هیچ چیز مثل استفادهی مبتذل گروههای سیاسی از سخنان امام و رهبری حال آدم را بهم نمیزند. مشکل اینجاست که آنها یا باورشان شده که سند ششدانگ ولایت و بصیرت و انقلابیگری را به نامشان زدهاند و یا اینکه میخواهند در این فضای آشفته سیاسی، مغز حامیان خود و جوانان احساساتی را شستشو بدهند.
چند روزی ست که برخی افراد و سایتها، هولوکاست را بهانهای برای کوبیدن دولت و رئیس جمهور قرار داده اند. این مساله تا آنجا برای این دوستان حائز اهمیت است که حتی آنرا نشانه نفهمیدن گفتمان امام و رهبری دانسته! و تلاش کرده اند تا به هر قیمتی آنرا مغایر دیدگاه های امام و رهبر انقلاب در قبال مساله فلسطین جا بزنند!
به این می گویند کاسبی سیاسی. این جماعت اظهارات و دیدگاه سیاسی رئیس جمهور و برخی دولت مردان را درباره یک موضوع محل اختلاف، به تقابل آن ها با امام و رهبری تعبیر میکنند! این همان چیزی است که باید از آن ترسید.
مساله خیلی واضح است. چه
بخواهیم چه نه، هولوکاست با مظلوم نمایی، دروغ گویی و تبلیغات سنگین و
چندین سالهی صهیونیستهای غاصب از طریق ابزارهای مختلف سیاسی، فرهنگی و
هنری [هالیوود و شبکه های ماهواره ای] به یک باور تبدیل شده. البته به ایران خودمان نگاه نکنید منظورم در ما بقی کشورهاست و آن ها با قوانین خودشان کاری کرده اند
که هیچ محققی در کشورهای به ظاهر کاملا آزاد غربی جرات تحقیق و سوال از
ماجرای هولوکاست را ندارد.
در این میان، آقای احمدی نژاد، رییس جمهور پیشین ایران میآید و این حادثه را به چالش میکشد و همه انرژیش را روی آن میگذارد و در همه سازمان ها و نهادهای بین المللی دربارهاش حرف میزند؛ و بلافاصله بعد از آن، جو سنگینی هم علیه کشورمان با استفاده از فضای رسانه ای و... براه می افتد.
اینجا با دو دیدگاه مواجه هستیم. گروهی عقیده دارند که این سیاست احمدینژاد، یک سیاست کاملا درست تهاجمی در برابر اسرائیل و منطبق با نگاه جمهوری اسلامی به مساله فلسطین بوده است. گروه دوم هم میگویند نه. این سیاست تهاجمی، نه تنها هیچ فایدهای برای فلسطین و جمهوری اسلامی نداشته، بلکه ضرر و زیان هم داشته است. این گروه دوم، نه ضدانقلابند و نه ضد آرمان فلسطین، بلکه بخاطر دلسوزی برای ایران و فلسطین چنین عقیده ای داشته و دارند.
حالا موقتا بحث درباره درستی یا نادرستی نظر گروه دوم را کنار میگذاریم و این سوال را مطرح میکنیم که اگر کسی چنین نظری داشته باشد، ضد گفتمان امام و رهبری است؟ برخی آقایان سیاسی میگویند بله! می روند سخنرانی امام را درباره نابودی اسرائیل و یا سخنان رهبر انقلاب را درباره هولوکاست میآورند و میگویند: ببینید! امام و رهبری چنین گفتهاند، اما فلانی چنان!
در حالی که اساسا این جور ربط
دادن، اشتباه است و گروه دوم هم منکر اظهارات امام و رهبری نیستند. مخالفت
با رژیم صهیونیستی جزو اصول بنیادی جمهوری اسلامی است و هیچ یک از دولت ها هم آنرا زیر سوال نبردهاند. سیاست ایران از اولین روز
بعد از پیروزی انقلاب، در قبال اسرائیل روشن بوده و هست و الان همهی دنیا
میداند که ما مخالف سرسخت صهیونیستها هستیم.
بحثی که وجود دارد این است که آیا مطرح کردن مساله هولوکاست و مانور بیش از اندازه روی آن، به ضرر اسرائیل تمام شده یا به نفعش؟ آیا تا پیش از سخنان احمدینژاد، ما سیاست تهاجمی نسبت به اسرائیل نداشتیم؟ آیا در همهی این سالها اشتباه میکردیم، تا اینکه جناب احمدینژاد از راه رسید و آرمان فلسطین را زنده کرد؟
هیچ یک از این سوالها، به معنی تایید هولوکاست و یا ضدیت با سیاست جمهوری اسلامی در قبال فلسطین و اسرائیل نیست. فقط انتقادی است از یک شیوه و یک رفتار. اتفاقا خیلی از مسئولین کشور و دلسوزان انقلاب هم چنین انتقادی را قبول دارند. البته درباره درستی یا نادرستی این انتقادها میشود حرف زد؛ اما چرا فورا آنرا نشانه تقابل با رهبری تفسیر میکنیم؟
میگویند پس چرا رهبری در نماز جمعه، به هولوکاست اشاره کرده؟ اما توجه نمیکنند که اولا در جمهوری اسلامی هر کسی جایگاه و مسئولیتی دارد.
[تذکر امام به شهید رجایی بعد از پاسخ شهید رجایی به رییس جمهور فرانسه، اشاره به این نکته دارد]
ثانیا قرار نیست رییس جمهور نقش رهبر را بازی کند، ثالثا
اشارات رهبر انقلاب به هولوکاست، اصلا از جنس شعارهای احمدینژاد نیست.
سخنان رهبری درباره هولوکاست، بیشتر از جهت اشاره به وجود تناقض در ادعای
آزادی بیان در کشورهای غربی بود. ایشان کی و کجا از هولوکاست به عنوان اصول
سیاست خارجی جمهوری اسلامی یاد کردند که حالا اگر کسی دربارهاش حرفی زد،
مخالف رهبری باشد؟! آنهم نه حرفی در تایید و حمایت از هولوکاست، بلکه فقط
انتقادی ساده از یک سیاست.
خلاصه اینکه این روزها، این قبیل برداشتهای مبتذل از سخنان رهبری برای کوبیدن دولت، به سیاست اصلی برخی جریان ها تبدیل شده است.
لینک مرتبط:
یادداشت محمدحسین جعفریان درباره کاسبی سیاسی با هولوکاست
خاطرات گل آقا [کیومرث صابری فومنی] از تذکر امام به شهید رجایی: من یک آخوند هستم اینجا نشستهام حرف میزنم. من چه کاره هستم؟ من در عالم اسلام برای مسلمانانها باید حرف بزنم و حرف میزنم. ولی تو پست سیاسی قبول کردی تو رئیس جمهور مملکتی. رئیسجمهور مملکت باید به عرف سیاسی عمل کند.
کاملا بی ربط: حتی مطهری اول را هم می توان نقد کرد
امید حسینی