ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبری» ثبت شده است

هیچ چیز مثل استفاده‌ی مبتذل گروه‌های سیاسی از سخنان امام و رهبری حال آدم را بهم نمی‌زند. مشکل اینجاست که آنها یا باورشان شده که سند ششدانگ ولایت و بصیرت و انقلابی‌گری را به نامشان زده‌اند و یا اینکه می‌خواهند در این فضای آشفته سیاسی، مغز حامیان خود و جوانان احساساتی را شستشو بدهند.

چند روزی ست که برخی افراد و سایت‌ها، هولوکاست را بهانه‌ای برای کوبیدن دولت و رئیس جمهور قرار داده اند. این مساله تا آنجا برای این دوستان حائز اهمیت است که حتی آنرا نشانه نفهمیدن گفتمان امام و رهبری دانسته! و تلاش کرده اند تا به هر قیمتی آنرا مغایر دیدگاه های امام و رهبر انقلاب در قبال مساله فلسطین جا بزنند!

به این می گویند کاسبی سیاسی. این جماعت اظهارات و دیدگاه سیاسی رئیس جمهور و برخی دولت مردان را درباره یک موضوع محل اختلاف، به تقابل آن ها با امام و رهبری تعبیر می‌کنند! این همان چیزی است که باید از آن ترسید.

مساله خیلی واضح است. چه بخواهیم چه نه، هولوکاست با مظلوم نمایی، دروغ گویی و تبلیغات سنگین و چندین ساله‌ی صهیونیست‌های غاصب از طریق ابزارهای مختلف سیاسی، فرهنگی و هنری [هالیوود و شبکه های ماهواره ای] به یک باور تبدیل شده. البته به ایران خودمان نگاه نکنید منظورم در ما بقی کشورهاست و آن ها با قوانین خودشان کاری کرده اند که هیچ محققی در کشورهای به ظاهر کاملا آزاد غربی جرات تحقیق و سوال از ماجرای هولوکاست را ندارد.

در این میان، آقای احمدی نژاد، رییس جمهور پیشین ایران می‌آید و این حادثه را به چالش می‌کشد و همه انرژیش را روی آن می‌گذارد و در همه سازمان ها و نهادهای بین المللی درباره‌اش حرف می‌زند؛ و بلافاصله بعد از آن، جو سنگینی هم علیه کشورمان با استفاده از فضای رسانه ای و... براه می افتد.

اینجا با دو دیدگاه مواجه هستیم. گروهی عقیده دارند که این سیاست احمدی‌نژاد، یک سیاست کاملا درست تهاجمی در برابر اسرائیل و منطبق با نگاه جمهوری اسلامی به مساله فلسطین بوده است. گروه دوم هم می‌گویند نه. این سیاست تهاجمی، نه تنها هیچ فایده‌ای برای فلسطین و جمهوری اسلامی نداشته، بلکه ضرر و زیان هم داشته است. این گروه دوم، نه ضدانقلابند و نه ضد آرمان فلسطین، بلکه بخاطر دلسوزی برای ایران و فلسطین چنین عقیده ای داشته و دارند.

حالا موقتا بحث درباره درستی یا نادرستی نظر گروه دوم را کنار می‌گذاریم و این سوال را مطرح می‌کنیم که اگر کسی چنین نظری داشته باشد، ضد گفتمان امام و رهبری است؟ برخی آقایان سیاسی می‌گویند بله! می روند سخنرانی امام را درباره نابودی اسرائیل و یا سخنان رهبر انقلاب را درباره هولوکاست می‌آورند و می‌گویند: ببینید! امام و رهبری چنین گفته‌اند، اما فلانی چنان!

در حالی که اساسا این جور ربط دادن، اشتباه است و گروه دوم هم منکر اظهارات امام و رهبری نیستند. مخالفت با رژیم صهیونیستی جزو اصول بنیادی جمهوری اسلامی است و هیچ یک از دولت ها هم آنرا زیر سوال نبرده‌اند. سیاست ایران از اولین روز بعد از پیروزی انقلاب، در قبال اسرائیل روشن بوده و هست و الان همه‌ی دنیا می‌داند که ما مخالف سرسخت صهیونیست‌ها هستیم.

