ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۱۲۲ مطلب با موضوع «پرسش های مشترک ما» ثبت شده است

شاید شما هم شنیده باشید که بعضی‌ها برای تخریب وجهه بسیج و زیر سوال بردن نقش بسیج در دفاع مقدس، ادعا می‌کنند که بسیجیان بدون آموزش نظامی به جبهه اعزام می‌شدند. عده‌ای هم  شور و احساسات و نواهای انقلابی را علت ورود آنان به جبهه می‌دانند!

البته ای کاش آنهایی که چنین ادعاهایی دارند، یکبار به مانورهای نظامی و یا رزم‌های شبانه ارتش و سپاه سری بزنند و از نزدیک صدای گلوله را بشنوند، بعد قضاوت کنند. تازه این مانور است و گلوله هم گلوله غیرجنگی، اما آنجا میدان جنگ بود گلوله هم گلوله واقعی! مطمئن باشید کسی که صرفا به خاطر  شور و احساسات و شنیدن صدای آهنگران به جبهه می‌رفت، با شنیدن صدای اولین گلوله به خانه برمی‌گشت!

کلیپ زیر پاسخی ست به آنهایی که فکر می‌کنند بسیجیان بدون آموزش می‌رفتند خط مقدم و به راحتی شهید می‌شدند

                                                                دانلود کلیپ تصویری

+ شهید زین الدین در جنگ نیاز به تدبیر داریم نه احساس!

لینک های مرتبط: آیا نام عملیات ها قبل از فتح خرمشهر غیر اسلامی بود

آهستان
۶۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 Farvardin 92 ، 15:10
امین داوری

چند روز پیش وهابیون شب‌ نامه‌ای را در برخی از استان های مرزی کشور توزیع کردند که در آن، شبهاتی پیرامون شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح شده بود و در پایان نوشته شده بود: [تقلید کورکورانه را بگذارید و به تبلیغات تاجران بازار مذاهب و تعصب توجه نکنید خودتان به میدان تحقیق در آیید وحق را ازباطل تشخیص دهید] جالب اینکه این پرسش ها را دقیقا آنهایی پرسیده‌اند که در کتابهایشان دهها حدیث و روایت در پاسخ به این پرسش ها نقل کرده اند. من در اینجا نه می‌خواهم به سراغ متون دینی بروم و نه قصد دارم که از روایات تاریخی دلیل و مدرک بیاورم [هر چند زحمت این کار را برخی دوستان کشیده اند] البته انتظار چندانی هم از متعصبان وهابی ندارم. اگر اسیر جهل و تعصب نمی‌شدند لااقل احادیث و روایات خود را فراموش نمی‌کردند.


به نظر من، سه دسته از آدمها، خیال خودشان را در برابر این پرسش ها راحت کرده‌اند. گروه اول آنهایی که پیرو مرام و مسلکی جدای از مذهب اهل بیت هستند، دوم آنهایی که فاطمه و اولاد او را تنها به این دلیل که هزار سال پیش زندگی می‌کردند، الگوی مناسبی برای بشریت امروز نمی‌دانند و معتقدند سخنان آن ها دیگر کاربرد ندارد نظیر عبدالکریم سروش و سوم شیعیانی که فاطمه را تنها در ایامی خاص که همان دهه فاطمیه باشد، می‌ستایند و برایش گریه می‌کنند! [چرا که اصولا در نظر اینان خود فاطمه بیشتر سالهای عمرش را گریه می‌کرد و یک بانوی خانه نشین بود] اما در میان هوچیگری، تعصب و توهم وهابیون اهل دین و روشنفکران ضد دین، ما طور دیگری فکر می‌کنیم + + + + نگاه ما به زندگی فاطمه نه از سر اینست که حقش را خوردند، باغ فدک را از او گرفتند و یا دست شوهرش را بستند و فرزندش را کشتند؛ هر چند همه اینها هم هست، اما این همه ماجرا نیست، فاطمه‌ای که شرایط زمانه‌اش را درک می‌کند و در برابر بدعت‌ها می‌ایستد و کجی‌ها را افشا می‌کند و کمر خم نمی‌کند و نیز فرزندانی چون حسن و حسین و زینب تربیت می‌کند که هرکدام تاریخ و حماسه و افتخاری بی‌نظیر برای بشریت آفریده‌اند.

