مردم و فرار نخبگان و شایستگان اداره‌ى امور مملکت شده که از جمله‌ى آنها، هرج و مرج در ادارات و پستهاى موروثى است و به‌وفور دیده مى‌شود سکوت کرده‌اید
4 وقتى امام رحمةا...علیه در نجف از جایى عبور مى‌کردند، مردم ساعتهاى خود را با ساعت عبور ایشان تنظیم مى‌کردند؛ اما درست نبود ما یک ساعت براى دیدن رهبر خود انتظار بکشیم!

5 وقتى امام على علیه‌السلام در دوره‌ى حکومت خود با یک یهودى در یک دادگاه حضور پیدا مى‌کنند و هیچ امتیازى براى خود قائل نمى‌شوند، جایگاه دادگاه ویژه‌ى روحانیت در کشورى که ادعاى پیروى از آن حضرت را دارد، چیست
6 با این‌که شما از اوضاع مملکت خبر دارید و وضع مردم را خوب درک مى‌کنید، ولى چرا کارى انجام نمى‌دهید؟ اگر مسؤولان گوش نمى‌کنند، چرا با آنها برخورد نمى‌کنید و افراد لایق و قابل اعتماد و دلسوز براى ملت را جایگزین آنها نمى‌کنید؟ چرا باید بعضى اشخاص مصونیت آهنین داشته باشند و بعضى دیگر نه
7 نظارت بر عملکرد ولى‌فقیه چگونه است؟ در شرایط امروز، مجلس خبرگان سالى دو بار جلسه مى‌گذارد و بیشتر به دادن بیانیه اکتفا مى‌کند. آیا با این رویه، مجلس خبرگان مى‌تواند نظارتى روى ولى‌فقیه داشته باشد
8
آیا فکر نمى‌کنید که عملکرد مسؤولان روحانى حکومت باعث ایجاد فقر شده است
9 حضرت‌عالى در بیانات خود راجع به قتلهاى زنجیره‌اى، از نقش بیگانه در این موضوع سخن گفتید؛ ولى در بررسى پرونده به این جنبه هیچ اشاره‌اى نشد؛ بلکه ظاهرا کاملا بعکس مى‌نمود. لطفا توضیح دهید.
10 بعضى افراد با ایراد شبهه‌هایى نظیر نظامى بودن، نسبت به حضور بسیج یا بسیج دانشجویى در دانشگاه ها اشکال کرده‌اند و محدودیتهایى را اعمال مى‌کنند. نظر جناب‌عالى چیست
11
در زمینه‌ى فضاى مسموم مطبوعات کشور، نظر خویش را بفرمایید
12
مگر در قرآن عزیز ما نیامده است که انسان آزاد آفریده شده و بزرگترین آزادى، آزادى خواندن و نوشتن است؟ پس چرا در جمهورى اسلامى، این حق را از ما گرفته‌اند
13
سرعت پیشرفت علمى را در ایران بیشتر مى‌دانید، یا در امریکا
14
این‌جانب روز یکشنبه همین هفته، شاهد مجروح شدن یک روحانى توسط یک نفر در خیابان کارگر بودم. به نظر شما، علت کاهش محبوبیت روحانیون بعد از انقلاب چیست
15
در روز انتخابات دوم خرداد، منظور شما از این‌که فرمودید «هیچ‌کس براى من مثل هاشمى نیست» چه بود
۳۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 Ordibehesht 92 ، 14:38
امین داوری

ششم فروردین ماه، بیست و چهارمین سالگرد عزل آقای منتظری

«آیت الله خمینی معصوم نبودند و اشتباه هم داشته‌اند» این یکی از جملات آقای منتظری است پیرامون حضرت امام که بعد از ماجرای اهانت به امام خمینی در زمان فتنه هشتاد و هشت گفتند

ما که عاشق امام خمینی هستیم، هرگز ایشان را معصوم و بدون اشتباه نمی‌دانیم، اما اگر قرار باشد درباره افراد قضاوت کنیم و مثلا اشتباهات امام خمینی را بگذاریم کنار اشتباهات آقای منتظری و بعد اشتباهات آنها را هم ردیف هم قرار بدهیم، در این صورت هم به امام خمینی ظلم کرده‌ایم و هم به آقای منتظری. بعد هم لابد آدم‌هایی می‌گویند«حالا که هردو اشتباه می‌کردند، پس حق با هر دوی آنهاست و می‌توان همزمان هم خط امام بود و هم خط آقای منتظری!» پس بهتر است عدالت را درباره امام و آقای منتظری رعایت کنیم و اشتباه آنها را با همدیگر مقایسه کنیم و ببینیم آیا اشتباهات آنها در یک سطح و به یک اندازه است؟!

یکی از اشتباهات بزرگ امام خمینی که اشتباهات و مشکلات بعدی را در پی داشت، دستور ایشان...

۵۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 Farvardin 92 ، 02:53
امین داوری