کشتار شصت و هفت
کشتار شصت و هفت چرا... اعدام مجرمین سیاسی فاجعه ای خونین اعدام ها باید محکوم شود آنها بیگناه بودند پس مگر امام نگفت حکومت اسلامیست چه کسی جواب خانوادهای قربانیان را میدهد و...
ببینید تصویر یکی از جلسات و گردهمایی های ضد انقلاب را در خصوص این اعدام ها
پاسخ به اعدام های زنجیره ای مجرمین سیاسی در دهه شصت
پروژه اغتشاش و برهم زدن جلسه سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی توسط منافقین
همزمان با کلید خوردن پروژه بحرانسازی در دانشگاهها هنگامی که استاد در حال سخنرانی در دانشکده برق دانشگاه خواجه نصیر بود، چهار نفر در حین سخنرانی پلاکاردهایی را بالا گرفتند که در آن جملاتی نظیر کشتار شصت و هفت چرا... نوشته و در آن به آنچه که کشتارهای سال شصت و هفت خوانده شده بود، حمله گردیده بود اما پاسخهای قاطع استاد این پروژه را ناکام گذاشت
استاد رحیمپور پس از دیدن این پلاکارد، خطاب به حضار گفت: مطمئن هستم خود این فرد هم نمیداند که از چه کسی حمایت میکند. بلکه عدهای به او گفتهاند این پلاکارد را در این مراسم بالا ببرد و او نیز از روی جهالت این کار را میکند وی در ادامه و پس از جواب های کوبنده در مورد این اعدام ها با یک جمله زیبا کار را تمام کرد: این بزرگترین افتخار برای جمهوری اسلامی است که این افراد که حتی کارهایی در حمایت از منافقین انجام میدهند، میتوانند راحت حرفشان را بزنند.
دانلود کلیپ صوتی سخنان استاد رحیم پور در این جلسه و در حین اغتشاش
اعدام زندانیان سیاسی در سال 67، جنایت یا عدالت...
پرسش اول: گفته می شود بعد از عملیات مرصاد، با فرمان امام خمینی(ره) زندانیان سیاسی که بر سر موضع پیشین خود باقی مانده بودند، اعدام شدند، و وسایل و لوازم شخصی آنها به خانواده هایشان بازگردانده شد. در این جریان حتی اعدام زنان که بسیار در اسلام محدود است، رخ داده بود و ادعا می شود که نظر به ممنوعیت اعدام دوشیزگان دختران باکره را به عقد در می آوردند و بعد از این که باکرگی آنها عزل شد، اعدامشان می کردند. پاسخ شما به این مسائل چیست؟
پاسخ : اعدام زندانیان سیاسی ، ممنوعیت اعدام دوشیزگان و عقد آنها همه شایعات ساخته و پرداخته منافقین برای تطهیر جنایات و خیانت های خود به کشور و تخریب وجهه نظام اسلامی می باشد . در تبیین واقعیات مربوطه گفتنی است :
پس از تهاجم نیروهای سازمان منافقین در سال 67 با پشتیبانی ارتش عراق به داخل ایران حضرت امام (ره)حکمی را درباره بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور محکومیت اعدام برای کسانی که برنامه شورش در زندان ، همزمان با برنامههای بیرون سازمان داشتند، صادر کردند . در زمینه دلایل صدور این حکم که از مبانی فقهی و حقوقی مستحکمی برخوردار است به اختصار می توان به وضعیت کلی نیروهای نظامی ایران در جبهه ها ، روحیه مردم در داخل کشور به واسطه انعکاس تحولات جبهه ها ، تبلیغات وسیع درباره پیشروی های عراق از سوی رادیوهای بیگانه ، ورود مستقیم آمریکا به صحنه جنگ با ایران از طریق هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ، پیشروی نیروهای منافقین به داخل خاک ایران و تصرف چند روستا و شهر اسلام آباد غرب ، انتقال اخبار مربوط به تحولات جبهه ها و ورود منافقین به داخل ایران ، بروز تحرکات و تنشهائی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین ، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت هائی برای برپائی آشوب و شورش در سطح شهرها ، انتشار پیامهای مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو های متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش ، اشاره داشت .
در چنین اوضاع و احوالی حضرت امام (ره) بر مبنای دیدگاه فقهی خود ، از مسئولان مربوطه خواستند تا ضمن بررسی مجدد وضعیت منافقین در زندان ، آن دسته از این افراد را که همچنان بر سر موضع تشخیص می دهند ، به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب که با استفاده از فرصت ، در صدد آشوبگری و تحریک دیگران به شورش هستند ، اعدام کنند . در حکم حضرت امام (ره) در این باره چنین آمده است : « از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما ، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند .»