لینک های مرتبط:
دانلود کتاب بصیرت حضرت فاطمه سلام ا... علیها [استاد طاهر زاده]
۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 08 Farvardin 92 ، 17:09
امین داوری

ششم فروردین ماه، بیست و چهارمین سالگرد عزل آقای منتظری

«آیت الله خمینی معصوم نبودند و اشتباه هم داشته‌اند» این یکی از جملات آقای منتظری است پیرامون حضرت امام که بعد از ماجرای اهانت به امام خمینی در زمان فتنه هشتاد و هشت گفتند

ما که عاشق امام خمینی هستیم، هرگز ایشان را معصوم و بدون اشتباه نمی‌دانیم، اما اگر قرار باشد درباره افراد قضاوت کنیم و مثلا اشتباهات امام خمینی را بگذاریم کنار اشتباهات آقای منتظری و بعد اشتباهات آنها را هم ردیف هم قرار بدهیم، در این صورت هم به امام خمینی ظلم کرده‌ایم و هم به آقای منتظری. بعد هم لابد آدم‌هایی می‌گویند«حالا که هردو اشتباه می‌کردند، پس حق با هر دوی آنهاست و می‌توان همزمان هم خط امام بود و هم خط آقای منتظری!» پس بهتر است عدالت را درباره امام و آقای منتظری رعایت کنیم و اشتباه آنها را با همدیگر مقایسه کنیم و ببینیم آیا اشتباهات آنها در یک سطح و به یک اندازه است؟!

یکی از اشتباهات بزرگ امام خمینی که اشتباهات و مشکلات بعدی را در پی داشت، دستور ایشان...

