ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۳۸۲ مطلب توسط «امین داوری» ثبت شده است

من حامی قالیباف نیستم اما در روزهای ماضی رسانه‌های ضدانقلاب حملات عجیبی را علیه قالیباف براه انداختند. ابتدا سایت کلمه با انتشار متن سخنرانی قالیباف در جمع بسیجیان، او را بعنوان فردی خشونت طلب و عامل سرکوب دانشجویان در ماجرای کوی دانشگاه معرفی کرد. به دنبال کلمه، بی بی سی فارسی هم با انتشار یک فایل صوتی ناقص، به کمک دوستانش آمد تا پروژه تخریب قالیباف را گرم‌تر کند!

اما چندی بعد فایلی صوتی در سایت به اصطلاح کمپین حقوق بشر ایران منتشر شد که تفاوت آشکاری با فایل صوتی بی بی سی و متن خبر سایت کلمه دارد! بررسی دقیق این سه فایل مختلف (یعنی خبر سایت کلمه، فایل صوتی بی‌بی‌سی و فایل صوتی جدید) نشان می‌دهد که بخش‌های مهمی از سخنان قالیباف در بی بی سی و کلمه، عمدا حذف شده‌ است که می‌تواند حقیقت ماجرای کوی دانشگاه و این هیاهوی جدید را روشن کند.

اول به این بخش از متن خبر سایت کلمه توجه کنید: «در سال هشتاد و دو بعد از به آتش کشیده شدن کوی دانشگاه و حادثه طرشت، من در جلسه شورای امنیت کشور محکم دعوا کردم و حرف های بسیار تندی زدم و شان جلسه را رعایت نکردم و گفتم که امشب هرکس بخواهد بیاید تو کوی و بخواهد این کارها را انجام بدهد، من به عنوان فرمانده ناجا، له شون می‌کنم و جمعشان می‌کنم. این عزیز جعفری شاهد است. حرف بقیه این بود که اگر نیروی انتظامی می‌خواهد وارد کوی دانشگاه شود باید مجوز شورای امنیت کشور را داشته باشد و مدیران دانشگاه این اجازه را بدهند. آقای معین و ظریفیان در آن جلسه بودند و با من مخالف بودند…. (در اینجا بخشی از سخنان قالیباف حذف شده است) من در آن جلسه با برخوردی که انجام دادم مجوز حضور نظامی و تیراندازی برای ناجا را در کوی دانشگاه از شورای امنیت کشور گرفتم. بعد رفتم به همکارانم گفتند که بروند استراحت کنند، چون قرار نیست اتفاقی بیفتد و توضیح دادم همین هایی که تو جلسه شورای امنیت کشور هستند باعث فتنه و شلوغی دانشگاه ها می‌شوند.»

اگر فایل صوتی دو ساعته را شنیده باشید، قالیباف بعد از اشاره به نام معین و ظریفیان، توضیح می‌دهد که «من نرفتم آن دانشجویی را که لاستیک آتش می‌زند، بزنم. او عامل هست، کس دیگری او را انداخته جلو تا منِ نیروی انتظامی این جوان بچه مسلمان و گمراه شده را بزنم! من که نباید او را بزنم.» اما این قسمت کاملا آگاهانه از متن خبر سایت کلمه و فایل صوتی بی‌بی‌سی حذف شده است.

                               دانلود کلیپ صوتی این بخش از سخنان سانسور شده قالیباف

آنچه از مجموع سخنان قالیباف برمی‌آید این است که وی به هیچ وجه در پی برخورد با دانشجویان نبوده و اصلا آنها را طرف مقابل خودش نمی‌دانسته. بلکه افرادی را در میان مسئولان وقت مقصر اصلی می‌دانسته که در نهایت با سیاست تهدید، آنها را به انفعال می‌کشاند. اخذ امضا و حکم تیر از مسئولان وقت، بخشی از این سیاست بوده تا دست از فتنه‌گری بردارند.

اما در میان این هیاهو و جنجال تبلیغاتی ضدانقلاب علیه قالیباف، آنچه بیش از همه عجیب است، سکوت جالب برخی رسانه‌های داخلی و مدعی انقلابی‌گری است! ظاهرا در این فضای انتخاباتی، مصلحتشان حکم می‌کند که حتی در قبال حمله ضدانقلاب به موضوعات حساس جامعه و انقلاب هم سکوت کنند تا مبادا حرف زدنشان موجب حمایت از قالیباف شود.