همانگونه که ملاحظه می شود حضرت امام (ره) ضمن بیان مبانی فقهی صدور این حکم ، صرفاً آن دسته از منافقین زندانی که « بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند » را « محارب و محکوم به اعدام » برشمرده که لازم است حد محارب در خصوص آنها اجرا شود . و تشخیص این موضوع را نیز به رأی اکثریت قاضی شرع ، دادستان و نماینده وزارت اطلاعات واگذار می کند ، با تأکید بر اینکه « احتیاط در اجماع است. » و منافقین زندانی ای که از عملکرد «سازمان منافقین» برائت جسته و توبه میکردند، اعدام نمیشوند.
البته بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی قبل از این مقطع نیز سابقه داشته و بدون حکم و نظر امام نیز اینکار صورت می گرفته است . به عنوان مثال در سال 1360 نیز همزمان با شورشهای شهری و ترورهای گسترده منافقین ، شورشی نیز در زندان صورت می گیرد و 12 نفر در این ارتباط تیرباران می شوند. در اینجا مناسب است به توصیه اکید حضرت امام (ره) در آن ایام مبنی بر پرهیز از تندروی در رفتار با زندانیان گروهک های ضد انقلاب اشاره شود . ایشان در سخنرانی خود به مناسبت فاجعه انفجار در حزب جمهوری اسلامی به تاریخ 9/4/1360 فرمودند : « من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند میگویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای ناخواسته با زندانیانی که الان هستند، ولو این زندانیان از همین گروههای فاسد باشند، با خشونت غیر انسانی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لکن دادگاهها احکام را با دقت بررسی کنند،و پرونده ها را بررسی کنند ، آنها را بر محکمهها بنشانند و ازشان استفسار کنند . با قاطعیت هرچه باید بکنند، عمل کنند، لکن این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته از ما به وسیله همین گروهها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند خدای ناخواسته به خلاف موازین اسلام رفتار کنند و من میدانم نمیکنند، گرچه آنهایی که باید به شما تهمت بزنند، تهمت را میزنند. »
اما در سال 1367 ، وضعیت متفاوتی با سال 1360 وجود داشت ؛ در سال 60 سازمان منافقین اگر چه از حمایت های سیاسی و تبلیغاتی بیگانه بهره می برد اما به هر حال یک گروه ضد انقلاب داخلی به شمار می آمد که دست به عملیات تروریستی و انفجاری در داخل می زد و البته با عوامل این عملیات نیز برخورد می شد . ولی در سال 67 این گروه در قالب یک « ارتش متجاوز » ظاهر شد که از پشتیبانی کامل نیروهای نظامی بیگانه برخوردار بود . و با اتکاء به همین پشتیبانی ها توانسته بود راه خود را به داخل خاک ایران باز کند و بخشی از آن را به اشغال خود در آورند . و در کنار آن مسائلی نظیر بروز تحرکات و تنشهائی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین ، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت هائی برای برپائی آشوب و شورش در سطح شهرها ، انتشار پیام های مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو های متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش ، همه بیانگر موج تازه توطئه های این گروهک می باشد . از سوی دیگر آمریکا نیز با حضور پرنگ نظامی در خلیج فارس و هدف قرار دادن یک هواپیمای مسافربری و حمله به ناوچه ها و نفت کشهای ایرانی عملاً وارد عرصه جنگ با نظام جمهوری اسلامی شده و طبعاً از نیروهای نظامی معارض نیز حمایت به عمل می آورد . در این شرایط حضرت امام (ره) به منظور خنثی کردن توطئه و تحرکی که در حال شکل گیری بود ، ضمن سفارشهای لازم به منظور تشخیص صحیح «برسر موضع نفاق بودن » دستور برخورد با عوامل داخلی این توطئه را صادر می فرمایند.( ر.ک : پاسداشت حقیقت، مسعود رضایی، و عباس سلیمی نمین، تهران:دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، 1381 )
در ادامه به گوشه هائی از جنایات گروهک تروریستی منافقین اشاره می شود :
سازمان تروریستی منافقینی گروهی است که از سال 61 تا 67، 15 هزار بیگناه را در خیابانهای تهران و دیگر شهرها ترور میکردند. منافقین کسانی بودند که در سال 58 و 59 جنگهای تجزیه طلبانهای را در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و دیگر شهرها به راه انداختند و اینها همان کسانی بودند که در ماه رمضان یکی از سالهای اوایل دهه 60 با حمله به خانه یک فرد بسیجی که تنها جرمش حزب اللهی بودن و حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تیغ موکتبری بریدند. یک بار در عروسی فرزند یکی از فئودالهای وابسته به منافقین، تعدادی از جهادگران انقلاب که عموماً از دانشجویان مسلمان و انقلابی بودند را در مقابل عروس و داماد، به جای گوسفند سر بریدند.