بحثی که وجود دارد این است که آیا مطرح کردن مساله هولوکاست و مانور بیش از اندازه روی آن، به ضرر اسرائیل تمام شده یا به نفعش؟ آیا تا پیش از سخنان احمدی‌نژاد، ما سیاست تهاجمی نسبت به اسرائیل نداشتیم؟ آیا در همه‌ی این سالها اشتباه می‌کردیم، تا اینکه جناب احمدی‌نژاد از راه رسید و آرمان فلسطین را زنده کرد؟

هیچ یک از این سوال‌ها، به معنی تایید هولوکاست و یا ضدیت با سیاست جمهوری اسلامی در قبال فلسطین و اسرائیل نیست. فقط انتقادی است از یک شیوه و یک رفتار. اتفاقا خیلی از مسئولین کشور و دلسوزان انقلاب هم چنین انتقادی را قبول دارند. البته درباره درستی یا نادرستی این انتقادها می‌شود حرف زد؛ اما چرا فورا آنرا نشانه تقابل با رهبری تفسیر می‌کنیم؟

می‌گویند پس چرا رهبری در نماز جمعه، به هولوکاست اشاره کرده؟ اما توجه نمی‌کنند که اولا در جمهوری اسلامی هر کسی جایگاه و مسئولیتی دارد.

[تذکر امام به شهید رجایی بعد از پاسخ شهید رجایی به رییس جمهور فرانسه، اشاره به این نکته دارد] ثانیا قرار نیست رییس جمهور نقش رهبر را بازی کند، ثالثا اشارات رهبر انقلاب به هولوکاست، اصلا از جنس شعارهای احمدی‌نژاد نیست. سخنان رهبری درباره هولوکاست، بیشتر از جهت اشاره به وجود تناقض در ادعای آزادی بیان در کشورهای غربی بود. ایشان کی و کجا از هولوکاست به عنوان اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی یاد کردند که حالا اگر کسی درباره‌اش حرفی زد، مخالف رهبری باشد؟! آنهم نه حرفی در تایید و حمایت از هولوکاست، بلکه فقط انتقادی ساده از یک سیاست.

خلاصه اینکه این روزها، این قبیل برداشت‌های مبتذل از سخنان رهبری برای کوبیدن دولت، به سیاست اصلی برخی جریان ها تبدیل شده است.

لینک مرتبط:

یادداشت محمدحسین جعفریان درباره کاسبی سیاسی با هولوکاست

خاطرات گل آقا [کیومرث صابری فومنی] از تذکر امام به شهید رجایی: من یک آخوند هستم اینجا نشسته‌ام حرف می‌زنم. من چه کاره هستم؟ من در عالم اسلام برای مسلمانان‌ها باید حرف بزنم و حرف می‌زنم. ولی تو پست سیاسی قبول کردی تو رئیس جمهور مملکتی. رئیس‌جمهور مملکت باید به عرف سیاسی عمل کند.

کاملا بی ربط: حتی مطهری اول را هم می توان نقد کرد

امید حسینی

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 Mehr 92 ، 15:57
امین داوری

چند سالی ست، همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و یا پیش از عید سعید فطر، شاهد بروز اختلافاتی در تعیین اول ماه و رویت هلال ماه هستیم. این مسأله و بروز اختلاف بین مراجع عظام تقلید در این مورد خاص همانند دیگر اختلافات فقهی، بحثی کاملا تخصصی است و به مبانی و دلایل فقهی و علمی مربوط می‌شود که به طور مفصل در آثار علما و فقها بیان شده است.

