ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد» ثبت شده است

معرفت‌هایی که پای دیگ امام حسین می‌دهند، گاهی پای منبر نمی‌دهند!
کنار سفره امام حسین تلنگرهایی برای «ایجاد کادر و شبکه‌سازی» به برکت امام حسین است. اینجا به برکت امام حسین هر لحظه و هر اتفاقش سرشار از نکته و درس است...
چگونه یک غذا به دست عزاداران حسینی می‌رسد؟
مطالعه «نقش‌ها» و نیز فهم «زنجیره ارزش» آن قابل توجه و الهام‌بخش است.
مراحلی که در این «جریان» طی می‌شود:
1: باید برای آشپز مقدمات را فراهم کرد. عده‌ای نیروی «پشتیبانی» نخود و لوبیای آش را تهیه می‌کنند. نقش واحد «حمل و نقل» از همین ابتدا دیده می‌شود...
2: جناب آشپز بر اساس «محتوا» یعنی نخود و لوبیا و «نقشه راهِ» خود، دست به پخت غذا یا همان آش می‌زند.
3: دیگ غذا حاضر است. عده‌ای باید آن را «بسته‌بندی» کنند و در کاسه‌ها و «ظروف قابل ارائه مخاطب» ظرف کنند.
4: هنوز خوراک به دست عزاداران حسینی نرسیده است. هرجای این ماجرا بلنگد، غذا به اهلش نرسیده است. این‌جا نقش «توزیع» مهم می‌نماید.
البته در طول مسیر، بعضی نقش‌ها هم باید حضوری دائمی داشته باشد: مثل نقش «حمل و نقل»
***
نکته قابل توجهی که نباید فراموش کرد این است که هرچند هر لحظه این کار سرشار از «اجر و ثواب» است؛ اما کسی اینجا صرفا به ثوابش دل‌خوش نیست و به آن بسنده نمی‌کند. برای همین تا لحظه شکوهمند تقدیم غذا به عزاداران از پا نمی‌نشیند. اینجا کسی برای رفع تکلیف کار نمی‌کند و «اثربخشی» کار برایشان مهم است!
شاید من علم آشپزی ندانم! اما اگر بسته به «توان، تمایل و نیاز»، جای خود را بشناسم عملا در «خط تولید آش« نقشی ایفا خواهم کرد که از آشپز به تنهایی ساخته نیست. گاهی اجر کمک‌آشپز شدن کم از اجر آشپزی نیست!
لازم نیست همه آشپز باشند تا امام حسین از آن‌ها راضی شود؛ اصلا بعضی اگر آشپز شوند امام حسین از آن‌ها راضی نیست! چون کار را خراب می‌کنند! مهم آن است که «جایگاه» خودت را بشناسی.
***
کارهای فرهنگی نیز به یک چنین «زنجیره ارزشی» و «کادری منسجم و تشکیلاتی» محتاج است؛ تشکیلات عاشورایی!
معرفت‌هایی که پای دیگ امام حسین می‌دهند، گاهی پای منبر نمی‌دهند!
***
تو چه کمکی به آشپز در «تکمیل فرایند» پخت و پز و توزیع می‌توانی بدهی؟
پشتیبانی و پیگیری تولید محتوای آش؟
پخت آش و تولید آن؟
برنامه کردن و قالب ریزی در قالب‌های قابل ارائه به مخاطب؟
توزیع و نشر آش؟
کدام؟!
جای خودت را بشناس!
***
جا دارد از خود سؤال کنیم: به برکت عاشورای امام حسین و امور هیأتشان و پای دیگ و سر سفره پر روزیشان چقدر تشکیلاتی‌تر شده‌ایم؟
سید علی اصغر علوی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 09 Aban 95 ، 11:38
امین داوری

متن شایعه
  نامه یک جوان شیعه به آیت الله خامنه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام و خسته نباشید
خدمت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب

شاید در قدم اول بسیار گستاخانه باشد که یک جوان شیعه به نقد و بیان اشکالات یک عالم شیعه بپردازد. اما ما پیرو مکتبی هستیم که رئیسش چنین فرمود ” محبوب‌ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب‌های مرا به من اهدا کند ” 
پس من هم به فرمایش امام صادق (علیه السلام) عمل می‌کنم و سعی می‌کنم در کمال ادب و احترام تمام سؤالات و اشکالاتی که از محضر شما دارم را بیان کنم
ولی آنقدر سوال ها زیاد است که نمیدانم از کجا شروع کنم!!
و از جهتی هم میترسم سوال کنم.چون به چشم خود دیده ام و همه میدانند که با منتقدین خود و نظام خود چه کرده اید....

ولی برای واضح شدن مطلب و حقانیت تشیع و برای مقدمه ی سوال ها ده سوال میپرسم.!