منافقین ضمن جاسوسی برای صدام در جنگ تحمیلی و نیز برخی دیگر از جنایتهای ددمنشانه آنها از جمله به گلوله بستن مجروحان در بیمارستانها و نیز به شهادت رساندن 72 تن از بهترین نیروهای انقلاب ، از سال 60 و 61 تا آخر جنگ در خیابانها میگشتند و هر دختر و پسر حزباللهی را بدون اینکه حتی بدانند این شخص کیست به مسلسل میبستند و حتی در مغازههایی که عکس امام(ره) بر روی دیوار آن نصب بود، نارنجک میانداختند.
شکنجههایی که منافقین بر روی نیروهای انقلابی و حزب اللهی انجام میدادند، روی ساواک را نیز سفید کرد.
***
پرسش دوم: روی سایت ویکی پدیا نوشته شده است که در شهریورماه 67 افرادی که محاکمه و در صورت ماندن روی مواضع اعدام شدند، انشعابات مختلف چریکهای فدایی خلق، سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، حزب توده ایران، سازمان انقلابی کارگران ایران (راه کارگر)، سازمان پیکار، کومهله، حزب کمونیست ایران و دیگر سازمانهای کوچک چپی از این سازمانها بودند. نوشته های روی این سایت به نقل نوشتجات آقای یرواند آبراهامیان از کتاب کشتار سال 67 و دیگر منابع از جمله کتاب خاطرات آیت الله منتظری می باشد. آیت الله منتظری هم در کتاب خاطرات خود اشاره کرده بودند که بعد از اعدام مجاهدین خلق، نوبت به عوامل چپی و کمونیست رسید. چرا با وجود اینکه چپی ها به غیر از برخی گروهها مثل کموله، برعکس سازمان منافقین، بر علیه نظام دست به سلاح نبرده بودند، همچون عناصر سازمان منافقین اعدام شدند؟
پاسخ :دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز سوال شما مشتمل بر دو بخش است : نخست در مورد اعدام منافقان (عمدتا مجاهدین خلق) و دوم اعدام گروههای چپ گرا به طور خاص .
در مورد اعدام منافقان زندانی در سال 67 ، در پاسخ به سوال اول شما به طور مفصل در مورد صحت و سقم ماجرا و دلایل و مستندات فقهی و قانونی آن مطالبی ارائه شد و به طور خلاصه می گوییم که این حکم ، حکمی نبود که ناگهان اجرا شده باشد بلکه حکمی بود که از قبل هم بدون فرمان امام خمینی ره و در چارچوب قانون اجرا می شد و در تابستان 67 با توجه به فجایعی که منافقان به دنبال پذیرش قطعنامه سازمان ملل مبنی بر آتش بس از سوی جمهوری اسلامی ایران در بخشهای مختلف کشور از جمله مناطق عملیاتی غرب کشور مرتکب می شدند و از جانب نیروهای داخلی و حتی محبوس وفادار به آنان مورد حمایت قرار گرفته و تحرکاتی هم به منظور به بلوا کشاندن زندانها همزمان با اقدامات منافقان در غرب کشور در حال انجام بود امام خمینی ره دستور رسیدگی به مساله آنان نمود تا اگر کسانی بر سر مواضع خود پایدار بوده و همچنان به عنوان نیروی دشمن عمل می کنند بر اساس احکام قطعی شرع و قوانین اعدام شده و اگر از موضع خود بازگشته باشند روند قضایی خود را طی نمایند و احیانا حتی مشمول عفو شوند و البته توجه به این نکته لازم است که کسانی که در این جریان مورد بررسی قرار گرفتند کسانی بودند که از قبل به دلیل اقدامات خرابکارانه بر علیه امنیت ملی و اقدامات تروریستی شان دستگیر شده بودند و طبیعتا اتهام و جرم آنان ثابت بود و تنها اجرای حکم آنان با توجه به شرایط خاص جنگی تسریع بیشتری یافت و البته این دستور به نفع کسانی هم بود که در زندان پشیمان شده و از مواضع سابق خود عدول نموده بودند و باعث تسریع در بازگشت آنان به آغوش خانواده هایشان شد و در کل بهتر است نیمه پر لیوان را هم ببینیم . در هر صورت باز هم شما را به مطالعه پاسخ سوال اولتان ارجاع می دهیم هر چند که به نظر می رسد که شما در این زمینه قانع شده و بیشتر در مورد علت اعدام گروههای چپ گرا ابهام دارید . لذا به این مساله می پردازیم :