به طور خلاصه، می توان گفت همان طوری که اهل فن بیان می‌کنند این اختلاف «به چگونگی رویت هلال ماه ـ رویت با چشم مسلح و یا غیرمسلح ـ و یا رویت هلال هنگام غروب آفتاب، پیش از زوال و پس از زوال، اتحاد آفاق، محاسبات اهل نجوم و اهل فکر برمی‌گردد»

البته با وجود این که بارها این اختلافات فقهی و تأثیر آن بر اعلام عید سعید فطر در رسانه ها اعلام شده، در سال‌های اخیر، پاره‌ای از محافل سیاسی ضدانقلاب [که البته سابقه آنها در اختلاف افکنی و ضدیت با نظام بر همه آشکار است] با تمسک به تفاوت فتاوای مراجع عظام تقلید در رؤیت هلال ماه شوال، تلاش کردند تا یک مسأله کاملا بدیهی شرعی و فقهی را نشانه و نتیجه اختلاف مراجع با نظام معرفی کنند.

برخی هم تا آنجا پیش رفتند که این اختلاف فقهی را به مسائل سیاسی از جمله انتخابات و رخدادهای پس از انتخابات گره زدند و از این مسأله در راستای امیال سیاسی خود بهره برداری و در اظهار نظری بی پایه و عجیب، اختلاف در اعلام عید سعید فطر را به نارضایتی مراجع از انتخابات سال های گذشته عنوان کردند.

البته نشانه های این اختلاف افکنی را می‌شد از مدتها پیش از آغاز ماه مبارک رمضان مشاهده کرد. خصوصا بعد از انتخابات هشتاد و هشت، چرا که همزمان با حوادث و اغتشاشات بعد از انتخابات، رسانه‌های یک جریان سیاسی خاص، در اقدامی کاملا هماهنگ شایعات و دروغ‌هایی را راجع به اختلاف مراجع عظام تقلید با نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب منتشر کردند. این شایعات بی اساس تا آنجا پیش رفت که برخی سایتهای داخلی از مهاجرت دست جمعی علما به نجف اشرف در اعتراض به حوادث بعد از انتخابات خبر ‌دادند! (خوشبختانه گذشت زمان، خود بیانگر رسوایی و دروغگویی این جریان و رسانه های حامی آنها بود)

دقیقا در همین راستا و در ادامه همین سیاست منافقانه بود که این جریان رسانه‌ای، مسأله اختلاف در عید فطر را به عنوان فرصتی برای اختلاف افکنی دستاویز خود قرار داد و با سوءاستفاده از یک مسأله کاملا فقهی، آن را نشانه اختلاف مراجع عظام تقلید با نظام اسلامی عنوان کرد.

بر همین اساس، با اعلام رویت هلال ماه شوال و عید سعید فطر از سوی دفتر رهبر انقلاب، سایت ها و رسانه هایی چون بی بی سی فارسی، «رادیو زمانه»، «رادیو فردا»، «صدای آمریکا»، «روزآنلاین» و تعدادی دیگر از سایت های داخلی و خارجی، در یک اقدام هماهنگ، به شایعه پراکنی و حتی در مواردی دروغ پراکنی متوسل شدند و اخباری را در راستای القای اختلاف بین مراجع و رهبر انقلاب منتشر کردند.

برای نمونه، سایت «ارس» (ادامه راه سبز) سال گذشته در تیتری عجیب – که بیانگر نگاه سیاسی آن به یک مسأله کاملا فقهی بود – مدعی شد: «بی اعتنایی مراجع تقلید به نظر رهبر در مورد پایان رمضان؛ مردم ایران عید فطر حکومتی را روزه گرفتند!»

این سایت، در گزارشی که نشان از بی اطلاعی کامل نویسندگان آن از مسائل فقهی داشت، نوشت: «رهبر جمهوری اسلامی ایران، در حالی نماز عید فطر را در دانشگاه تهران اقامه کرد که مراجع تقلید عمده ـ حتی مراجع تقلید حامی حکومت ـ یکشنبه را به عنوان روز عید نپذیرفته اند. بدین ترتیب، در حالی که دستگاه حکومتی یکشنبه را روز عید فطر و تعطیل رسمی اعلام کرده است، بیشتر مردم ایران که مقلد مرجعی غیر از آیت الله خامنه ای هستند، یکشنبه را نیز روزه بوده اند.»