۵۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 Farvardin 92 ، 02:53
امین داوری
آیا جمهوری اسلامی، برای مقابله با مخالفینش از لباس شخصیها استفاده می کند؟
پرسش: لطفا در مورد کسانی که «لباس شخصی» خوانده می شوند، توضیح بفرمایید. آیا صحیح است که افرادی وابسته به نظام با لباس غیر نظامی، در درگیریها با افراد معترض درگیر می شوند؟ و اگر چنین است بفرمایید چرا و به چه دلیل چنین افرادی برای مقابله با شورشها مورد استفاده قرار می گیرند و از افراد عادی با لباس نظامی استفاده نمی شود؟
پاسخ: سوال شما در دو بخش قابل بررسی است؛
1 لباس شخصیها و برخورد با آنان.
2 موضع رهبری نسبت به لباس شخص ها
در خصوص لباس شخصی ها موارد زیادی گفته شده است ولی حضور لباس شخصی ها را در دو مرحله می توان ارزیابی نمود
1 حادثه کوی دانشگاه ، که رهبری با شدت با عاملان این حادثه برخورد کرد.
2 حوادث اخیر که باز با توصیه ها و پیگیریهای مجدانه پرونه عاملان خشونت بر علیه مردم در دست پیگیری است.
بنابر قوانین رسمی کشور و فتوای رهبر انقلاب، هر گونه توسل به زور تنها توسط مأموران قانونی و با حکم قضایی مجاز است و نیروهای لباس‌شخصی که عموماً افراد غیرسازمانی هستند، در برخوردهای خود مرتکب تخلفات مکرر اخلاقی، شرعی و قانونی نیز می‌گردند.
اما پیرامون پیگیرهای مربوط به لباس شخصی ها موارد زیر به استحضار می رسد.
1 فرمانده کل سپاه پیرامون مسئله لباس شخصی ها اظهاراتی داشته است. برخی گروه‌های تندرو که متاسفانه سازماندهی آنها اصلا مشخص نبود وارد شده و دست به اقدامات خرابکارانه‌ای زدند. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند گروه ویژه‌ای برای بررسی این موضوع تشکیل شده و احتمال می‌دهیم تا پایان این ماه دادگاهی مخصوص این عوامل تشکیل شود.
2 بر همین اساس مجلس شورای اسلامی به دستور علی لاریجانی رئیس مجلس، کمیته حقیقت یابی را تشکیل داد تا به شناسایی عوامل حمله کننده به کوی دانشگاه و مجتمع های مسکونی در تهران بپردازند.
«ماهیت این افراد شناسایی شده است و به نهادهای مربوطه اطلاع داده شده با آنها برخورد شود.» گذاشتن شش عضو کمیته حقیقت یاب مجلس(زاکانی، ابوترابی فرد، کاتوزیان، عباسپور، جلالی و نادران)در این خصوص است.»
3 دستگاه های اطلاعاتی نیز همزمان با مجلس مشغول بررسی این موارد هستند و گزارشات کمیته حقیقت یاب مجلس در اختیار آنها هم قرار گرفته است،: «قرار بر این است که حمله به کوی دانشگاه، مجتمع سبحان، منطقه گل افشان سعادت آباد و ولنجک و برخی نواحی مختلف در تهران، همچون منزل نمایندگان مجلس مورد بررسی قرار گیرد و در این خصوص عواملی نیز شناسایی شدهاند و به مراجع قضایی نیز معرفی گشته اند.
و اما توجه رهبری در برخورد با لباس شخصی ها
در جریان کوی دانشگاه که واژه لباس شخصی ها وارد ادبیات سیاسی شد و جمعی از دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. دادکاه محاکمه عاملان تشکیل شد که سردار نظری نیز در آن دادگاه محاکمه شد. ولی پس از آن شاهد ترور سعید حجاریان به دست سعید عسگر بودیم. عامل این ترور نیز به دادگاه کشانده شد .ولی آیا لباس شخصی ها گروه سازماندهی معینی هستند که می توان آنان را به راحتی شناسایی کرد.عده ای نشانه را به سوی بسیج ،نیروی انتظامی و غیره می برند.در هر شرایطی رهبری با تاکید به برخورد قاطع با عاملین (لباس شخصی ها) رهنمود هایی را داشتند.عده ای لباس شخصی ها را منسوب به برخی از مداحین و روحانیان تند رو می دانند. که با برداشت خاص خود سریعاً در هر موضعی اعلان جهاد نیز می کنند.
برخی از عاملین کوی دانشگاه 87 شناسایی ،دستگیر و روانه زندان شدند. ولی متاسفانه با اغماض برخی از دستگاهها نظیر نیروی انتظامی و قوه قضائیه این پدیده شوم هنوز رفع نگشته.
اما چرا پس از کوی دانشگها 87 هنوز لباس شخصی ها هستند؟
1 گروه های این چنینی به نام اسلام و نظام در مشروع جلوه دادن خودند. این عامل سبب استتار سیاسی آنان با افراد انقلابی می شود که خود هزینه سنگینی بر نظام وارد می کند
2 کوتاهی برخی از دستگاهها که در بالا ذکر آن آمد
3 بحرانهایی نظیر کوی دانشگاه و حوادث اخیر ،که لباس شخصی ها با سوء استفاده از فضای آشوب زده در قالب افراد انقلابی ظاهر می شوند.
ولی آیا عاقلانه است که هر برخورد افراطی را به رهبری نسبت داد؟
نگاهی واقع بینانه و بررسی منصفانه سیر بیانات و مواضع مقام معظم رهبری با این پدیده شوم مبین نهایت جدیت و قاطعیت مقام معظم رهبری برای شناسائی و ریشه کنی این جریان مرموز است ؛ بار نخست پس از واقعه هجدهم تیر در سال 1378 بود که رهبر انقلاب در سخنرانی جمعی و دیدار با مصدومان این حادثه بر پیگیری و شناسایی این نیروهای خودسر که بدون داشتن حکم قانون وارد حریم خصوصی و دانشگاه شده و به ضرب و شتم می‌پردازند هشدار داده بودند، پس از گذشت ده سال، رهبری معظم بار دیگر در نمازجمعه تاریخی 29 خرداد، نسبت به عملکرد این گروه که با شعار حمایت رهبری به ضرب و شتم و تخریب اموال عمومی و دانشجویان می‌پردازند مجدداً هشدار داده و تصریح کردند که این عملکردها دل انسان را خون می‌کند.