لینک مرتبط: ماجرای توهین عباسی به اهل بیت

ahestan.ir

۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 30 Ordibehesht 92 ، 16:25
امین داوری

ظاهرا چندی ست برخی از دوستان سعی دارند با استناد به بیانات آیت الله مصباح در مورد کاندیدای مورد نظر خود، حرف های بنده در یکی از پست های ماضی را که در آن به اثبات عدم ورود علامه مصباح به بحث مصادیق کاندیداتوری اشاره کرده بودم، به صورت یک چماق در آورده و بر سر بنده بکوبند، این دوستان گمان کرده اند بنده حرفایم را از خود درآورده و از روی تعصب می زنم.

این در حالیست که عدم رضایت آیت الله مصباح از تعبیر لیدری را خود کاندیدای منتخب این جریان بیان کرده و همچنین ادعای وارد نشدن علامه به بحث مصادیق کاندیداتوری را نیز تریبون اصلی این جبهه یعنی سایت رجا نیوز به نقل از عضو شورای مرکزی این جبهه منتشر کرده است. با این حال، بنده تنها حرف های عقلای اصلی این جریان را تکرار کرده ام.

با این توضیحات و همچنین حمایت علنی علامه به صلاحدید خود از کاندیدای مورد نظر این جریان، بنظرم باز این دلیل نمی شود که دریچه گفتگو و نقد را ببندیم و تندروی های سیاسی این جریان در روزهای ماضی و همچنین سالیان گذشته که بعضا نیز با واکنش های تند رهبری روبرو گردیده است را نادیده بگیریم.

البته این را هم بگویم، تریبون اصلی این جریان یعنی سایت رجا نیوز نیز علارغم تمام تلاش هایش در جهت روشنگری، متاسفانه در بسیاری از موارد بصورت کاملا افراطی و یک طرفه دست به تخریب کاندیداهای رقیب می زند و با توجه به تذکرات رهبری در مورد اخلاق انتخاباتی، عملا اخلاق را زیر پا می گزارد، البته این قائده از کاندیدای محترم این جریان نیز مستثنی نیست.

اتفاقات پیش آمده در چند روز اخیر نیز خبر از عدم وحدت و انسجام بین این جریان می دهد به طوری که یک روز بعد از ثبت نام جلیلی، جبهه پایداری استان اصفهان در اقدامی عجیب، با صدور بیانیه ای مستقل، حمایت خود را از جلیلی اعلام کرد.

با توجه به این رفتارها و اتفاقات هست که بنده برجسته کردن حمایت علامه به این جریان را، توسط منتسبین این جبهه به عنوان یک خط قرمز جدی تلقی می کنم، ولی با این حال همانطور که قبلا گفتم هنوز هم این جریان را جریانی سازنده می دانم [به استثنای نقدهایی که به آن دارم] البته این به معنای رای من به کاندیدای این جریان نیست.