«بی بی سی» فارسی نیز امسال به وجود اختلاف بین مراجع و علما اشاره کرد؛ و در مطلبی با عنوان هلال پر دردسر نوشت: «برخی از کارشناسان معتقدند مسئله شروع و پایان ماه رمضان، بیشتر از آنچه مسئله‌ای علمی یا فقهی در دیدن هلال ماه باشد، مسئله‌ای سیاسی است که به توفق جویی گروه‌های مختلف بر می‌گردد.»

«روزآنلاین» هم، مدعی «بی اعتنایی گسترده روحانیون ارشد به نظر رهبر انقلاب» شد و تیتر خود را این گونه برگزید: «حکومت، یک تنه در مقابل همه مراجع تقلید!».

این سایت ضدانقلاب بدون اشاره به مسائل و دلائل فقهی روئیت هلال ماه، مدعی بی اعتنایی مراجع تقلید به نظر رهبری انقلاب شد

این سایت خبری در بخش دیگری از این گزارش، آشکارا مسائل فقهی را کنار گذاشت و پای مسائل سیاسی را به شایعات و دروغ های خود باز کرد و نوشت: «فارغ از عدم توجه مراجع تقلید شیعه به اعلام نظر رهبر ایران درباره اعلام عید فطر، بسیاری از مردم نیز با توجه به شرایط حاکم بر کشور، این مسأله را تا اندازه زیادی سیاسی دیده و این موضوع را نیز در ادامه رخدادهای کشور برشمردند. در همین باره، بسیاری از وبسایت ها و وبلاگ های اینترنتی در مقالات و نوشته های گوناگون از این اعلام نظر رهبر ایران بر خلاف نظر مراجع تقلید شیعه به شدت انتقاد کرده و آن را به مسأله سیاسی مرتبط کردند.»

همان طوری که در بالا هم اشاره شد این دروغ پراکنی و اختلاف افکنی، ادامه همان سیاستی ست که همزمان با حوادث بعد از انتخابات، از سوی جریان فتنه آغاز شده بود. بسیاری از این رسانه ها، اصلا کاری به مسائل فقهی و یا روابط خاص مراجع تقلید با نظام و رهبر انقلاب ندارند، مهم این است که در این برهه خاص، به مخاطبان خود دروغی به نام نارضایتی مراجع تقلید از نظام اسلامی را تزریق کنند.

لینک های مرتبط: استقبال از امام خامنه ای حرام است

آهستان

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 Mordad 92 ، 02:27
امین داوری

در روزهای انتخابات و همچنین پس از آن برخی افراد منتسب ب جریان پایداری با برداشت غلط و اشتباه خود از مفهوم تکلیف و نیز برداشت ظاهری از سخنان امام خمینی و بدون توجه به شیوه‌های سیاست‌ورزی و تصمیم‌گیری امام، ادعا می‌کردند که «مهم انجام تکلیف است، ما چکار به نتیجه داریم!» و در این راه واقعیات شفافی مانند ائتلاف، توجه به نظرسنجی‌ها، تاثیرگذاری موج انتخاباتی و... را بی اساس می دانستند مثلا این دوستان در مطلبی با عنوان «لطفاً حزب اللهی ها تا آخر بخوانند، بازهم بازی ذبح اصلح به پای صالح مقبول» بر اساس تحلیل صالح و مقبول، به ارزیابی وضعیت سیاسی پرداخته و خواستار ماندن جلیلی در صحنه انتخابات و رای دادن به ایشان بودند. این یادداشت آنقدر با نتایج انتخابات مغایرت داشت که چند ساعت بعد از اعلام نتایج از روی وب سایت منتشر کننده برداشته شد. بخشی از آن یادداشت بدین قرار بود: «رای بیشتر قالیباف برای کسانی که به اصلح بودن او قائل نیستند وجه شرعی ندارد و برای او فایده ای هم ندارد... نتیجتاً اینکه ذبح کردن اصلح به پای صالح مقبول برای کسانی که به اصلح بودن جلیلی معتقدند خطای استراتژیکی است که احتمالاً به دوم خرداد دیگری خواهد رسید.»
«در مراحل و شرایط مختلف زندگی همواره باید به دنبال این باشیم که وظیفه و تکلیفی که خداوند به عهده ما گذاشته است چیست و به آن عمل کنیم. این که نتیجه چه می شود به ما مربوط نیست، این را باید به خداوند واگذار کنیم و نسبت به هرچه پیش آمد رضایت داشته باشیم.»