اما کوتاهی و ادامه عدم حساسیت دستگاه‌های قضایی و امنیتی نسبت به موضوع موجب گردید که رهبری فرزانه پس از حدود 70 روز بار دیگر در سخنرانی عمومی 4 شهریور ماه به موضوع پرداخته و اقدامات این گروه، را که با عنوان ناشناس از آن‌ها یاد می‌کنند جنایت عنوان می‌دهند.
با این حال به نظر می‌رسد برای پرداختن به این موضوع توجه به نکات ذیل ضروری است:
در واقع اگر اغتشاش‌گران با اقدامات خرابکارانه خود به اموال عمومی و حتی نیروهای پلیس آسیب می‌رسانند اقدامات گروه‌های خودسر، لباس‌شخصی‌ها و یا ناشناس‌ها به اصول قوام و مشروعیت و کارآمدی نظام را هدف قرار می‌دهد، زیرا نظامی که برای پایداری خود نیازمند گروهی اراذل و اوباش باشد قطعاً دیگر اسلامی نیست و این دقیقاً همان عاملی است که موجب شده تا رهبر انقلاب چند بار در اظهارات علنی و ده‌ها بار در ملاقات‌های خصوصی بر شناسایی و برخورد با این گروه تأکید کند.
رهبر انقلاب پس از گذشت دو ماه از سخنان صریح خود در نمازجمعه تهران مبنی بر نفی این نوع برخوردها در دیدار دانشجویان نیز به دستور صریح برخورد با این گروه و حتی متخلفین سازمانی در پلیس امنیت، پلیس و نیروی بسیج تأکید کردند.
کاملا بی ربط: انتقاد از رهبر
porseshgarenghelab.blogfa.com
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 05 Farvardin 92 ، 16:25
امین داوری
امام خمینی در نوفل لوشاتو، وعده دادند که حجاب در ایران آزاد خواهد بود
پرسش: آیا صحیح است که امام خمینی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، در نوفل لوشاتو، فرموده اند حجاب اجباری نیست؟
پاسخ: در مورد اجباری بودن حجاب اسلامی برای زنان، دو بار پیش از انقلاب از امام خمینی سؤال شده است، که اولی در مصاحبۀ 3 بهمن 1357 و دوّمی در مصاحبه 7 بهمن، میباشد، که هر دو مورد را با ذکر سند برای شما نقل میکنیم. در پایین متن کامل سؤال مربوط به حجاب، به همراه متن کامل پاسخ آن ذکر میشود، برای خواندن متن کامل مصاحبه باید به کتاب صحیفه امام مراجعه کنید:
مصاحبۀ اول(3 بهمن 1357)
یکى از خبرنگاران زن: چون مرا به عنوان یک زن پذیرفته اید، این نشان دهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقى است؛ اگرچه دیگران سعى کردند نشان دهند که عقب مانده است. فکر مى‏کنید به نظر شما آیا زنان ما باید حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلًا چیزى ‏روى سر داشته باشند یا نه؟
امام خمینی:  اینکه من شما را پذیرفته‏ام، من شما را نپذیرفته‏ام! شما آمده اید اینجا و من نمى‏دانستم که شما مى‏خواهید بیایید اینجا! و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقى است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقى است. مترقى هم به این معنى نیست که بعضى زنها یا مردهاى ما خیال کرده‏اند. ترقى به کمالات انسانى و نفسانى است، و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است نه اینکه سینما بروند و دانس بروند. و اینها ترقیاتى است که براى شما درست کرده‏اند و شما را به عقب رانده‏اند؛ و باید بعداً جبران کنیم. شما آزادید در کارهاى صحیح. در دانشگاه بروید و هر کارى را که صحیح است بکنید؛ و همه ملت در این زمینه‏ها آزادند. اما اگر بخواهند کارى خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت.- خلاف ملیت- بکنند، جلوگیرى مى‏شود؛ و این، دلیل بر مترقى بودن است.(صحیفه امام، ج5، ص521-520)
مصاحبه دوم( 7 بهمن 1357)
خبرنگار فرانسوی: برخى از رسوم اسلامى مانند حجاب اجبارى رها شده است. آیا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟
امام خمینی: حجاب به معناى متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت مى‏کنیم که به حجاب اسلامى روآورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمده‏اند و به اسلام پناهنده شده‏اند.(صحیفه امام، ج5، ص541)
در مورد پاسخ امام در مصاحبه نخست، ایشان اشاره ای به آزاد یا اجباری بودن حجاب نفرموده اند، که بتوان از آن برداشت کرد که امام وعده به آزادی حجاب در ایران داده اند. امّا در مورد مصاحبه دوم، ایشان از آزادی حجاب سخن نگفته اند و فقط فرموده اند که حجاب اسلامی، با آزادی مخالفتی ندارد، و این سخن ایشان به معنای آزاد بودن خود حجاب نیست، بلکه به معنای این است که اینکه ما حجاب داشته باشیم، به معنای این نیست که آزاد نیستیم، بلکه آزاد هستیم. پس دیده می شود که امام خمینی، هرگز وعده نداده اند که بعد از انقلاب، حجاب آزاد خواهد بود.
+ لینک های مرتبط: امام: آب وبرق مجانی میشود + دانلود
جملاتی که امام خمینی هرگز نگفت
porseshgarenghelab.blogfa.com
۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 29 Esfand 91 ، 12:19
امین داوری