اولا سند شما در مورد اعدام گروه های چپ گرا سند معتبری نیست چرا که اولا سایت ویکی پدیا که خود را دانشنامه آزاد می داند منبع علمی و معتبر نیست چه رسد به یک منبع حقوقی معتبر و قابل استناد! بلکه منبعی است که حتی با فرض پذیرش وجود آزادی در آن، هر کسی می تواند هر گونه ادعای جهت داری را در آن عنوان نماید که این مساله خود باعث بی اعتبار شدن ارزش داده های اطلاعاتی سایت می شود لذا نمی توان به خود سایت ویکی پدیا اعتمادی نمود ثانیا اسناد و منابعی که در سایت ویکی پدیا مورد استناد قرار گرفته است خود اشکالاتی دارند چرا که بخشی از آنها بیانیه ای صادره می باشد و در آنها ادعاهایی صورت گرفته است که باز هم بیانیه ، منبع مورد اعتمادی نیست و بخشی دیگر از آنها هم توسط کسانی نگارش یافته است که نوعا دارای مشکلاتی با نظام اسلامی هستند و همواره گزارشهای خلاف واقع درمورد حقایق نظام اسلامی ارائه می دهند به عنوان مثال شخصی همچون آبراهامیان که کتاب «ایران بین دو انقلاب » او تحلیلی است از انقلاب اسلامی که صد و هشتاد درجه با واقعیات انقلاب اسلامی تعارض داشت به گونه ای که یکی از منتقدان اثر او در باره کتاب او مقاله ای با این عنوان نوشت : «نظریه پردازی برای انقلابی که هرگز اتفاق نیفتاد» به عبارتی تحلیلی که وی از انقلاب اسلامی می کند به اندازه ای دور از واقعیات است که نویسنده معتقد است آبراهامیان برای انقلابی نظریه پردازی کرده است که هرگز اتفاق نیفتاده و انقلابی که اتفاق افتاده است چنین ماهیتی نداشته است . همین تحلیل های کاملا جهت دار در مورد سایر مسایل مرتبط با ایران در آثار دیگر این نویسنده نیز وجود دارد و حتی در کتاب مورد اشاره سایت ویکی پدیا به تصریح خود سایت اشتباهات فاحشی وجود دارد که نشان از کمبود اطلاعات نویسنده دارد و این مساله باز به نوبه خود باعث بی اعتباری بسیاری از داده های اطلاعاتی و تحلیل های دیگر وی می شود .
منبع دیگری نیز که شما به آن اشاره نموده اید کتاب خاطرات آیت الله منتظری می باشد که در آن هم اولا اثری از ذکر گروههای چپ گرا نبوده و ثانیا سایر گزارشهای آیت الله منتظری به دلیل جهت دار بودن آن و قضایای پیرامون آیت الله منتظری قابل استناد نمی باشد . در واقع آیت الله منتظری به دلیل روحیات خاصی که از آن برخوردار بود و در نهایت به برکناری ایشان از قائم مقام رهبری منجر شد در بسیاری از قضاوت های خود اسیر القائات کسانی بودند که متاسفانه ایشان را احاطه نموده و گام به گام به سمت دشمنان نظام کشاندند به گونه ای که شخصیتی که در سالهای آغازین انقلاب به تصریح خود در کتاب و علیرغم اعتقاد امام خمینی به مبارزات مسلحانه در خارج از کشور ، اقدام به راه اندازی نهضت های آزادی بخش در خارج از کشور می نماید در اواخر عمر به اندازه ای مورد توجه استکبار جهانی قرار می گیرد که تبدیل به مرجع تقلید ثابت رادیوهای بیگانه به ویژه رادیو بی بی سی شده و رادیو بی بی سی همواره از ایشان به منظور تحقق اهداف استعماری دولتمردان متبوع خود استفتائات جهت داری می نمود و با عنایات ویژه آقای منتظری مواجه می شدند . در طول تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در موارد مختلف شاهد قضاوتهایی از ایشان در باره عملکرد برخی اشخاص بودیم که همگی حاکی از میزان ساده لوحی ایشان داشت به عنوان مثال ایشان در مورد قضیه مهدی هاشمی معدوم ، و با وجود اینکه متهم به دهها فقره قتل بودند معتقد بودند که ایشان بی گناه بوده و حتی او را به گونه ای بالا می بردند که گویا یکی از اولیای الهی مورد اتهام قرار گرفته است (برای مطالعه بیشتر در مورد جرایم باند مهدی هاشمی و دفاعیات آقای منتظری رک : محمد محمدی ری شهری ، سنجه انصاف ، انتشارات دارالحدیث و همان ، خاطرات سیاسی و نیز رضایی، مسعود و عباس سلیمی