لینک مرتبط: پایداری را بیشتر باید نقد کرد

۶۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 27 Ordibehesht 92 ، 17:00
امین داوری
گزیده ای از سخنان احمد آقای خمینی فرزند امام که در سال های 1371-72 [در سال های ریاست جمهوری آقای هاشمی] ایراد گردیده است.
1. برقراری و توسعه روابط با دولت ها اگر همراه با تلاش در جهت تماس بیشتر با ملت ها و همدلی با آنان نباشد به تدریج ما را در بین ملت ها منزوی خواهد کرد.
2.در صورتی که حرف و عمل مان متناقض باشد مردم انقلابی ما با هوش سیاسی و اجتماعی بالای خود صداقت را از ریا تشخیص می دهند.
3.آمریکا این روزها بهانه گیری می کند که ما در حال ساختن بمب اتمی هستیم در حالی که این مطلب دروغی بیش نیست و می تواند دستاویزی برای تدارک شرایط مناسب در زمینه مداخلات بیشتر آنان در منطقه محسوب شود.
4.مسئولین و روحانیون کارگزار نظام باید کاملاً اطرافیان خود را بشناسند. اگر یک مرجع، یک مدرس و یا یک روحانی وابسته به حکومت مجذوب اطرافیان خود شود...شخصی از خود بیگانه است که به دور از واقعیت ها حرف اطرافیان را تکرار می کند.
5.باید توجه داشت که طرح آزادانه دیدگاه ها و آرای مختلف برای بقای اصول اساسی ارکان نظام و انقلاب ضروری است. یک روحانی... باید دائماً با افراد نزدیک، این مسأله را گوشزد کند که آزادگی لازمه دین است و اینگونه گمان نکند که فلان شخصیت خود، بزرگی است و هیچ کس نباید بگوید بالای چشم او ابرو است. به جز رعایت حریم رهبری معظم انقلاب اسلامی که وظیفه همه است مسئولیت ها هر اندازه بزرگتر باشد مردم باید نسبت به طرح نقطه نظرها و انتقادهای خود درباره آنها حساستر باشند.
6.گاهی مشاهده می شود که فرزندان و اطرافیان یک عالم دینی و یایک شخصیت دولتی خود را کسی می داند که باورشان شده است که فعال ما یشاء هستند. اگر کسی از آنها گله کند و به کارهایشان انتقاد نمتید شدیداً واکنش نشان می دهند.
7.شخصیت های سیاسی و روحانی هرگز نباید خود را عقل کل بدانند... یکی از گرفتاری هایی که متاسفانه  بعضی ها به آن دچار شده اند این است که نمی توانند نظرهای مخالف خود را تحمل کنند. این شیوه عمل منجر به دیکتاتوری می شود و با فرهنگ انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلامی ما مغایرت دارد.
8.باید با ایجاد هسته های مقاومت در میادین مبارزاتی، انقلابیون و آزادی خواهان مسلمان منافع زورگویان و چپاولگران بین المللی را مورد تهدید قرار دهند. خط امام یعنی دفاع از موجودیت اسلام در اقصی نقاط دنیا و این مسأله با شعار عملی نمی شود
9.امروز باید هوشیار باشیم و بدانیم که دیپلماسی احتیاط عامل گستاخی استکباری در برخورد با ارزش های انقلاب و نظام است.
10.طرح عباراتی از این قبیل که «ایران و عربستان دو بال اسلامند» بدون هیچ گونه اعتراضی از سوی مسئولین سیاست خارجی نظام، ضربه شدیدی را متوجه باورهای مردمی می کند که می روند با کسب هویت اصیل اسلامی خویش غرب را هم مانند شرق متزلزل کنند.
11.مخالفت حضرت امام با لیبرال ها به این خاطر بود که آنها به اصل اسلامیت نظام به عنوان اولویت ثانوی توجه داشتند. برای آنان ملی گرایی در اولویت بود.... امام منافع اسلامی را بر اصل ملی گرایی ترجیح می دادند. اما در انتخاب بین منافع ملی و اسلامی طرف منافع اسلامی را می گرفتند. همانند قضیه سلمان رشدی
12.امکان ندارد که بسیجیان، آزادگان و حزب الله عزیز در شرایطی که ما دیپلماسی احتیاط را پیشه می کنیم حاضر به جان­فشانی و مبارزه با مظاهر فساد و انحراف در جامعه باشند. قابل قبول نیست که ما ساکت باشیم و عده ای سرمایه دار زالوصفت از خدا خون مردم را بمکند و از بسیجی، آزاده و حزب اللهی بخواهیم که در مقابل حرکت های نادرست عده متکاثر قد علم نماید. قابل قبول نیست که جوانان مومن حزب اللهی را از مراکز فرهنگی و هنری طرد نمایند و میدان را از وجود آنها خالی کنند و ما از آنان بخواهیم که در برابر جریان های ناسالم و تهاجم فرهنگی بایستند....آنچه در مسیر هدایت و تشویق حزب الله می تواند موجب اجرای موثر فرامین رهبری شود توجه به نیروهای مومن خودی است. در تمامی زمینه های فرهنگی، هنری، علمی و اقتصادی باید نیروهای حزب اللهی در مصدر امور باشند. ما زمانی می توانیم مجری واقعی فرامین رهبری باشیم که نسبت به دنیای استکبار پرخاشگر باشیم. باید بسیجی احساس بیهودگی نکند و گرنه دیپلماسی مماشات در زمینه های فرهنگی و اقتصادی نمی شود از ارزش های نظام و انقلاب اسلامی دفاع کرد.