در مواجهه با مرحوم دکتر شریعتی، دو روش انتقادی در میان بزرگان انقلاب و شخصیت‌های حوزوی وجود داشته است. عده‌ای برخورد ملایم، دوستانه و خوشبینانه را می‌پسندیدند مانند شهید بهشتی و آیت الله خامنه‌ای؛ و گروهی هم بنا را گذاشتند بر انتقاد و مخالفت‌ تند با شریعتی، مثل شهید مطهری و آقای مصباح.

چیزی که در این اختلاف نظر مهم است، این است که حتی در موضوعات دینی و مذهبی هم فقط یک راه و یک شیوه و یک نظر برای پاسخ به شبهات وجود ندارد. به عنوان مثال در همین قضیه دکتر شریعتی، می‌بینیم که شهید مطهری یا آقای مصباح با حساسیت زیادی به شریعتی و آثار او نگاه می‌کردند (گاهی به دیده‌ی انحراف) در حالی که شهید بهشتی این دیدگاه را قبول نداشت. حال اگر ملاک ما برای قضاوت درباره شریعتی، حساسیت شهید مطهری باشد، آیا معنایش این است که شهید بهشتی، حساسیت دینی و مذهبی نداشته؟!

خود شهید بهشتی درباره این مساله می‌گوید: «مرحوم آقاى مطهرى، که مکرر با ایشان بر سر کارهاى دکتر بحث کرده بودیم … گاهى هم از روى تعهد دینى واقعاً ناراحت و عصبانى مى‌شد. گاهى هم کار ایشان با من به اینجا مى‌رسید که مى‌گفت تو آسان‌گیرى مى‌کنى؛ چرا در معیارهاى مکتبى سختگیر نیستى؟ در حالى که من در معیارهاى مکتبى بسى سختگیرم

پس نمی‌شود نگاه ملایم شهید بهشتی و آیت الله خامنه‌ای را ناشی از عدم تعهد و عدم حساسیت مذهبی آنها دانست. به نظرم اینجا مسائل دیگری دخیلند، مثل روحیه‌ی مدارا و انعطاف‌پذیری، اعتدال و بلندنظری آنها. درباره جریان مقابل هم شاید حساسیت بیش از اندازه و اغراق در انحراف‌بینی، دلیل لحن تند انتقادی آنها باشد.

این عین عبارات رهبر انقلاب درباره شیوه برخورد شهید مطهری با شریعتی است که در آن به طور ضمنی به این نکته اشاره شده است: «نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت‌آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت‌آوری مذمت می‌فرمود – غالبا مبالغه آمیز … بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه‌های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را درباره اظهارات شهید مطهری داشتند.»