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 Farvardin 94 ، 02:19
امین داوری

به همان میزان که دهه چهارم انقلاب را باید «دهه پیشرفت و عدالت» نامید باید این دهه را دهه بحران‎‎زایی برای انقلاب نیز دانست که از همان سال‎‎های آغازین این دهه رو به فزونی گذاشته است. شاهد این مدعا تشدید تحریم‎‎ها و اتفاقات پیش و پس از انتخابات 88 در فضای واقع و راه‎اندازی شبکه‎‎های حرفه‎ای تلویزیونی فارسیزبان با جامعه هدف ایرانی در فضای مجاز است.

تلویزیون‎‎های مستقر در اروپا و آمریکا با دسترسی به تکنولو‎ژی و تئوری‎‎های رسانه‎ای روز دنیا و در غفلت یا نبود رقبای ایرانی، توانسته‎اند تاثیری بیش از برآوردها بر مخاطبان داخلی بگذارند. شاید آن‎‎ها بهخوبی این گفته جوزف نای را دریافته‎اند که «فرهنگ می‎تواند یک ابزار قدرت باشد». تهیه مستند‎هایی با کیفیت بصری و محتوایی بالا که بهراحتی ناصواب را ثواب جلوه دهد از این دست تلاش‎هاست.

پهلوی - انقلاب

پهلوی – انقلاب

آنچه گفته شده مقدمه‎ای است برای بررسی مستند شبکه «من و تو» درباره انقلاب اسلامی ایران با عنوان «انقلاب 57» که در بازه زمانی 29 شهریور تا 3 مهر امسال از این شبکه پخش شد و در صفحات پیش رو و پرونده‎ ویژه این شماره پنجره به بررسی جزئی‎تر آن پرداخته‌ایم.

«من و تو» عنوانی صمیمانه و ساده برای یک شبکه تلویزیونی است که در ضمیر ناخودآگاه مخاطب بهراحتی نفوذ کرده و او را با خود همراه می‎کند. این شبکه در ظاهر متعلق به مرجان و کیوان عباسی است ولی در باطن متعلق به فرح پهلوی و مورد حمایت مالی جامعه بهایی و خانم فائقه آتشین (گوگوش) است. من و تو را می‎توان همزاد بی‎بی‌سی فارسی دانست که با تقسیم کاری دقیق، استراتژی‎‎های تدوین شده را با شورای سیاستگذاری تقریبا یکسان پیاده می‎کند.

این شبکه، تاکنون مستند‎های حرفه‎ای «رضاشاه» با موضوع برآمدن و به قدرت رسیدن رضاخان، «از تهران تا قاهره» درباره واپسین روز‎های محمدرضاشاه پهلوی، «37 روز بختیار» نگاهی به زندگی آخرین نخست‎وزیر محمدرضاشاه و «انقلاب ۵۷» با موضوع آخرین سال‎‎های حکومت محمدرضاشاه پهلوی تا اتفاقات پس از انقلاب را ساخته و پخش کرده که از ویژگیهای بارز آن می‎توان استفاده از تصاویر آرشیوی قدرتمند، نریشن متن ساده و در عین حال قوی و نام‎‎های انتخابی ساده و گیرا را نام برد.

همان‎طور که گفته شد، مستند ۵۳۰ دقیقه‎ای «انقلاب ۵۷» در پنج قسمت برای کسانی که آن را دیده‎اند حاوی تصاویر آرشیوی قدرتمند و با کیفیت تصویری بالاست که ترکیبی از فیلم‎‎های بی‎بی‌سی و با توجه به برخی شنیده‌ها آرشیو‎های داخلی است که در غفلت و بی‌توجهی برنامه‌سازان داخلی مورد استفاده شبکه‌های معاند قرار گرفته است. این مستند را می‎توان از چند وجه مورد توجه و تحلیل قرار داد:

‎1) محتوای این فیلم مستند پیوستگی خوبی دارد و از جنس مستند‎های کرونوگرافیک است که با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبان کمتر آگاه از تاریخ معاصر، ساخته شده و با کنار هم چیدن وقایع تاریخی، تدوین شده است و به گواه شواهد تاریخی که در ادامه خواهد آمد، این مستند نمی‎تواند مقبول تاریخدان‎‎ها و تاریخخوان‎‎ها باشد. اما بیتردید تاثیر بالایی در ذهن جوانان و نسلهای جدید انقلاب میگذارد.

‎2) در تئوری انقلاب‎‎ها یکی از دستهبندی انقلاب‎‎ها براساس خاستگاه اقتصادی یا فرهنگی آنهاست و آنچه در این مستند برجسته شده، قرائت مارکسیستی و اقتصادی از وقوع انقلاب است که نه تنها با واقعیت سازگاری ندارد، بلکه با نمایههای ارائه شده در مستند که از حکومت شاه، دولتی با شکوفایی اقتصادی بالا می‎سازد هم در تعارض است.