13.نباید در حرف مدافع حزب الله باشیم و در عمل او را خون به دل کنیم. معنا ندارد فرهنگ تجمل و رفاه طلبی بر ما حاکم باشد و از بسیجی و حزب اللهی بخواهیم سنگربان ارزش های انقلابی و اسلامی باشد. اگر دوگانگی در عمل و گفتار ما باشد هیچ گونه اعتمادی را موجب نخواهد شد. مردم صداقت را از ریا به خوبی تشخیص می دهند.
14.ایجاد هسته های مقاومت اسلامی و اصلاح نظام های سیاسی حاکم بر کشورهای اسلامی مهمترین شیوه علمی تحقق امت واحد اسلامی است... . به خاطر پیشبرد اهداف جهانی اسلام هرگز پای بند محدوده های ملی نخواهیم بود.
15. اگر آرمان های اسلامی را اصل قرار دهیم دنیای استکباری هرگز موجودیت ما را تحمل نخواهد کرد و اگر از این آرمان ها عقب نشینی کنیم و نسبت به آنها نرمش نشان دهیم جبهه حقیقی انقلاب را در داخل تضعیف خواهیم کرد
16. عده ای بعد از جنگ زمزمه می کردند که دیپلماسی ما با آنچه در دنیا رایج است فرق دارد لذا باید در یک خانواده بزرگ اعتقادات دیگران را مراعات کرد. در حالی که امام اعتقاد داشتند مراعات این دیپلماسی موجب می شود تا همه هستی خود را ببازیم.
17.دیدگاهی که بیان ضعف ها را باعث تضعیف نظام می داند دیدگاه اشتباهی است. نقد یک حرکت و سیاست بد دقیقا عین حمایت از نظام است. ..بزرگترین ضعف دستگاه خبری در یک جامعه این است که رسانه های بیگانه جلوتر از آنها اطلاعات مورد نیاز جامعه را تأمین کنند
18.ما قائل به انترناسیونالیسم اسلامی هستیم. صدور انقلاب را به معنای دخالت در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیگران نمی دانیم. ما اولویت را در ارتباط فرهنگی و انتقال پیام انقلاب می دانیم و معتقدیم که اسلام یک مکتب جهانی است و مرز نمی شناسد.
19.حال این سوال مطرح می شود که شما می خواهید تنها با اتکا به کار فرهنگی سایر ملل را در جهت دستیابی به آزادی یاری کنید یا اینکه می خواهید اقدام عملی کنید؟ این سوال، اساس اختلاف حضرت امام با ملی گراها را تشکیل می دهد. امام می فرمایند ما بین تهران و بغداد بین آبادان و بصره هیج فرقی نمی دانیم و در هر کجای عالم ندای یاری مسلمانان را شنیدیم باید به آنها کمک کنیم. ما اگر قدرت داشتیم برای آزادی ملت افغانستان و جمهوری مسلمان نشین آسیاس مرکزی به شوروی متجاوز حمله می کردیم. مذهبیون لیبرال مسلک می گویند ما از دینمان در ایران دفاع می کنیم اما اینکه در یک کشور دیگر به خاطر دین مردم خودمان را به فشار بیندازیم قابل قبول نیست.
20. در سفر دوم عرفات به ایران، حضرت امام وی را نپذیرفتند و به صراحت فرمودند که اگر عرفات از بگین بدتر نباشد دست کمی هم از او ندارد. به واسطه اصرار بعضی از مسئولین و تأکید بر مصالح جنبش مردم فلسطین امام چند دقیقه ای او را پذیرفتند امام حتی یک کلمه هم بر زبان نیاوردند و بعد از آن هم هیچ گاه او را نپذیرفتند
21. طبق نظر صریح حضرت امام سپاه باید در همه زمینه های فرهنگی، اجتماعی، توسعه اقتصادی و حفظ امنیت در داخل مرزهای کشور تلاش کند.
22. از موقعی که سرمایه داران تحت لوای بخش خصوصی به تخریب اقتصاد مشغول هستند هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم انداخته و هر روز سیاست ها دولت به بازی گرفته می شود. هر گاه سرنخ ها دنبال شود چند سرمایه دار بزرگ را پشت صحنه می بینیم.
23. برخورد قاطع با تروریست های اقتصادی به عنوان اخلالگران در امنیت و سلامت جامعه باید مورد توجه باشد. اگر ما با سرمایه داران همانند منافقین رفتار می کردیم اوضاع کشور به این صورت در نمی آمد.
24.حدف حصارهای خودسانسوری لازمه تحقق جامعه سالم است... لازم است که مردم در کمال آزادی حرفشان را بزنند. این جوی که درست کرده اند و مردم را از دستگاه اطلاعات می ترسانند به مصلحت انقلاب و نظام نیست.
کاملا بی ربط: نگرانی شدید آیت الله سیستانی از وجود اختلاف بین هاشمی و رهبر انقلاب
shahabadi.blogfa.com
۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 26 Ordibehesht 92 ، 01:51
امین داوری