از این عبارات معلوم می‌شود که آیت‌ الله خامنه‌ای هم شیوه و روش شهید مطهری را در برخورد با دکتر شریعتی نمی‌پسندیدند. البته منظور این نیست که شهید بهشتی و آیت الله خامنه‌ای هیچ انتقادی به شریعتی نداشتند. چرا، انتقاد داشتند منتهی شیوه و روش آنها کاملا دوستانه و در جهت رفع معایب بود؛ و نیز استفاده درست از ظرفیت و امتیازات شریعتی برای جذب جوانان. به همین دلیل، منتقد شیوه‌های شهید مطهری و آیت الله مصباح بودند و آنها را هم نقد می‌کردند (و گاه حتی شیوه‌ آنها را انحرافی می‌‌خواندند!)

به هرحال من فکر می‌کنم که شیوه شهید بهشتی و آیت الله خامنه‌ای در مواجهه با دکتر شریعتی می‌تواند در مسائل و موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی، برای ما آموزنده باشد. آنجا که عده‌ای معتقد بودند یک انحراف دینی در حالی شکل‌گیری است، بنای شهید بهشتی بر اعتدال و تعامل سازنده بود. آنهم در حوزه اندیشه و موضوعات مذهبی. حال در نظر بگیرید که در حوزه سیاست، ما چه اندازه به اعتدال و انعطاف و تعامل بیشتر احتیاج داریم؟

اشاره به شیوه‌ مدبرانه شهید بهشتی و آیت الله خامنه‌ای در مواجهه با افراد مختلف، به این خاطر است که امروز به شدت به این سیره و روش محتاجیم. مخصوصا در تربیت صحیح سیاسی، در نقد منصفانه و درست آدم‌ها، در انگ نزدن به آنها، در منحرف نخواندنشان، در برچسب نزدن، در سیاه و سفید ندیدن، در افراط و تفریط نکردن، در مطلق ندیدن و...

عباراتی از شهید بهشتی درباره شریعتی و نیز در نقد آراء آیت الله مصباح

دکتر شریعتى از استعدادها و قریحه هاى سرشار، پرارزش و پرخروش زمان ماست. اجازه دهید نگویم‌ بود چون او زنده است . همه این فعل ها را متناسب با زنده بودن او، با زمان حال بیان خواهیم کرد. شریعتى خود را ساخته و پرداخته رنج مى‌دانست.

پیرامون دکتر و کار او و افکار او و کتابهاى او و سخنرانى‌هاى او و حسینیه ارشاد جنجالى بود. خوب، این جنجال بر سر ما هم مى‌ریخت. مدام از ما مى پرسیدند درباره دکتر چه نظرى دارى؟ درباره کتابهاى او چه مى گویى؟ درباره طرز تفکرش چه مى‌گویى؟ من هم معمولاً با صراحت بیان مى‌کردم که دکتر یک قریحه سرشار سازنده و آموزنده است؛ خطا، اشتباه و لغزش در کار او هست و نمى‌تواند نباشد. اما هیچ کس حق ندارد به خاطر این اشتباه‌ها و لغزش‌ها، ارزش‌هاى عالى و سازنده او را نادیده بگیرد، چه رسد به اینکه به او حمله کند. مکرر گفته بودم آن چیز که قطعاً از اسلام منحرف است روشى است که این آقایان در برخورد با دکتر در پیش گرفته‌اند. این قطعاً ضد اسلام است. این قطعاً با آن چیزى که قرآن به ما یاد مى‌دهد که «فبشر عبادی الذین یستَمِعون القول فیتّبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب» ناسازگار است.

ما به خاطر این جریان حتى با بعضى از دوستان پر دانش قدیمى خود نیز به هم زدیم. یکى از دوستان واقعاً اهل مطالعه من (آیت الله مصباح) که او نیز کمالاتى دارد و من بخاطر کمالات و مطالعه فراوانش همواره او را دوست مى‌داشته‌ام، بر سر این موضع گیرى که نسبت به دکتر داشتم اوقاتش با بنده تلخ شد و حتى درس خود را در مؤسسه‌اى که تدریس مى‌کرد (مدرس ارزنده اى است) ترک کرد و دیگر نیامد و قهر کرد. گفت من دیگر به اینجا نمى‌آیم و آرام آرام رابطه‌اش را نیز با من کم کرد!

