ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۷۰ مطلب با موضوع «ولایت» ثبت شده است

واکاوی امام خامنه‌ای از دیدگاه دوست و دشمن

 خورشید اینجا تابید و رفت      من تعجب می‌کنم ایران با چنین شخصیتی چرا در بعضی جا‌ها می‌لنگد       مسیح را در ایران دیدم      رئیس‌جمهور شما از کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغ التحصیل شده است

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 91 ، 17:24
امین داوری

واکاوی اندیشه سید کاظم شریعتمداری

آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است ... پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 91 ، 17:11
امین داوری

آیت‌الله اشراقی پس از تبعید امام به ترکیه در دفتر قم ایشان فعالیت پرداخت شهریه طلاب را بر عهده داشتند، اما ساواک بعد از مدت کوتاهی (در سال 1344) ایشان را به مدت 5 سال از قم به همدان و سپس تهران تبعید کرد. ایشان همچنین اجازه رفتن به نجف را تا زمان شهادت حاج آقا مصطفی نیافت.

موضوع ازدواج دختران رهبر کبیر انقلاب اسلامی که چگونه با همسران خود آشنا شدند و ازدواج کردند و نقش امام در ازدواج آنان چگونه است از موضوعات جالب توجه می باشد. آنچه در پی می‌آید، پاسخی است به بخشی از این سوالات که قطعا دستیابی به آنهاٰ، بدون همکاری اعضای محترم بیت امام راحل(س) ممکن نبود که از آنان بابت این همکاری تشکر می‌کنیم. مرحوم آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی داماد ارشد امام خمینی(س) متولد 1304 هجری شمسی و فرزند مرحوم آیت‌الله میرزا محمد تقی اشراقی و نوه آیت‌الله العظمی میرزا محمد ارباب بودند که در سال 1330 با خانم صدیقه مصطفوی ازدواج کردند. واسطه آشنایی، یکی از دوستان مشترک خانوادگی بوده است. در روز خواستگاری مادر، خواهر و عموی آیت‌الله اشراقی به منزل امام(س) می‌روند که ایشان شرط خاصی را بیان نمی‌کنند، اما در انتخاب یا عدم انتخاب، اختیار تام را به دختر خود می‌دهند. امام ظاهرا از آقای اشراقی تعریف و تمجید زیادی نزد دختر خود می‌کنند که حاکی از رضایت کامل ایشان نسبت به این وصلت بوده است. وقتی خانواده داماد، مجددا به منزل امام می‌روند تا جواب قطعی مشخص شود، امام ابتدا نماز می‌خوانند و سپس نزد صدیقه خانم می‌روند؛ به او می‌گویند که «نظر من مثبت است، اما تو هرچه می‌خواهی بگو!» پس از آن دختر امام پاسخ مثبت می‌دهد و یک‌ماه بعد هم مراسم عقد برگزار می‌شود که خطبه آن را امام خمینی و آیت‌الله خوانساری جاری کردند. سپس تا رسیدن عروس به سن قانونی و ثبت شناسنامه، یکسال طول کشید تا مراسم عروسی برگزار شود. حاصل این ازدواج 7 فرزند به نام‌های نفیسه، زهرا، نعیمه، علی، عاطفه، محمدتقی و مرتضی است.


مرحوم آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی که در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخته و به درجه اجتهاد رسیده بود، دارای آثاری با عناوین سخن حق(تفسیر قرآن)، پاسداران وحی، نقدی بر کتاب شهید جاوید، چهره‌های درخشان، بحثی کلامی در رابطه با آیه تطهیر، حقیقت جهاد در مکتب اسلام، شرحی مبسوط بر کتاب عروة الوثقی و تعلیقه و حاشیه بر کتاب عروة الوثقی و کتابی با عنوان مباحث اصولی است. آیت‌الله اشراقی پس از تبعید امام به ترکیه در دفتر قم ایشان فعالیت پرداخت شهریه طلاب را بر عهده داشتند، اما ساواک بعد از مدت کوتاهی (در سال 1344) ایشان را به مدت 5 سال از قم به همدان و سپس تهران تبعید کرد. ایشان همچنین اجازه رفتن به نجف را تا زمان شهادت حاج آقا مصطفی نیافت. بعد از هجرت امام خمینی از نجف به پاریس، مرحوم آیت‌الله اشراقی خود را به پاریس رسانده و به امام ملحق شدند. آیت‌الله اشراقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی در چندین مسئولیت مهم حضور داشتند که از جمله می‌توان به نمایندگی ویژه ایشان در وزارت نفت، نماینده امام در رسیدگی به غائله کردستان و بندر ترکمن، نماینده امام در رسیدگی به بازماندگان کودتاگران نوژه، پاکسازی آرم‌های شاهنشاهی و رسیدگی به وضعیت معیشتی جنگ زدگان، عضویت در شورای‌عالی دفاع، رابط ویژه امام و ارتش و… اشاره کرد. یکی دیگر از سمت‌های مهم ایشان، نمایندگی از طرف بنی‌صدر برای رفع اختلافات بین مسئولین بود که با تاکید امام از سوی وی پذیرفته شد. بعدها مرحوم حاج احمد آقا خمینی در مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات در این مورد می‌گویند که آقای اشراقی برای جلوگیری از به هم خوردن هیات ویژه سه نفره این سمت را پذیرفت و با این کار خود را فدای اسلام و انقلاب کرد. سرانجام داماد ارشد امام بیستم شهریور ماه سال 1360 بر اثر سکته مغزی و قلبی از دنیا رفت.