حرف های اخیر نویسنده محبوب آقای سید مهدی شجاعی و بازتاب آن در رسانه های ضد انقلاب واکنش‌ها و نقدهای بسیاری را در پی داشته و متاسفانه مثل همیشه، عده‌ای چماق را برداشته‌اند؛ بدون توجه به این‌‌که چماق را بر سر چه کسی، چرا و با چه نتیجه‌ای فرود می‌آورند.

اتفاقات این چند روز نشان می‌دهد که ما در نقد آدم ها حقیقتا دچار مشکل هستیم و مسائل دیگری را در نقد آنها دخالت می‌دهیم، مخصوصا در نقد دوستان و نیروهای منتسب به جبهه انقلاب اسلامی. عادت کرده‌ایم که برای برخورد با هر کسی که با سلیقه و عقیده ما موافق نیست، ساده‌ترین راه ممکن را انتخاب کنیم. یعنی کوبیدن، نفی کردن و بیرون کردن از دایره نظام!

گفتن این حرف‌ها در دنیای مجازی و در میان این همه چشم و گوش نامحرم واقعا سخت است، اما چاره‌ای جز بیان آن نیست. آقایان با بصیرت! اشتباه شما این است که مبنای رسیدن به هدفتان را، تحلیلتان قرار داده‌اید. از نگاه شما، بصیرت کسی بیشتر است که زودتر از دیگران تحلیل کند، موضع بگیرد، مخالفت کند، پشت‌پرده‌ها را افشا کند و … بدون توجه به نتیجه و اثر کار!

نقد کنید، نه نفی! راحت‌ترین و ساده‌ترین راه این است که طبق تحلیل خود، محکم و قاطع جلوی همه بایستیم و همه را محکوم کنیم. نتیجه طبیعی این واکنش، دور کردن همه این آدم‌ها از خود و طیف نیروهای خودی است. کار به جایی می‌رسد که آن هنرمند، آن نویسنده، شاعر و فیلمسازی که اسمش با انقلاب و دفاع مقدس پیوند خورده است، از نگاه من، می‌شود ضدانقلاب، ضد نظام، ضدامام و ضد رهبری!

البته حرف من به معنای تایید مطلق و صد در صدی حرف های ایشان نیست. اما نمی‌شود هر فردی را فورا و بی‌درنگ از اردوگاه جمهوری اسلامی خارج کرد. برخورد با آدم‌ها، پیچیدگی خاص خودش را دارد که در نظر داشتن جایگاه، سابقه، شخصیت، روحیات شخصی، مشکلات فرهنگی جامعه و … در آن ضروری است.

لینک مرتبط: پایداری را بیشتر باید نقد کرد

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Ordibehesht 92 ، 00:15
امین داوری

چند سالی است که برخی وبلاگ‌ها و سایت‌های منتسب به جریان حزب‌الله عبارتی را از شهید سید مرتضی آوینی نقل می‌کنند به این مضمون که «در جمهوری اسلامی، همه آزادند الا حزب‌اللهی‌ها!»

اگر این عبارت را در اینترنت جستجو کنید، متوجه شدت علاقه دوستان خواهید شد تا جایی که امروز، این عبارت شهید آوینی به شعاری برای اعتراض به جمهوری اسلامی تبدیل شده؛ مخصوصا در بحث‌هایی مثل اعتراض به فیلترینگ وبلاگ‌های انقلابی و یا اعتراض به قوه قضائیه و... شاید بسیاری از کسانی که این جمله را از شهید آوینی نقل می‌کنند، از اصل ماجرا خبر نداشته باشند و اصلا ندانند که چرا آوینی این حرف را زده است.