تمام این حرف ها و مطالب در حالیست که علامه مصباح یزدی به عنوان پدر معنوی پایداری در کتابی با عنوان «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» می نویسند: «هنگامی که تأمین و تحصیل یک مصلحت لازم و ضروری، در حد مطلوب و ایده آل آن میسر نباشد، باید نزدیک ترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد.» اما حالا رهبر معظم انقلاب خودشان به صحنه آمده و این برداشت غلط و اشتباه را رد کرده‌اند زیرا این برداشت غلط و این تعریف اشتباه از تکلیف، در آینده می‌توانست باعث انحرافات زیادی در مسیر انقلاب و نظام شود.

توضیحات رهبر انقلاب... رابطه‌ى «تکلیف‌مدارى» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟ امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود چنین چیزى را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختى‌ها را دنبال کرد، براى اینکه نظام اسلامى را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟ حتما تکلیف‌گرائى معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ى مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والا تلاشى که پیغمبران کردند، اولیاى دین کردند، همه براى رسیدن به نتائج معینى بود؛ دنبال نتائج بودند.

مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنى نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسى که براى رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتى هم به نتیجه‌ى مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانى نمیکند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده. اگر انسان براى رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتى نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیتها برنامه‌ریزى و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده. بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف‌گرائى معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستى نیست.
 در دفاع مقدس و در همه‌ى جنگهائى که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضى از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانى که وارد میدان جهاد میشدند، براى تکلیف هم حرکت میکردند. جهاد فى‌سبیل‌الله یک تکلیف بود. در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانى که وارد میشدند، اغلب احساس تکلیف میکردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزى و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامى نداشته باشند؟ اینجور نیست. بنابراین تکلیف‌گرائى هیچ منافاتى ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست مى‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ براى رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههاى مشروع و میسّر، برنامه‌ریزى کند.