تقدیر و ستایش من از دکتر به خاطر این است که او را جستجوگرى یافتم که اگر با زبان روشن و منطق بى‌غرضانه با او صحبت مى‌کردى آماده آن بود که در نظراتش، در ساخته‌هاى پیشینش، تجدیدنظر کند و این خود یک بعد زیبا و متعالى در هر انسانى است؛ زیرا حق و حق پرستى هم از نکته‌هاى بارز اسلام است. چرا جامعه ما، به جاى استفاده مثبت از چهره‌ها و سرمایه هایش، سراغ انگ زدنهایى مى‌رود که به این استفاده مثبت ضرر مى‌زند؟ این شیوه، شیوه‌اى که من از اسلام آموخته‌ام نیست و آن را نمى‌پسندم. من معتقدم از دکتر و بسیارى سرمایه‌هاى علمى دیگر مى‌توان استفاده مثبتِ سازنده کرد و این نکته‌هاى ابهام را مانع استفاده سازنده قرار نداد .

موضع من در برابر دکتر شریعتى و کارهاى او موضع بهره بردارى صحیح است؛ نه لگدکوب کردن، نه لجن مال کردن و نه ستایش کردن و بالا بردن؛ بلکه حسن استفاده از سرمایه‌اى در خدمت هدفى، با روشنگرىِ بدون کمترین محافظه‌کارى براى تمام نقطه‌هاى ضعف او که من در این زمینه تاکنون محافظه‌کارى نکرده‌ام و آن را روا نمى‌دارم. هر نقطه ضعفى در هر نوشته‌اى از دکتر مطرح شده و دوستان نشان داده‌اند، در جایى که سخن خوبى بوده گفته‌ام خوب است و در جایى که حرف بدى بوده گفته‌ام خطاست، غلط است، خام است و مکرر گفته‌ام و به خود ایشان هم گفتم که دکتر اصولاً روشت خطاست؛ روشت نقص دارد؛ روشت را کامل کن. ولى موضعم این موضع است که باید از مجموعه کار او بهره‌بردارى کرد؛ چون انصافاً در نوشته‌هاى دکتر تنبهات جالب، زیبا، خوب و مؤثر فراوان است در کنار خطاهاى بسیار و هیچ ضرورت و دلیلى در یک موضع گیرى حاد به جاى یک موضع گیرى نقاد نمى‌بینم. من با صراحت به جناب آقاى مصباح اعلام کردم، جناب آقاى مصباح! اجمالاً به شما بگویم، من در برابر دکتر شریعتى نقد سالم خواهم داشت چنانکه داشته‌ام و بعد از این هم خواهم داشت.

من مکرر به جانب آقاى مصباح هم گفته‌ام. گفته‌ام برادر عزیز، چرا این بحث‌هایى که احتیاج به رسیدگى بیشتر دارد باید این طور مطرح شود؟ شما اگر محبت و عنایت کنید، بگویید مبادا کسى از این نوشته این معنى غلط را بفهمد، خیلى راحت از شما قبول مى‌کنند؛ جنجالى هم به وجود نمى‌آید؛ هدایت هم کرده‌اید؛ کارتان را هم انجام داده‌اید. بگویید آقا، در این نوشته این عبارت هست؛ ممکن است – (یا نه اصلا « واقع است» نه «ممکن است») – عده‌اى از این نوشته این برداشت غلط را کرده‌اند که بشر امروز به آورده‌هاى وحى نیازى ندارد؛ و این برداشت غلط است. خوب، این طور بگویید؛ مگر اشکالى پیدا مى‌کند؟ آیا چنین تعبیرى نمى‌تواند مردم را هدایت کند؟ نمى‌تواند مردم را از اشتباه در بیاورد؟ آیا این گونه مسئله را بیان کردن، کمتر تعصبات را تحریک نمى‌کند؟