نمین، پاسداشت حقیقت، تهران:دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، 1381) به همین دلیل آقای منتظری که از سوی باند مهدی هاشمی احاطه شده و توسط برادر ایشان به نام هادی هاشمی که داماد آقای منتظری هم بود خط دهی می شد به مرور نسبت به بسیاری از مسائل ازجمله دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی نظام جمهوری اسلامی بدبین شده و در نتیجه بسیاری از القائات اطرافیان را همچون دشمنان به نظام اسلامی منتسب نمود که البته همین روحیه ساده لوحانه و نیز اقدامات ایشان باعث شد تا امام خمینی ره در آخرین ماههای عمر خود اقدام به برکناری ایشان بنمایند و از ایشان خواستند تا بیت خود را از منافقان و ملی گراها پاک نموده و بیش از این سهم امام را درحلقوم منافقان نریزند . (رک : نامه امام خمینی به آیت الله منتظری مورخه 6 فروردین 1368 و 8 فروردین همان سال) لذا بسیاری از اتهاماتی که آقای منتظری به نظام اسلامی وارد می نمایند ناشی از القائات اطرافیان ایشان که از عوامل باند مهدی هاشمی معدوم بودند و بدبینی حاصر از اعدام مهدی هاشمی بود و از آنجایی که اشتباهات در تحلیل های ایشان نیز به حدی فاحش بود که تروریستی همچون مهدی هاشمی با دهها فقره قتل و جنایت را امین خود نموده و در صدد تبرئه وی بر می آید و حتی همچون یکی از اولیای الهی تقدیس می کند لذا مطالب کتاب ایشان نیز نمی تواند به عنوان مستند قرار گیرد.
با این حال حتی فارغ از هر گونه مستندی در زمینه اعدام گروههای چپ گرا به نظر می رسد فرض شما در مورد بی گناه بودن گروههای چپ گرا فرض صحیحی نیست و حتی اگر در زندان افراد چپ گرایی هم به دلیل محاربه اعدام شده باشند کسانی بودند که اسلحه بر دست گرفته و بر علیه نظام دست به توطئه زده بودند که طبیعتا جواب توطئه برخورد خشونت آمیز خواهد بود .
با این توضیح که سیاست اولیه حکومت اسلامی از منظر امام خمینی تعامل با تمامی گروهها و جرانات و حتی گروههای مارکسیستی بود به گونه ای که امام خمینی ره در یکی از مصاحبه های خود در خارج از کشور اعلام نمودند حتی مارکسیستها در حکومت اسلامی برای اظهار عقاید خود آزاد خواهند بود اما آزادی توطئه را نخواهند داشت. متعاقب همین دیدگاه و در پی پیروزی انقلاب اسلامی دربهمن 57 تمامی شرایط و زمینه ها برای تجلی این آزادی توسط نظام نوپا تاسیس شد و این گروهها تا زمانی که دست به توطئه چینی نزده بودند در این کشور آزاد بوده و حتی به بیان دیدگاههای خویش می پرداختند که نمونه آن برگزاری مناظراتی بود که در آن نمایندگان گروههای ملحد با نمایندگان گروههای مذهبی در برنامه تلویزیونی شرکت کرده و به بیان دیدگاههای خود می پرداختند که شاخص ترین آنها در سال 60 مناظره ایدئولوژیک عبدالکریم سروش و مصباح یزدی با احسان طبری (ایدئولوگ حزب توده) و فرخ نگهدار(رهبر فداییان اکثریت) در کنار مناظره های شهید بهشتی با نورالدین کیانوری (دبیر کل حزب توده) و نمایندگان سازمان مجاهدین خلق و ... نشانه توان تحمل طرح آراء مختلف در نظام جمهوری اسلامی بود. اما متاسفانه گروههای مخالف نظام به جای قدردانی از فضای به وجود آمده و استفاده مطلوب از آن به سوء استفاده پرداخته و ابتدا گروههایی همچون مجاهدین خلق به روی مردم اسلحه کشیدند و آنگاه گروههایی همچون حزب توده پس از حمایت از تجزیه طلبان دست به ایجاد شبکه کودتا زدند که در سال 62 رسما کشف و سران آن به تلاش برای ایجاد کودتا اعتراف نمودند و بدین ترتیب این حزب نیز منحل شد. در کنار حزب توده به عنوان شاخص ترین ، ریشه دار ترین و رسمی ترین گروه چپ گرای ابتدای انقلاب اسلامی که دست به توطئه کودتا زدند، شاهد دهها حزب و گروه چپ گرای دیگر نیز بودیم که برخی از همان آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و برخی دیگر پس از گذشت چندین ماه توطئه های خود را آغاز نموده و اثبات نمودند که شایستگی استفاده از فضای آزادی ها را ندارند و به دنبال دهها جنایتی که بر علیه مردم بی گناه انجام دادند توسط نظام مورد تعقیب قرار گرفته و با آنها برخورد شد و در واقع علاوه بر حزب کومله که در سوال به آن اشاره شده است در ابتدای انقلاب شاهد دهها گروه چپ گرا بودیم که با اقدامات تروریستی خود امنیت کشور را به خطر می انداختند. به عبارتی در همان آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حضور چندین گروه اعم از التقاطیون مسلمان(همچون گروهک فرقان)، التقاطیون مسلمان نمای چپ گرا(همچون مجاهدین خلق) و چپ گرایان رسمی (همچون حزب توده ، گروهک پیکار ، سازمان فداییان خلق ،حزب دمکرات کردستان ، اتحادیه کمونیست های ایران ، حزب رنجبران و دهها گروه چپ گرای دیگر) بودیم که همگی تلاش می کردند در اقدامات تروریستی ، جنایت و کشتار انسانهای بی گناه گوی سبقت را از دیگر رقبا بربایند که گزارشی از وضعیت و اقدامات آنها در کتاب «جریان شناسی چپ در ایران نوشته حمید احمدی حاجیکلایی نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی» ذکر شده است. بنابر این آنچه مسلم است دهها گروه چپ گرا در ابتدای انقلاب اسلامی بر علیه نظام اسلامی و مردم بی گناه دست به جنایتهای بی شمار زدند که نظام اسلامی سرانجام ناچار به برخورد سخت با آنان شده و اگر هم در سال 67 چپ گرایانی در زندان بوده باشند از همین قبیل افراد بوده اند که برخورد قانونی و شرعی با تروریستها نیز امری طبیعی و حتی الزامی می باشد.
با این حال سیاست نظام اسلامی هرگز برخورد خشونت بار با چپ گرایانی که دست به توطئه نرده اند نبوده است و علاوه بر اینکه مطالبی که در همین سایت ذکر شده است خود به خود نشان از عدم برخورد اینچنینی دارد (به عنوان مثال در بخشی از مطالب سایت ویکی پدیا آبراهامیان به نقل از یکی از زنان چپ گرا به عنوان بازمانده کشتار 67 مطالبی نقل می کند در حالی که طبق ادعا های دیگر این کتاب در این ماجرا تمامی کسانی که در زندان بوده اند و بر سر موضع خود بوده اند قتل عام شده اند و طبیعتا زنده ماندن این فرد نشان می دهد که علاوه بر باطل بودن اصل استدلال و ادعا ، برخورد نظام نیز برخورد سخت با همگان نبوده است و اگر ادعای اولی را هم قبول کنیم زنده ماندن این فرد نشان میدهد که وی دست به توطئه نزده و یا بر سر مواضع خود نبوده و در نتیجه نظام اسلامی کسانی را که دست به توطئه نزده بودند را از سایرین استثنا نموده و با آنان برخورد سخت نداشته است) برخی شواهد دیگر نیز شاهد این است که کسانی که صرفا چپ گرا بوده و در عین حال توطئه ای انجام نداده اند آزادانه در حال فعالیت به عنوان شهروند عادی هستند همچون دهها استاد دانشگاه چپ گرا که حتی کتابهایشان هنوز هم در دانشگاهها در حال تدریس می باشد و یا برخی فعالان چپ گرای سابق که گهگاهی از نقل خاطراتشان در رسانه ملی استفاده می شود و دهها کتاب که توسط چپ گرایان در مورد خاطراتشان انتشار یافته است و در دسترس همگان قرار دارد یا در جریان یکی از نمایشگاههای کتاب که مقام معظم رهبری در جریان بازدید از یکی از غرفه ها و با دیدن یکی از کتابهای به آذین که از نویسندگان شدیدا چپ گرا بوده و در بستر بیماری بودند احوالپرسی نمودند که همه اینها نشان دهنده این است که سیاست نظام اسلامی عدم برخورد با گروهها و جریانات مخالفی که دست به توطئه نزده اند می باشد و آنان می توانند آزادانه به عنوان شهروند درنظام اسلامی از حقوق شهروندی خود برخوردار باشند و در نتیجه اگر هم برخوردی تا کنون صورت گرفته است تنها باگروهها توطئه گر بوده است .