‎3) بررسی تاکتیک‎‎های مورد استفاده در این مستند نیازمند مجال مفصل دیگری است ولی آنچه هویداست و حتی در ذوق مخاطب آگاه می‎زند، تاکتیک‎‎های «حذف» و «پارهحقیقت‎گویی» است و مستندسازان بهوضوح عنصر «چرا» را از تاریخ انقلاب حذف کرده‎اند و مخاطب در انتهای مستند با این چالش روبه‎رو می‎شود که «پس چرا انقلاب کردیم؟»

‎4) آنچه مبرهن است اینکه این مستند برای مخاطبانی ساخته شده که دوران پهلوی را تجربه نکرده‎اند یا دانش آن‎‎ها درباره آن برهه تاریخی کمفروغ است و در سایه روشنی کمسو قرار می‎گیرند که می‎خواهد در تاریکی، واقعیت را نمایش دهد.

آنچه مستند می‎گوید…

الف) امام خمینی (ره) چهره‎ای مستبد است که با فرصت‌طلبی و کنار زدن یساولان دیروز، آن‎‎ها را به حاشیه می‎راند.

ب) منابع مالی امام (ره) در این مستند در سایه‎ای از ابهام قرار دارد و مخاطب (ناآگاه) را درباره وابستگی ایشان به منابع خارجی به تردید میاندازد.

ج) از دید این شبکه حضرت امام (ره) شخصیتی مذبذب است که در جریان سینما رکس و تغییر زمان جلسه دیدار با بختیار، خود را به خوبی نشان می‎دهد.

د) بنیانگذار انقلاب در محاصره ملیـ مذهبیها و ملی‎گراهاست و تا زمانی که تحت تاثیر اطرافیانش قرار نگرفته، ابراهیم یزدی و قطب‎زاده به ایشان نزدیک هستند و در رکاب او و بعد از پیروزی یک به یک حذف میگردند.

ه) سازندگان مستند انقلاب ۵۷ تلاش ویژهای در پررنگ کردن جنبه‎‎های اقتصادی سخنرانی‎‎های امام (ره) دارند (به ویژه در بهشت زهرا) و همان‎طور که گفته شد تلاش می‎کند انقلاب را دارای خاستگاه مارکسیستی و اقتصادی نشان دهد.

و) امام (ره) را، هندی و دارای هویت و اصالتی غیر ایرانی میخوانند درحالی‎که محمدرضاشاه را فردی با هویت اصیل ایرانی معرفی میکنند؛ نخبهای که به زبان‎‎های انگلیسی و فرانسه مسلط است.

آنچه مستند نمی‎گوید:

الف) در مستند با زیرکی و با تکنیک انحراف اذهان به هیچ وجه اشاره‎ای به ساواک نمی‎شود درحالی‎که به استناد خاطرات و ابزار‎های شکنجه باقی مانده و گزارش‎‎های داخلی و خارجی، «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» مخوف‎ترین سازمانی بوده که مردم ایران و حتی جهان در تاریخ خود تجربه کرده‎اند.

ب) جنایات ارتش شاه، دیگر حلقه مفقوده مستند «انقلاب ۵۷» است که زمان روی کار آمدن محمدرضاشاه پهلوی و برکناری مصدق تا پیروزی انقلاب، همواره بازوی خشن پهلوی دوم بود.

ج) فساد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دربار هم در این مستند حذف شده و گویی با وجود استناد‎های تاریخی بی‎شمار از دید سازندگان آن دور مانده است. فساد اخلاقی و اقتصادی اشرف پهلوی، فرح دیبا، محمدرضاشاه، خواهران، برادران و خاندان پهلوی و حتی بی‎کفایتی سیاسی شاه فراموش شده است، گویی جنگ ظفار مهمتر از جدایی بحرین از ایران بوده است!

د) همان‎طور که گفته شد «چرایی» انقلاب در این مستند حذف شده و مستندسازان ترجیح داده‎اند آن را با اتفاقات پس از انقلاب در هالهای از ابهام ببرند.

در مجموع، آنچه درباره مستند «انقلاب ۵۷» می‎توان به وضوح رؤیت کرد این است که سازندگان آن، خود را به خوبی با تعلقات مخاطبان ایرانی همراه کرده‎‎اند و برخلاف شاه تصویرشده در گفته‎ها، نوشته‎‎ها و تصاویر متاخر که وی را چهره‎ای ضد ‎دین و نزدیک به غرب ترسیم می‎کنند، این مستند آخرین شاه پهلوی را ضد غرب، ضد‎ استکبار و فناتیک نشان می‎دهد که به زیارت خانه خدا و مرقد امام رضا (علیه‎السلام) می‎رود.

پنجره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 Farvardin 94 ، 23:26
امین داوری

چندی پیش یکی از شبکه های ماهوارهای فارسی زبان، مستندی پخش کرد با نام “رضا شاه”؛ تا با نگاهی انگلیسی به توصیف دیکتاتور ترین پادشاه تاریخ کشورمان بپردازد؛ البته هدف نه معرفی رضا شاه، که معرفی شخصیتی کاملا متمایز با حقایق مسلم تاریخی بود.


۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 Farvardin 94 ، 23:05
امین داوری

سئوال

من فایلی رو در سایت youtube دیدم که نظر رهبری و آیت الله وحید در مورد گریه با صدای بلند در عزاداری ها رو در تقابل با هم قرار داده؟

پاسخ
آنچه در ابتدای فایل مذکور ، دیده می شود عبارت است از سخنان مقام معظم رهبری در جمع مداحان که در تاریخ 13 خرداد سال 1390 همزمان با ولادت حضرت فاطمه زهراء س و امام خمینی ره ایراد شده است و در آن توصیه های بسیار مهم و راهگشایی به مداحان حاضر شده است که در بخشی از آن چنین آمده است :

«البته این را هم به شما عرض بکنم؛ اینکه آقایان مداحها، و سابقها روضه‌خوانها - که ما حالا کمتر توفیق پیدا میکنیم ببینیم، اما در مواردى از افاضات مداحها مستفیض میشویم - اصرار میکنند که بلند گریه کنید، لزومى ندارد؛ خوب، آرام گریه کنید. وقتى میخواهند سینه بزنند، اصرار بر اینکه «صدا، صداى این جمعیت نیست»؛ یا وقتى مردم میخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینکه «صلوات، صلوات این جمعیت نیست»! شما بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توى دلشان. گرم شدن مجلس به این شیوه‌ها، اصل نیست؛ کارى کنید که دلهاى مستمع را در اختیار بگیرید. دل مستمع وقتى در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه کند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه کرد، باز مقصود حاصل است. »(پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری) با کمی تامل در این سخنان و نیز مطالبی که در سطور قبل از آن بیان شده است می توان دریافت که هدف اصلی مقام معظم رهبری در این سخنان ، این است که به مداحان این نکته را بیاموزد که در مداحی نباید صرفا اشک گرفتن به هر وسیله ممکن و لو دروغ و گریه کردن به نحو داد و فریاد اصل قرار گیرد بلکه آنچه در مداحی مهم است عبارت است از بیان اتفاقات واقعی و معتبر و نیز پیامی که حادثه تاریخی غمناکی همچون عاشورا در بر دارد و نیز معرفتی که دراین مسیر باید حاصل شود و لو اینکه مجلس حالت انقلابی - به شکلی که برخی مداحان مطرح می کنند و از حضار می خواهند که جیغ و داد بکشند -به خود نگیرد و یا اینکه مداحی به گونه ای باشد که مستمعین آرام آرام گریه کنند . کما اینکه ایشان پیش از این مطالب در این زمینه چنین می فرمایند :