بحث من در اینجا بحث جناب آقاى مصباح نیست. بحث من در اینجا با شما طلاب مدرسه است. به ایشان هم در این دیدار ده پانزده روز قبل عرض کردم. گفتم آقا، بحث، بحث روش تربیتى مدرسه است. چون ما با ایشان دوستی هستیم که با هم صریح حرف مى‌زنیم؛ همین حالا هم همین طور است. همین حالا هم که دارم حرف مى زنم، حرفى است که دوست با دوست مى‌زند. مى‌گویم شما طلاب مدرسه نمى‌توانید با این اسلوب بار بیایید، وگرنه لااقل بنده نمى‌توانم در چنین مدرسه‌اى ذره‌اى در کارها سهیم باشم. مدرسه‌اى که بخواهد یک مشت انسان لجوج، پرخاشگر بى‌جا، متعصب تربیت کند که نتوانند با همه دو کلمه حرف بزنند چه ارزشى دارد؟ در این صورت چه خدمتى به اسلام و به حق کرده‌اند؟ به چه انگیزه‌اى؟

موضع‌گیرى جنجالى و جنجال آفرین و تحریکات دار، که با شدت و حدت همراه است، به نظر من با توجه به مجموع جوانب مختلف مربوط به این بحث و این شخص و این عصر، نتیجه عکس دارد. این نوع موضع گیرى‌ها بسیارى از افراد را به یاد چماقهاى تکفیرى مى‌اندازد که در تاریخ درباره عصر تفتیش عقاید کلیسا و قرون وسطى خوانده‌اند و موجب مى‌شود که زمینه‌هاى مثبت و ارزنده هدایت نسل جوان که امروز در دسترس دوستان علاقه‌مند قرار گرفته تباه شود و به زمینه‌هاى ضد تبدیل شود، و باز به تدریج – (فکر نکنید که این کار کارى است که در ظرف یک روز یا دو روز مى شود)- شریعتی با تبلیغات مسموم دیگرى که نهضت‌هاى مادى الحادى و قدرت‌هاى خودکامه سوء‌استفاده کننده از همه چیز (از جمله مذهب ) دارند، بار دیگر میان همه مردم جوان درس خوانده‌ی مطالعه‌کن و اهل علم، همان جدایى شوم که بنده در شهر قم ناظر آن بودم (ناظر یعنى دیگر خبر نیست که کسى بخواهد براى من نقل کند) به وجود مى‌آید.

جناب آقای مصباح در بحثی که با ایشان کردم فرمودند من به عنوان اتمام حجت می‌گویم. گفتم برادر، اتمام حجت چیست؟! قبل از اتمام حجت، هدایت مطرح است. اگر هدایت آسیب دید چه اتمام حجّتی؟ من به عنوان یک فرد کارشناس این فن می‌گویم. اگر قرار است در روحانیت کسی به عنوان صاحب نظر در مسائل مربوط به نسل جوانِ درس خوانده در ارتباط با مذهب نام برده شود، لااقل من که یکی از آنها هستم. عمرم را در این راه گذراندم. من به عنوان کارشناس صاحبنظر این فن می گویم این خطرناک است. “اتمام حجت” چیست؟! می‌گویم این، تمام رشته های این سی- چهل سال را پنبه می‌کند. اتمام حجّت یعنی چه؟ چه کسی گفته است اگر ما با بیان روشنگر ، نقطه‌های انحرافی را بیان کنیم کافی نیست؟ طول می‌کشد؟ طول بکشد. کار مفیدِ طولانی بهتر است یا کار پر خطر فوری؟ کدام یک؟

...

همه عبارات بالا از کتاب «شریعتی؛ جستجوگری در مسیر شدن» آورده شده که حاوی سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های شهید بهشتی درباره دکتر شریعتی است. بخشهایی از این کتاب هم پاسخهای شهید بهشتی به انتقادهای آیت الله مصباح است از شریعتی. پیشنهاد می‌کنم حتما آن را بخوانید. چون هم شیوه درست نقد منصفانه را به ما آموزش می‌دهد و هم حاوی مطالب ارزشمندی درباره اختلاف نظر شخصیت های انقلاب است. لینک دانلود

لینک های مرتبط: قضاوت‌های شهیدمطهری مبالغه‌آمیز بود

ahestan.ir

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 28 Esfand 91 ، 16:34
امین داوری