حاشیه ای بر یک نقد
در پست قبلی وبلاگم با نام «حتی مطهری اول را هم می توان نقد کرد» برخی از دوستان زحمت کشیدند و از بنده با عنوان منافق و ضد انقلاب نام بردند و این حکایت چیزی جز فضای بسته فکری برخی از دوستان نیست، البته بودند دوستان بسیاری هم که با نقد های درست و منطقی و بدور از تعصب خود در جهت روشنگری هر چه بیشتر مطلب گام برداشتند.
بنده در پست ماضی اصلا روی صحبتم با علامه مصباح نبود و تنها برجسته کردن انتصاب ایشان به جریانی خاص توسط برخی افراد و همچنین به وجود آوردن یک فضای بسته حزبی و فکری را به نقد کشیدم، بگزارید راحت تر بگویم...
بنده و امثال بنده تجربه ای همچون حمایت از احمدی نژاد را در کارنامه خود داریم، آن روز در آن مناظره تاریخی که احمدی نژاد یکی یکی مسئولین و منتسبین به آن ها را دزد و ضد انقلاب معرفی میکرد و ما دراز به دراز جلوی تلویزیون کیف کرده بودیم هیچ کدام حواسمان نبود که شاید اندک روزی بعد دل نائب امام زمان را جریحه دار کنیم و با واکنش تند ایشان روبرو شویم.
این مثال تاریخی را زدم که بگویم حمایت از یک فرد یا یک جریان منافاتی با نقد اشتباهات آن ندارد، اتفاقا بنده اگر جریان پایداری را سازنده و در خط انقلاب نمی دیدم هیچ وقت قلمم را برای آن به هدر نمی دادم، حرف من این است که انتصاب آیت الله مصباح را به آقای لنکرانی جوری برجسته نکنیم که اگر به طور مثال بعد از انتخابات ایشان پیروز نشدند این شکست به منزله شکست آیت الله مصباح تلقی شود. فقط همین...
پی نوشت:
اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصى تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولى رأى دهنده تشخیصش بر خلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست. امام خمینی
لینک مرتبط: پایداری را بیشتر باید نقد کرد
ممنون از روشنگری هاتون... دوستان هم اگه نقدی می کنن جهت روشن شدن بیشتر موضوعاته.
ما هم همچون شما در دو دوره قبلی به آقای احمدی نژاد رای دادیم ولی کاستی هاشون رو به پای کسی یا خطی نمیذاریم در اون برهه زمانی اصلح بودن از دید ما و جا خالی نمی دیم و بر نظرمون استواریم.
در این دوره هم باید ببینیم شورای نگهبان اسم کیا رو میده بیرون ...
در کل بازم قلم تون استوار استفاده کردیم برادر خوب ما....