لینک های مرتبط: حتی مطهری اول را هم می توان نقد کرد

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 Mordad 92 ، 15:34
امین داوری
این روزها خیلی‌ها یادی از محمدرضا شجریان می‌کنند و آن ربنای معروفش. حتی در مناظرات انتخاباتی هم یکی از کاندیدها از ایشان یاد می‌کند و حسرت پخش‌نشدن این نوا را در صداوسیما می‌خورد.
رهبری در اسفند سال 1370 در دیدار با اعضاى گروه ویژه و گروه معارف اسلامى صداى جمهورى اسلامى ایران‌ به طور مفصل پیرامون بسیاری از گزاره‌های فرهنگی و معرفتی که مربوط به رادیو می‌شد سخنانی ایراد فرمودند که بخشی از آن نیز مربوط به ربنای محمدرضا شجریان بوده است. ایشان فرمودند:
«...البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایى با لحن عربى خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهایى هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مى‌گذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آن‌طور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مى‌رسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسب‌تر باشد.»
اشتباه نکنید! قصد بنده بازگویی نظر ایشان در خصوص ربنای شجریان نیست. رهبری در آن سخنرانی به چندین نمونه‌ی مهم دیگر نیز اشاره کردند که نمی‌دانم چرا کمتر رسانه‌ای به طور تحلیلی به آن‌ها اشاره کرده است. شاید برای شما هم جالب باشد ولی بخوانید نظر رهبری در خصوص روضه‌خوانی‌ها و سینه‌زنی‌ها در مراسم عزاداری ائمه(علیهما السلام):
«مسأله‌ى دیگر، مسأله‌ى روضه‌هاست. روضه‌خوانى و سینه‌زنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه‌ى ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضه‌اى مى‌خواند، عده‌اى دلشان نرم مى‌شود و گریه مى‌کنند؛ این عیبى ندارد. اصلا عزادارى‌کردن یک حرف است، روضه‌خوانى و سینه‌زنى راه‌انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانى و سینه‌زنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلا در شب و روز تاسوعا و عاشورا به‌خصوص، در شب و روز بیست‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلا در مورد حضرت موسى‌بن‌جعفر(علیه‌السلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفات‌هاى داراى روضه‌خوانى است - من لزومى نمى‌بینم که سینه‌زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (س) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانى و سینه‌زنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایب‌شان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است.»
«...حتماً لازم نیست که عزادارى به همان شکل سنتىِ روضه‌خوانى باشد که اولش چیزى مى‌خوانند و بعد هم احیانا آخرش دمى مى‌گیرند و سینه‌اى مى‌زنند؛ نه، شرح حال را بیان کنید؛ مثلاً یک نفر با بیان خوب و لحن محزونى، وضع زندان‌رفتن حضرت موسى‌بن‌جعفر را بیان کند؛ حوادث تلخ زندان را بیان کند؛ بعد شهادت حضرت را بیان کند؛ بعد مراسم تشییع را بیان کند؛ در این صورت هر کس که آن‌جا نشسته باشد، دلش نرم مى‌شود.»
و البته سایر نقطه‌نظرات ایشان در همان سخنرانی، پیرامون استفاده از موسیقی در مراسم عزاداری و تواشیح و اذان و... و هم‌چنین آشنا نبودن مردم با سیره‌ی اهل بیت و بررسی‌نکردن زندگی آن بزرگان به صورت تحلیلی، که ظاهراً بی‌مشتری مانده‌اند.
این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که «برخی‌ها از کاه، کوه می‌سازند.» اما این‌جا برعکس است. از کوهی به آن بزرگی فقط کاه آن را نشان‌مان می‌دهند و سپس از همان کاه، کوه می‌سازند!
لینک مرتبط: من سگـ حسین + دانلود
سید هادی مصطفوی
۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 Mordad 92 ، 17:21
امین داوری

دیگر عادت کرده ایم که هر وقت پیچ رسانه را باز می کنیم؛ از یک طرف با افشاگری و اتهام‌زنی‌های فلان شخصیت یا سایت متعلق به گروه الف مواجه شویم که از مفاسد اقتصادی، اخلاقی و اعتقادی رئیس فلان قوه و اطرافیانش می‌گویند و   از طرف دیگر؛ افشاگری و اتهام‌زنی‌های فلان شخصیت یا سایت متعلق به گروه ب (رقیب گروه الف) را ببینیم که درباره مفاسد اقتصادی، اخلاقی و اعتقادی نمایندگان فلان قوه‌ی دیگر داد سخن می‌دهند. جالب اینجاست که هر دو گروه هم شعار ولایت‌مداری می دهند و این اقدامات را وظیفه دینی خود در راستای «عدم سکوت در برابر ظلم و رسوا کردن ظالم» می دانند. بماند که برخی‌ها؛ رقبای خود را اهل بدعت می‌خوانند و غیبت و حتی تهمت در حق آن‌ها را حلال و بلکه مستحب می‌دانند. در این فضای آلوده است که وقتی رهبری از «دو دو» کردن نمایندگان مجلس در هنگام سخنرانی رئیس جمهور، ابراز ناراحتی و نگرانی شدید می‌کنند و یا وقتی رهبری افشاگری‌های رئیس جمهور در «یکشنبه سیاه مجلس» را خلاف شرع، اخلاق و قانون می‌خوانند؛ عده ای از برخوردهای ایشان تعجب می‌کنند و می گویند چرا؟ مگر چه اتفاقی افتاده است.