«ما در باب مرثیه‌خوانى حرفهاى زیادى داریم. بارها هم ما توى همین جلسه به شما مداحهاى عزیز عرض کردیم، جاهاى دیگر هم گفتیم که در مرثیه‌خوانى بایستى به صدق واقعه پایبند بود. درست است که شما میخواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیله‌ى هنرنمائى در کیفیت بیان واقعه تأمین کنید، نه در ذکر واقعه‌اى که اصل ندارد. ما در گذشته‌ها سراغ داشتیم - ان‌شاءاللَّه حالا آنجور نیست - که بعضى‌ها فى‌المجلس یک چیزى را جعل میکردند؛ نکته‌اى همان جا به ذهنش مى‌آمد، میدید خوب است، موقعیت خوب است، همان جا میگفت و از مردم اشک میگرفت! این درست نیست. اشک گرفتن از مردم که هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشک‌آلود - که اشک را به چشم میرساند و چشم را اشکبار میکند - به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائى.»(همان)
طبیعتا با مطالعه این سطور به همراه مطالب بالا در می یابیم که توصیه های مقام معظم رهبری یک واقعیت و دغدغه ای است که علاوه بر ایشان در میان بسیاری از علما و مراجع از جمله حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی مطرح بوده است و هیچ مرجعی را نمی توان یافت که انتظار داشته باشد که مداحان ، هر گونه دروغی را به نام اهل بیت به خورد مردم داده و از آنها اشک بگیرند .
نکته دیگری که در همین بخش لازم است به آن اشاره شود این است که مقام معظم رهبری در این سخنان معتقدند که ضرورتی به گریه بلند نیست . البته قطعا منظور ایشان این نیست که گریه بلند کردن برای مصائب اهل بیت ، ایرادی دارد و مشمول حرمت یا حداقل کراهت می شود ، بلکه منظور این است که نباید گریه با صدای بلند ، یک اصل و ضرورت تلقی شده و سایر اهداف عزاداری تحت الشعاع آن قرار گیرد و یا به بهانه در آوردن صدای جیغ و داد مردم ، مطالب دروغی که در عین حال بسیار جانگداز هستند به خورد آنان داده شود . لذا از منظر مقام معظم رهبری ، باید مصائب اهل بیت را به شکل صادقانه آن به مردم مطرح کرد و لو اینکه این امر باعث شود که مردم آرام آرام گریه کنند که در چنین صورتی هم مقصود مداحی حاصل است .
این نهایت برداشتی است که از این سخنان مقام معظم رهبری می توان دریافت و اساسا ایشان بحثی در باره حرمت یا وجوب بلند گریه کردن و آرام گریه کردن نداشته اند تا اینکه بحث ایشان در نقطه مقابل روایاتی قرار گیرد که بر گریه با صدای بلند بر مصائب اهل بیت ، تاکید دارند که البته خود این روایات نیز به معنای وجوب گریه بر اهل بیت نمی باشد بلکه نهایت چیزی که از آن می توان برداشت نمود خوب بودن گریه بلند و به تعبیری استحباب چنین امری در صورتی که فردی حال آن را پیدا کرد و شرایط فراهم بود می باشد ولی اگر کسی با مداحی راست و ذکر وقایع واقعی ، چنین حالتی را به دست نمی آورد می تواند به صورت آرام هم گریه کند و ثوابش را هم خواهد برد کما اینکه حتی بنا بر برخی روایات ، کسی که گریه به او دست نمی دهد ولی خود را به حالت گریه کن هم در آورد اجر و ثواب لازم را خواهد برد .
با این حال نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که به دنبال پخش این سخنان ، عده ای مغرض که از هر آب گل آلودی ماهی می گیرند ، با در کنار هم قرار دادن این سخنرانی در کنار سخنرانی دیگری از آیت الله وحید خراسانی از مراجع معظم تقلید ، که در آن بر توصیه امام صادق به عزاداری با صدای بلند تاکید شده است ، شیطنتی بزرگ نموده و تلاش نمودند تا مخاطب سخنان آیت الله وحید خراسانی را ، مقام معظم رهبری عنوان نمایند و این در حالی است که اولا حتی اگر مقام معظم رهبری دیدگاهی در مورد عزاداری آرام و یا بلند داشتند که با دیدگاه آیت الله وحید خراسانی ، یکسان نبود ایرادی نداشت چرا که در آن صورت نهایت این بود که اختلافی علمی و فقهی میان این دو فقیه به وجود آمده است و مقام معظم رهبری از مجموع ادله فقهی ، نتیجه ای گرفته اند که آیت الله وحید خراسانی به آن دست نیافته اند و همین طور بالعکس و این امر رویه ای است که در تمامی نظرات و اقوال فقهی رایج بوده و راز تمامی اختلاف نظر های میان مراجع هم همین می باشد که هر کدام از مجموعه ادله به نتیجه ای می رسند که دیگری به آن نمی رسد و یا به نتیجه دیگری می رسد که البته در مورد این موضوع به طور مفصل می توان صحبت کردکه چگونه هر فقیهی به نتیجه ای جداگانه با فقیه دیگر می رسد ولی به دلیل پرهیز از اطاله کلام وارد این بحث نمی شویم و فقط اشاره می نماییم که اصل این که دو فقیه با در کنار هم قرار دادن منابع استدلالی ، به دو نتیجه جدا برسند امری است رایج و طبیعی که از آن به اختلاف فقهی علما یاد می شود که البته نه تنها امری مذموم نیست بلکه راز پیشرفت ، پویایی و پایایی فقه اجتهادی شیعه در طول تاریخ نیز همین نکات اجتهادی و مبنایی آن بوده است . لذا حتی اگر دو مرجع بزرگوار تقلید دو نظر جداگانه در این زمینه داشته باشند ایرادی ندارد و یک امر طبیعی باید تلقی می شد و بارها اتفاق افتاده است که مرجعی دیدگاهی را ارائه کرده است که مرجعی دیگر آن را نپسندیده و در بحث خود وقتی به آن مقوله رسیده است آن را به صورت محترمانه و با رعایت آداب نقد منصفانه بدون اینکه نیت تخریب آن صاحب نظر را داشته باشد مورد نقد قرار داده است و در نهایت دلایل خود را مطرح کرده است و نتیجه گیری کرده است و همین طور کسان دیگری که بر نظریه جدید نقدی داشته اند نقد خود را محترمانه وارد کرده و نتایج حاصله را انتشار داده اند . لذا در ناآگاهانه ترین شرایط باید حکم نمود که مقام معظم رهبری نظری علمی داده اند که آیت الله وحید خراسانی آن را به صورت علمی مورد نقد قرار داده و نظر خود را نسبت به آن اعلام کرده اند .