نتجه اینکه اولا اسناد ارائه شده چندان معتبر نیستند و ثانیا بالفرض در صورت صحت ماجرا باز هم با توجه به سیاست نظام اسلامی مبنی بر برخورد با گروههای توطئه گر و نه هر گروه مخالفی و نیز با توجه به اینکه در آن سالها علاوه بر کومله دهها گروه چپ گرای تروریست که به اسامی برخی از آنها اشاره شد فعال بودند این افراد قطعا از میان همین گروهها بوده اند و مجازات اعدام برای تروریست ها مجازاتی کاملا طبیعی و معقول می باشد.
تذکر:
1.به عنوان جمعبندی از سخنان فوق این اعدامها نه برای راحت شدن از شرّ زندانیان، بلکه در پی شورش آنها در زندان همزمان با عملیات مرصاد بوده است. افرادی محاکمه می شدند که پیشتر در عملیات تروریستی شرکت داشتند و فقط کسانی اعدام می شدند که بر سر مواضع خویش باقی مانده بودند. ضمن اینکه این عمل پیش از این هم در مورد تروریستها انجام شد و البته بسیاری از آنان نیز بخاطر نداشتن خط مشی پیشین از اعدام نجات یافتند و بعدها آزاد گشتند.
2.یکی از ادعاهای ضدانقلاب این است که از آنجایی که در اسلام اعدام دختران باکره ممنوع است، دختران باکره ای که به اعدام محکوم می شدند را سپاهیان صیغه می کردند و بعد از تجاوز و از بین رفتن باکرگی آنها را اعدام می کردند! گذشته از اینکه اگر مبنای اعدام کنندگان اسلام می بود(که بخاطرش نتوانند دختران باکره را اعدام کنند) بر مبنای همین اسلام نمی توانستند یک دختر را به زور صیغه کنند و باکرگی او را بردارند و روی همین حساب باطل بودن این ادعا ثابت می شود؛ بد نیست بدانید اساس این ادعا از کجا برخاسته است: آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود در بخش مربوط به اعدامهای سال 67، از بحثهای بین خود و امام خمینی توضیحاتی می دهد که آشکار می کند که این داستان چگونه ساخته شده است. به طور خلاصه ایشان اشاره می کند که وقتی بحث اعدامها مطرح شد، من اعتراض کردم که در زندانها زنان نیز اعدام می شوند، اعدام زن در اسلام بسیار محدود است و دختران را نیز اعدام نمیکنند، امام نیز گفت خب به آقایان بگویید دخترها را اعدام نکنند، بعد آمدن اینطرف و آنطرف اینطور وانمود کردند که منتظری گفته دخترها را نکنید، اول آنها را صیغه کنید و بعد اعدام کنید. در خارج از کشور هم منافقین این را دست گرفته بودند.(کتاب خاطرات آیت الله منتظری، اتحادیه ناشران ایرانی در اروپا]نشر باران، نشر خاوران و نشر نیما[، چاپ دوم 1379، فصل دهم، صفحه 345-344)
پس آشکار است که این شایعه ابتدا در مورد آیت الله منتظری ساخته شده بوده است، و در واقع هم ایشان زمانی که قائم مقام رهبری نظام بودند، بسیار منفور بودند و بسیاری از این حرفها در مورد ایشان ساخته می شد. طبیعی است که بعد از تغییر نگرش ایشان و قرار گرفتن ایشان در برابر طیف اصلی نظام، دیگر نمی شد این سخنان را در مورد او بگویند و به جای اینکه بگویند منتظری گفته، گفتند در زندانها روالشان چنین بود!!
3.کسانی که به هر نحو با پاسخهای فوق قانع نشدند، به هر حال این مسئله را نمیتوانند برای متهم کردند، رهبر فعلی نظام مطرح کنند، زیرا آیت الله خامنه ای، در آن زمان رئیس جمهوری بودند و مقامی اجرایی در جهت این اعدامها نداشتند، و آیت الله منتظری هم در خاطرات خود اشاره می کند که ایشان تا بعد از اعدام عناصر مجاهدین خلق که بر سر موضع خویش بودند، از رخ دادن این ماجرا خبر نداشت و وقتی خبردار شد که داشتند کمونیستها را اعدام می کردند.