هرچند همه این قضایایی که گفتم از ایام تبلیغات انتخابات 88 شروع نشد ولی در هر صورت رواج شدید بداخلاقی و اتهام‌زنی در آن ایام و پیش از آن در ایام تبلیغات مرحله اول و دوم انتخابات 84 تاثیر زیادی در گسترش این فضا در جامعه داشت و لطمه قابل توجهی به اعتماد مردم به مسئولین زد و از آن تاریخ هر قدر که رهبری به صورت عمومی و خصوصی؛ به‌صراحت یا کنایه‌وار به افراد، گروه‌ها و رسانه‌ها تذکر دادند که بی‌اخلاقی و بی‌انصافی نکنید و بیهوده تهمت نزنید، هیچ‌کس به روی خودش نیاورد و رگ ولایت‌مداری‌اش باد نکرد.  این روال ادامه پیدا کرد و بدتر و بدتر شد تا رسیدیم به امروز.

تا رسیدیم ب اینجا دانلود pdf

لینک مرتبط: بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون روتوش

۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 Khordad 92 ، 12:57
امین داوری
«حماسه هویزه» اسم کتابی ست نوشته آقای نصرت الله محمود زاده که روایتی است از مقاومت شجاعانه و شهادت مظلومانه حسین علم الهدی و یاران باوفایش در هویزه. ماجرا از این قرار است که ‌در لابلای خاطرات این کتاب، به عقب‌نشینی تانک‌های لشگر 16 زرهی ارتش از میدان نبرد اشاره شده که این عقب نشینی در نهایت به محاصره‌ی حسین علم الهدی و شهادت مظلومانه او و یارانش منجر شده بود.

دقیقا براساس این ماجرای واقعی فیلمی به نام «در مسلخ عشق» توسط کمال تبریزی ساخته شد که در آن نیز به عقب نشینی تانک های ارتش جمهوری اسلامی، اشاره‌ای شده بود، اما با اعتراض سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، این فیلم توقیف  شد. به گفته خود تبریزی، ظاهرا بهانه عقیدتی سیاسی ارتش، این بود که نمایش این فیلم، روحیه‌ی نیروهای ارتش را تضعیف می‌کند!

البته امروز دلائل متعددی برای عقب نشینی تانک‌های ارتش ایران مطرح می‌شود مثل عدم هماهنگی کافی بین نیروهای ارتشی و بسیجی، قطع ارتباط بیسیم، اجرای دستور مافوق و حتی خیانت بنی صدر و برخی فرماندهان ارتش، اما به هرحال این عقب نشینی، اتفاقی بود که رخ داد و هیچ شک و شبهه‌ای هم در آن وجود ندارد و حرف ما هم به معنای زیر سوال بردن نقش ارتش جمهوری اسلامی در دفاع مقدس نیست.

چند سال قبل شبکه‌ی 2 سیما سلسله برنامه‌‌ای را به نقد و بررسی فیلم‌های کمال تبریزی همراه با نمایش آنها اختصاص داد بود که به فیلم «در مسلخ عشق» هم اشاره و قرار شد که بعد از گذشت چند سال از ساخت این فیلم، بالاخره تلویزیون آنرا پخش کند، اما شبی که قرار بود این فیلم پخش شود، بنا به دلائل نامعلومی [شاید هم معلوم] نمایش داده نشد!

بخشی از کتاب حماسه هویزه که به عقب نشینی تانک ها و نفربرهای ارتش اشاره دارد رو در ادامه مطلب بخونید...

۴۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 Khordad 92 ، 13:50
امین داوری