ثانیا نکته مهم تر این است که کمی دقت نظر و جستجو نشان می دهد که برخلاف القائی که این کلیپ در صدد آن است ، آیت الله وحید خراسانی در مقام پاسخگویی به مقام معظم رهبری نمی باشد و حتی جالب اینجاست که سخنرانی آیت الله وحید خراسانی حداقل سه سال پیش از سخنان مقام معظم رهبری در این زمینه بیان شده است و قطعا مخاطب آیت الله وحید خراسانی نیز ، هر کسی بوده است شخص مقام معظم رهبری نبوده است مگر اینکه کسی بگوید ایشان می دانستند که مقام معظم رهبری در آینده قرار است چنین سخنانی را مطرح کنند و به همین دلیل پیشاپیش از سه سال قبل ، به آن پاسخ داده اند که ناگفته بطلان چنین فرضی مشخص است . شاهد مطلب ما نیز این است که سخنرانی آیت الله وحید خراسانی که در آستانه فرارسیدن دهه آخر صفر سال 86 و در آخرین جلسه پیش از تعطیلات دهه آخر صفر صورت گرفته بود ، سالهاست که در بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها انتشار یافته است و کسانی که اندک آشنایی با فضای مجازی و اینترنت دارند می دانند که تاریخ انتشار مطالب را به راحتی می توان استخراج کرد . به همین دلیل با کمی جستجو در اینترنت می توان به متن سخنرانی معظم له ، که در طی این سه سال تا زمان سخنرانی مقام معظم رهبری ، در سایت ها و وبلاگ های مختلف درج شده است با تاریخ دقیق درج آن مطلب دسترسی پیدا کرد و نیازی هم نیست که آن سایت یا وبلاگ ، معتبر باشد . چرا که مهم این است که چنین سخنانی قبل از سخنرانی مقام معظم رهبری در یک سایت و وبلاگ (و لو وبلاگ نامعتبر) انتشار یافته است که نشان می دهد که مخاطب این سخنان ، هرگز نمی تواند مقام معظم رهبری باشد ، هر چند غرض ورزان همچون همیشه که به دنبال اهداف شومشان هستند ، با قرار دادن این دو تکه فیلم ، تلاش کردند تا به جامعه چنین القاء نمایند که سخنان آیت الله وحید خراسانی در واکنش به سخنرانی مقام معظم رهبری ایراد شده و در آن آیت الله وحید خراسانی به زعم آنها ، در مقابل آیت الله خامنه ای واکنش سختی نشان داده اند و به همین دلیل نظریه شکاف میان مرجعیت و رهبری که آرزوی دیرینه دشمنان نظام اسلامی است امری واقعی می باشد که صد البته اثبات کردیم که چنین مساله ای در کار نبوده است .
در واقع دشمنان و بدخواهان نظام اسلامی در صدد القاء تقابل میان رهبری با مراجع معظم تقلید هستند و در راه اثبات این هدف بسان غریقی به هر شاخه ای چنگ می زنند و حال آنکه سفر مقام معظم رهبری به شهر مقدس قم و دیدار با مراجع معظم تقلید ، باعث شد تا این تیر دشمنان به سنگ بخورد . ضمن اینکه حضرت آیت الله وحید خراسانی نیز همچون سایر مراجع معظم تقلید ، همواره در کنار رهبری و حامی ایشان بوده اند و شواهد فراوانی دال بر این امر بوده است که به برخی از آنها اشاره می نماییم :
* هنگامی که آیت الله آملی لاریجانی برای مشورت به خدمت آیت الله وحید خراسانی رسیده بودند تا نظرات ایشان را در خصوص پست ریاست قوه قضاییه جویا شوند ایشان فرمودند به هرطریق که می توانید این سید را کمک دهید ایشان تنها است اگر شما او را کمک نکند پس چه کسی به ایشان یاری رساند.
* روزی یکی از طلبه ها خدمت آقای وحید خراسانی می رود و از اوضاع و احوال کشور گلایه می کند و ایشان خطاب به این طلبه جوان می گویند آیا من می توانم کشور را اداره کنم ؟
این طلبه جوان بعد از مدتی تفکر می گوید؟ خیر شما نمی توانید این کشور را اداره کنید
آیت الله وحید می گویند به راستی چه کسی بهتر از مقام معظم رهبری می تواند این کشور را اداره کند.
* آیت‌الله محمد مهدی شب‌زنده‌دار نیز در درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به حمایت آیت‌الله وحید خراسانی از مقام معظم رهبری گفت: آیت‌الله العظمی وحید خراسانی که ما بیست و چند سال خدمت ایشان مشرف می‌شدیم و تلمذ کردیم، چند بار در جلسات مختلف فرمودند «کارهای آقای خامنه‌ای بر‌اساس موازین است».وی ادامه داد: یعنی ایشان ضوابط شرعی را مراعات می‌کنند و اصل در این است که هوا و هوس ندارند و وقتی تشخیص می‌دهند که این حکم، حکم خداست به آن عمل می‌کنند و این یک شهادت بزرگی است. (ر.ک. سایت جهان، به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران)
حجت الاسلام خسروپناه عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در رابطه با نظر آیت الله وحید خراسانی در مورد نظام می گوید: اصلا این گونه نیست که حضرت آیت الله وحید خراسانی مخالف نظام باشند، ایشان حفظ نظام را واجب می دانند.آن گونه که ما می دانیم و 12 سال هم خدمت حضرت آیت الله وحید خراسانی بودیم، نظرات ایشان درمساله ولایت فقیه نظر مرحوم آیت الله خویی است و لذا حتی ایشان وقتی می خواستند بحث بیع را مطرح کنند، ایشان احتراما گفتند من بحث را مطرح نکنم چون ممکن است تضعیف نظام تلقی شود و درست نیست، لذا وارد بحث ولایت فقیه نشدند.
آیت‌الله وحید خراسانی بارها بر حمایت از ولایت فقیه تاکید کرده و حفظ نظام را از اوجب واجبات دانسته است.آیت الله کعبی یکی از فقهای شورای نگهبان دیداری با آیت‌الله وحید داشته که در این دیدار آقای کعبی با شرح شیطنیت‌های دشمنان انقلاب از آیت‌الله وحید خواسته بود که مواضع خود را برای دفاع از انقلاب رسانه‌ای کند و از همین رو بود که آیت‌الله وحید تاکید فرمودند حفظ نظام از اوجب واجبات است.