---------------------------------------------------------
متن شایعه
اعدام زندانیان سیاسی در سال 67، جنایت یا عدالت!
بعد از عملیات مرصاد، با فرمان امام خمینی زندانیان سیاسی که بر سر موضع پیشین خود باقی مانده بودند، اعدام شدند و حتی اعدام زنان که بسیار در اسلام محدود است، رخ داده بود و ادعا می شود که نظر به ممنوعیت اعدام دوشیزگان ، دختران باکره را به عقد در می آوردند و بعد از این که باکرگی آنها عزل شد، اعدامشان می کردند.
پاسخ شایعه
1. ممنوعیت اعدام دوشیزگان و عقد آنها، همه شایعات ساخته و پرداخته منافقین برای تطهیر جنایات و خیانت های خود به کشور و تخریب وجهه ی نظام اسلامی می باشد .
http://shayeaat.ir/post/70
2. پس از تهاجم گسترده منافقین در سال 67 ، حضرت امام (ره) حکمی را درباره بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور محکومیت اعدام برای کسانی که برنامه شورش در زندان ، همزمان با برنامههای بیرون سازمان داشتند، صادر کردند .
3. این حکم از مبانی فقهی و حقوقی مستحکمی برخوردار است که به اختصار برخی از آنها را میتوان برشمرد :
* وضعیت کلی نیروهای نظامی ایران در جبهه ها
* روحیه مردم در داخل کشور به واسطه انعکاس تحولات جبهه ها
* تبلیغات وسیع درباره پیشروی های عراق از سوی رادیوهای بیگانه
* ورود مستقیم آمریکا به صحنه جنگ با ایران از طریق هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری
* پیشروی نیروهای منافقین به داخل خاک ایران و تصرف چند روستا و شهر اسلام آباد غرب
* انتقال اخبار مربوط به تحولات جبهه ها و ورود منافقین به داخل ایران
* بروز تحرکات و تنش هایی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین
* آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت هائی برای برپائی آشوب و شورش در سطح شهرها
* انتشار پیامهای مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو های متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش
4. در چنین اوضاعی حضرت امام (ره) بر مبنای دیدگاه فقهی خود ، از مسئولان خواستند تا ضمن بررسی مجدد وضعیت منافقین در زندان ، آن دسته از این افراد را که همچنان بر سر موضع تشخیص می دهند ، به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب که با استفاده از فرصت در صدد آشوبگری و تحریک دیگران به شورش هستند ، اعدام کنند .
5. در حکم حضرت امام (ره) در این باره چنین آمده است :
»از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما ، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند . «
6. حضرت امام (ره) صرفاً آن دسته از منافقین زندانی که « بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند » را «محارب و محکوم به اعدام» برشمرده اند.
* تشخیص این وضوع را نیز به رأی اکثریت قاضی شرع ، دادستان و نماینده وزارت اطلاعات واگذار می کنند ، با تأکید بر اینکه « احتیاط در اجماع است».
* منافقین زندانی ای که از عملکرد «سازمان منافقین» برائت جسته و توبه میکردند، اعدام نمیشوند.
7. در سال 1367، وضعیت متفاوتی با سال 1360 وجود داشت ؛
* در سال 60 سازمان منافقین اگر چه از حمایت های سیاسی و تبلیغاتی بیگانه بهره می برد اما به هر حال یک گروه ضد انقلاب داخلی به شمار می آمد که دست به عملیات تروریستی و انفجاری در داخل می زد و البته با عوامل این عملیات نیز برخورد می شد .
* اما در سال 67 این گروه در قالب یک « ارتش متجاوز » ظاهر شد که از پشتیبانی کامل نیروهای نظامی بیگانه برخوردار بود و با اتکاء به همین پشتیبانی ها توانسته بود راه خود را به داخل خاک ایران باز کند و بخشی از آن را به اشغال خود در آورند و در کنار آن مسائلی نظیر بروز تحرکات و تنشهائی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین ، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت هائی برای برپائی آشوب و شورش در سطح شهرها ، انتشار پیام های مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو های متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش ، همه بیانگر موج تازه توطئه های این گروهک می باشد.
(ر.ک : پاسداشت حقیقت، مسعود رضایی، و عباس سلیمی نمین، تهران:دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، 1381 )
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=99330
شایعات
لینک های مرتبط: ناگفته هایی در مورد صادق خلخالی
قیام: دفاعیات یک انقلاب