در حقیقت عبارت «آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی‌ها» بخشی از پاسخ شهید آوینی به مقاله مسعود بهنود در نشریه «آدینه» است. ماجرا از این قرار است که بهنود در خرداد 1370 مقاله‌ای نوشته بود با عنوان «حکومت آسان بدون آینده است» وی در این مقاله به زعم خود تحلیلی ارائه کرده بود از تاریخ معاصر ایران، نهضت‌های آزادی‌خواهانه، پیروزی انقلاب اسلامی و اینکه شعارهای اصلی انقلاب چه بود و آیا آن شعارها تحقق یافته یا نه و چرا نه؟! و اینکه امروز وقت آن است که شعار اصلی که همان «آزادی» است، عملی شود و …

آوینی در واکنش به مقاله بهنود، مقاله‌ای نوشت با عنوان «تحلیل ساده» و در آن به آبشخور فکری و عقیدتی بهنود و تحلیل‌گرانی از جنس او اشاره می‌کند و خط به خط و بند به بند پاسخ ادعاها و آرزوهای او را درباره انقلاب اسلامی، شعارهای انقلاب، نقش امام در پیروزی انقلاب، جایگاه ولایت فقیه، معنای آزادی، تفاوت آزادی از دیدگاه اسلام و غرب و … می‌دهد.

سید مرتضی آوینی در بخشی از مقاله خود ضمن اشاره به ضعف تحلیل روشنفکران و عدم درک درست آنها از فضای سیاسی و فرهنگی جامعه، به خواسته اصلی و قلبی بهنود اشاره می‌کند و می نویسد: «اگر معنای آزادی بیان این است که مخالفان لیبرالیسم نیز حق بیان مخالفت خویش را داشته باشند، من نمی‌دانم که این مظلوم‌نمایی‌ها و ننه من‌غریبم‌ها برای چیست، آن هم در جایی که علی‌الظاهر دستگاه فرهنگی حکومت نیز جانب اینها را گرفته است و آنان را از حامیان نظام اسلامی نیز بیشتر دوست می‌دارد… که چشم حسود و بخیل کور! و گویی شعار مطلوب اینان این است: «آزادی برای همه، مگر برای حزب‌اللهی‌ها!»

شهید آوینی اگرچه به طور ضمنی به سیاست‌های فرهنگی وزارت ارشاد در قبال حزب‌الله کنایه می‌زند، اما شعار «آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی‌ها!» را خواسته قلبی روشنفکران و مخالفان جمهوری اسلامی می‌داند مخصوصا بعد از پایان جنگ و احتمال بروز تغییرات سیاسی و فرهنگی در دولت!

کاملا بی ربط: قبر همه‌ی شهدا بوی عطر می‌دهد

ahestan.ir

۵۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 Ordibehesht 92 ، 09:10
امین داوری
با توجه به آیات قرآنی که بریدن دستان دزدان را جایز می شمارد، پس چرا این حکم در ایران اجرا نمی شود؟ آیا اجرای این حکم واجب الاجرا است یا جایز الاجرا؟

پاسخ اجمالی

همان طور که در پرسش اشاره شد قرآن و روایات قطع کردن دستان دزد را با تحقق شرایطش واجب می دانند، اما گفتنی است که در مورد اجرای این حکم در عصر غیبت امام زمان (عج) می توان سخنان فقها و دانشمندان اسلامی را به سه بخش تقسیم نمود:

1. برخی از فقها مانند علامه حلی در مورد اجرای حدود الاهی از سوی فقها در عصر غیبت توقف نموده و رأی خاصی ندارند.

2. بعضی هم مانند مرحوم خوانساری بر این باورند که در عصر غیبت اجرای حدود جایز نیست.

3. اما نظر سوم که دیدگاه برخی از فقهای پیشین و اکثر فقهای معاصر است، این است که در این زمینه فرقی بین زمان حضور و غیبت نیست همان طور که در زمان حضور امام (ع) (در صورت تحقق شرایط) حدود اجرا می شود، در زمان غیبت امام نیز باید حدود را اجرا نمود.

لازم به ذکر است که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد صادر شده است، در برخی از موارد اجرای حدود چه در زمان حضور امام یا در زمان غیبت ممکن است بنابر دلایل و یا مصالحی موقتا متوقف شود که امروزه نیز چنین است...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 Ordibehesht 92 ، 22:20
امین داوری