منبع: «خبرنامه دانشجویان ایران»

پرسمان دانشجویی

موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 Mordad 93 ، 00:37
امین داوری

توهین دانشمند به رهبری عبارتیست که برخی اشخاص حزب اللهی چند ماهیست در سایت ها و وبلاگ هایشان منتشر می کنند و ایشان را هر از چند گاهی با بیانیه و عباراتی همچون ضد انقلاب و ضد ولایت می نوازند!...

عده ای نیز کمپینی با عنوان ممانعت ورود دانشمند به شهر خود راه انداخته اند... برخی حتی پا را نیز فراتر گذاشته و نوشته اند: با نام دین به جنگ دین رفتن از کارهای اصلی خودفروفتگان و عمال انگلیس می باشد!

دانشمند

ماجرا از این قرار است که حجت الاسلام دانشمند برنامه ای را چند سال پیش در شبکه ماهواره ای امام حسین اجرا می کند و در آن پیرامون انتساب ولی فقیه به معصومین با القابی خاص و همچنین امامت و ولایت توضیحاتی را بیان می کند.[دانلود این کلیپ]

خود من به شخصه تا همین الآن چند بار خواسته ام در رابطه با این موضوع مطلبی بنویسم ولی هر بار به دلائلی کار به تاخیر افتاد.

کلیپ توهین دانشمند به رهبری را بنده تا الآن بیش از دهـ مرتبه بازبینی کرده ام و هر چه بیش تر دقت می کنم می بینم که بخش اول حرف های جناب دانشمند همان حرف های رهبر انقلاب است [بعضی اسم من را بعد اسم پیامبر اکرم و امامن شیعه (علیهم السلام ) می آورند که تن من را میلرزانند!... من کجا قنبر.. ما کجا و کوچک ترین شاگردان ایشان و آنها... من خاک کف پای آن غلام سیاه حبشی که روز عاشورا شهید شد...] تنها با این تفاوت که این حرف ها را رهبری می زند و آن حرف ها را جناب آقای دانشمند و البته در شبکه ای بنام امام حسین.

البته رهبر انقلاب در سال های ماضی نیز چندین بار متوالی درباره ابراز احساسات مبالغه آمیز تذکر داده اند.

این را باید دانست احساسات پاک مردم و محبت و علائق شخصی و دینی آنها را نمی‌شود محکوم کرد و آنهایی که به هر بهانه‌ای می‌خواهند مردم را «عوام جاهل» بنامند، یقینا قادر به درک این احساسات نیستند.

از بحث دور نشویم بخش دوم این کلیپ نیز اگر چه کمی دو پهلوست و جای نقد دارد ولی حتی اگر تقطیع شدن و کنار هم گذاشتن پی در پی این سخنان را نیز که در فیلم کاملا مشهود است نادیده بگیریم! باز به تنهایی دلیلی قانع کننده برای اینگونه فحاشی های سیاسی نبوده و نمی تواند باشد.

باید گفت این کلیپ که چند سالیست دلیلی برای خروج ایشان از دایره ولایتمداری توسط برخی حزب اللهی ها شده است، بنظر بنده به تنهایی و به خودی خود نمی تواند دلیلی محکم و منبعی موثق برای این کار و اینگونه رفتارها باشد.

اولا این کلیپ مربوط به چند سال پیش است و مشخص نیست چرا و به چه علت چند ماهیست در فضای مجازی مرتبا باز نشر می شود.

دوما این کلیپ گوشه ای از سخنرانی یک ساعت و نیمی حجت الاسلام دانشمند در شبکه امام حسین می باشد که تنها 4 دقیقه و 26 ثانیه از آن و آن هم به صورت تقطیع شده منتشر گردیده است و ما بقی در دسترس نیست!

سوما بعد از جنجال های چند ماهـ اخیر کلیپی از حجت الاسلام دانشمند منتشر شد که خیلی از واقعیت ها را در مورد این کلیپ جنجالی بازگو کرد، البته خیلی از همین وبلاگ ها و وبسایت ها چرا و به چه دلیل این کلیپ را ندیده و یا نخواستند ببینند مشخص نیست.

بلافاصله بعد از این حساسیت ها نیز پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام دانشمند بیانیه ای را پیرامون مسائل فوق منتشر ساخت که می توانید از اینجا بخوانید.

و در آخر نیز سایت وارث گفتگویی را با تیتر [در مقابل نظام و رهبری قرار نخواهم گرفت. چون سرباز آقا هستم!] بر روی خروجی خود قرار داد که تمام ماجرا در آن در گفتگویی صریح توسط حجت الاسلام دانشمند بیان می شود.

بلاخره اگر ما ادعای آزادی بیان و عدم سانسور داریم حداقل باید به آن پایبند باشیم و سخنان طرف مقابل را نیز بشنویم و به مخاطبینمان نشان دهیم تا بی طرفیمان را اثبات کنیم.

البته این را هم بگویم بنده خود به طرز بیان جناب آقای دانشمند در این کلیپ نقد دارم و اصولا حضور ایشان در شبکه امام حسین که یک شبکه افراطیست را نیز نمی پسندم اگر چه ایشان در گفتگوی خود با وارث توجیهاتی را نیز برای حضور در این شبکه مطرح می کند، که این ها خود در مجالی دیگر جای بحث دارد ولی اینک بحث من چیز دیگریست.

اینکه عده‌ای چماق را برداشته‌اند؛ بدون توجه به این‌‌که چماق را بر سر چه کسی، چرا و با چه نتیجه‌ای فرود می‌آورند، بنظرم اصلا کار درستی نیست.

حتی اگر ایشان تفاوت نگاه در امر ولایت هم داشته باشد باز بنظرم تا وقتی که تنها یک عقیده و تفاوت نظر و دیدگاه است باید مورد احترام قرار گیرد... - مگر یکی از ادعاهای ما در جمهوری اسلامی آزادی بیان نیست -

اتفاقات این چند ماهه نشان می‌دهد که ما در نقد آدم ها حقیقتا دچار مشکل هستیم و مسائل دیگری را در نقد آنها دخالت می‌دهیم، مخصوصا در نقد دوستان و نیروهای منتسب به جبهه انقلاب اسلامی. عادت کرده‌ایم که برای برخورد با هر کسی که با سلیقه و عقیده ما موافق نیست، ساده‌ترین راه ممکن را انتخاب کنیم. یعنی کوبیدن، نفی کردن و بیرون کردن از دایره نظام!

گفتن این حرف‌ها در دنیای مجازی و در میان این همه چشم و گوش نامحرم واقعا سخت است، اما چاره‌ای جز بیان آن نیست. آقایان با بصیرت! اشتباه شما این است که مبنای رسیدن به هدفتان را، تحلیلتان قرار داده‌اید. کجای این کار جذب حداکثری و دفع حداقلیست!

نقد کنید، نه نفی! راحت‌ترین و ساده‌ترین راه این است که طبق تحلیل خود، محکم و قاطع جلوی همه بایستیم و همه را محکوم کنیم. نتیجه طبیعی این واکنش، دور کردن همه این آدم‌ها از خود و طیف نیروهای خودی و بازی در زمین دشمن است، کار به جایی می‌رسد که آن روحانی، آن نویسنده، شاعر و فیلمسازی که اسمش با انقلاب و دفاع مقدس پیوند خورده است، از نگاه من، می‌شود ضدانقلاب، ضد نظام، ضدامام و ضد رهبری!

البته باز این را می گویم حرف من به معنای تایید مطلق و صد در صدی حرف ها و اعمال ایشان چه در حال و چه در گذشته نیست. اما نمی‌شود هر فردی را فورا و بی‌درنگ از اردوگاه جمهوری اسلامی خارج کرد، برخورد با آدم‌ها، پیچیدگی و ظرافت خاص خودش را دارد.

پی نوشت:

حجت الاسلام دانشمند در سالیان ماضی اشتباهاتی را مرتکب شده اند، نمونه اش دشنام به مقدسات برادران اهل سنت، ولی از دیدگاه بنده همیشه باید در نقد کردن از حالت اعتدال خارج نشد و فرصتی را نیز برای جبران اشتباهات اشخاص در صورت پشیمانی باقی گذاشت.

دانلود کلیپ صوتی سخنان حجت الاسلام دانشمند با عنوان اشتباه کردم


پی نوشت ثانی:

ابراز برائت حجت‌الاسلام دانشمند از جریان شیرازی‎ها


جواب حجت الاسلام دانشمند به برخی سوالات در پست قبلی

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Khordad 93 ، 16:18
امین داوری