حاج محمد حسن اعرابی ایشان از خانواده‌های محترم و اصیل قم بود و در سال 1333 با خانم فریده مصطفوی دختر دوم امام خمینی(س) ازدواج کرد. خانواده مادری آقای اعرابی با خانواده همسر امام(س) حاجیه خانم ثقفی، و دایی‌ها و پدر ایشان، آیت‌الله شیخ محمدجواد قمی نیز با امام راحل آشنایی داشتند. همچنین پدر همسر امام(آیت‌الله ثقفی) با عموهای آقای محمدحسن اعرابی(از علمای زاهد قم) دوستی داشته‌اند که مجموعه این روابط سبب این وصلت می‌شود. پس از انجام خواستگاری، آیت‌الله اشراقی داماد بزرگ خانواده امام، به دلیل شناخت زیاد از خانواده آقای اعرابی، خانواده را نسبت به انجام این وصلت تشویق می‌کنند و به همراه حاج آقا مصطفی خمینی به محل کار وی که به تجارت مشغول بود، می‌روند که پس از آن، از تدین و تعهد ایشان تمجید زیادی می‌کنند. همسر امام نیز ضمن صحبت با دختر خود، نظر او را جویا می‌شود که با پاسخ مثبت مواجه می‌گردد. مراسم عقد و جشن در منزل امام در قم برگزار می‌شود و ظاهرا تا قبل از آن روز دیداری میان عروس و داماد انجام نشده بود و برای اولین بار سر سفره عقد همدیگر را می‌بینند. مراسم عروسی هم در همان شهر و در منزل آقای اعرابی که قبل از ازدواج آن را بنا کرده بودند و تا آخر عمر در آن زندگی می‌کردند، انجام شد. حاصل این وصلت، یک دختر به نام فرشته است.


حاج محمد حسن اعرابی در دوره تبعید امام، با توجه به ثبات شخصیت و اعتماد امام به ایشان یکی از وکلا و مسئول پاره‌ای از کارهای مالی امام بودند. ایشان پس از پیروزی انقلاب، فقط مدت کوتاهی نماینده مردم در شورای شهر قم بودند، اما پس از آن علی‌‌رغم پیشنهادات مکرر مسئولیتی را نپذیرفتند و از تمام فعالیتهای سیاسی کناره گرفتند و هرگز وارد مناقشات سیاسی و حتی ابراز نظر رایج در مورد مسائل کشور، نشدند. ایشان همچنین علاوه بر تسلط بر زبان انگلیسی، با تاریخ معاصر و ادبیات فارسی، به خصوص دیوان حافظ و گلستان سعدی، آشنایی و مؤانست فراوان داشتند. داماد دوم امام خمینی در 31 خرداد ماه سال 1389 بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. پیکر ایشان پس از تشییع در حرم حضرت معصومه(س) و اقامه نماز توسط آیت الله العظمی آقای جوادی آملی، بنا بر وصیت خودشان در امام زاده علی بن جعفر قم به خاک سپرده شد.

دکتر محمود بروجردی آخرین داماد امام خمینی محمود بروجردی فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسین بروجردی و نواده مرحوم آیت الله حاج میرزا مهدی بروجردی در شهریور 1312 هجری قمری -در قم متولد شدند. آشنایی ایشان با امام (س) از طریق پدرشان که از دوستان قدیم دوره طلبگی در اراک بودند، از کودکی آغاز شد. ایشان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرستان قم و مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران گذراندند. ایشان از سال 31 به تدریس در مقاطع گوناگون تحصیلی دبستان تا دانشگاه پرداختند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسئولیتهای مختلف نیز اشتغال یافتند. دکتر بروجردی در سن 27 سالگی با خانم زهرا مصطفوی سومین دختر امام(س) ازدواج کردند. در مراسم عقد، داماد یک حلقه و یک دستبند به عروس هدیه داد. با توجه به تاکید علما بر ساده زیستی، این مراسم کاملا ساده برگزار شد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های لیلی و مسیح است.


ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دبیر ادبیات و دینی، به ترویج اسلام اصیل پرداخته و فعالیت‌های علنی سیاسی نداشتند، اما در موارد زیادی کار انتقال پیام‌های خصوصی امام و علما به یکدیگر را انجام می‌دادند. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مناصب مختلفی از جمله مسئولیت در وزارت آموزش و پرورش، قائم مقام وزارت امور خارجه در کابینه شهید رجایی، قائم مقام وزارت ارشاد، ریاست پژوهشگاه علوم انسانی، سفارت جمهوری اسلامی ایران در فنلاند و سرپرست مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها در دولت سید محمد خاتمی حضور داشتند و همواره در جهت ایجاد ارتباط میان اندیشمندان و اهل فرهنگ و هنر با نظام اسلامی تلاش می‌کردند. امام(س) در مورد وی گفته بودند که من از بچگی با محمود آشنایی دارم و به دیانت و شرافت او اعتقاد دارم. آخرین داماد امام خمینی(س) که همواره به تواضع، مردمداری و خوش مشربی مشهور بودند، در هفتم اسفند 1389 پس از طی دوره‌ای بیماری، در بیمارستان لاله تهران دار فانی را وداع گفتند. مراسم تشییع پیکر وی در جماران و مجلس ختم نیز در مسجد الجواد تهران با حضور بسیار چشمگیر مسئولان نظام و شخصیتهای جناح‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی کشور برگزار شد.

عمارها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 91 ، 16:28
امین داوری
البته زبان عربی هم یقینا زبان پرظرفیتی است لیکن بنده مطمئن نیستم ظرفیت زبان عربی به قدر ظرفیت زبان فارسی باشد و در مواردی شک دارم که برخی از مفاهیمی که در زبان فارسی است در زبان عربی جا بگیرد. یعنی من نمی‌دانم که آیا حقیقتا می‌شود بعضی اشعار حافظ را در قالب عربی آورد، یا در اشعار عربی شعری پیدا کرد که دارای این همه ظرافت و معنویت باشد؟…

«زبان فارسی، زبان انقلاب است. زبان اسلام راستین است و زبان اسلامی است که می‌تواند ملت‌ها را بیدار کند. قرآن و احادیث و متون اسلامی مایه حیات هر مسلمانی است، در این هیچ شکی نیست. همانطور که می‌دانید ما در قانون اساسی خود، آموزش زبان عربی را لازم و واجب دانسته‌ایم. ارادت ما و علاقه ما به زبان عربی چیزی نیست که برای کسی روشن نباشد و احتیاج به اثبات داشته باشد. اما من می‌خواهم بگویم آن زبانی که امروز می‌تواند مفاهیم اسلام انقلابی را به دنیا منتقل کند زبان فارسی است. زبان انقلابی و زبان اسلام انقلابی، زبان فارسی است. زبان فارسی ذاتا یک زبان کارساز است…
البته زبان عربی هم یقینا زبان پرظرفیتی است لیکن بنده مطمئن نیستم ظرفیت زبان عربی به قدر ظرفیت زبان فارسی باشد و در مواردی شک دارم که برخی از مفاهیمی که در زبان فارسی است در زبان عربی جا بگیرد. یعنی من نمی‌دانم که آیا حقیقتا می‌شود بعضی اشعار حافظ را در قالب عربی آورد، یا در اشعار عربی شعری پیدا کرد که دارای این همه ظرافت و معنویت باشد؟…

یک زبان کامل و به این خوبی در اختیار ماست و بهترین مفاهیم و دقیق ترین آنها را می‌توان در این زبان گنجاند. ما باید قدر این زبان را بسیار بدانیم، چیز فوق العاده‌ای است، یک نعمت الهی است در اختیار ما. همانطور که کشور ما از لحاظ موقعیت جغرافیایی یکی از استثناهای دنیا است. همچنان‌که از لحاظ اقلیمی نیز کشور ما چیزهای ممتاز زیادی دارد، یکی از خصوصیات ما داشتن این زبان است و ما چه می دانیم، شاید یکی از عوامل افتخارات بزرگ این ملت همین زبان باشد. نمی‌توان از این نکته غافل ماند. می‌دانیم که در دنیای اسلام، ایرانی‌ها به عنوان یک قوم، بیشتر از تمام اقوام دیگر مسلمان برای اسلام کار کردند و در گسترش فرهنگ اسلامی تلاش کردند. اینکه چیز واضحی است. شکی نیست که در حدیث، تفسیر و حتی در لغت عربی، بهترین آثار را ایرانیها و فارسی زبانان نوشته اند. در فلسفه و عرفان که غوغاست و غیر ایرانی، انگشت شمار و معدود است، اکثرا همه ایرانی اند. این خصوصیاتی که ما در قوم ایرانی و ملت خودمان مشاهده می کنیم شاید یک مقداری از زبان این ملت ناشی شده باشد، از ظرفیت زبانی که در اختیار داشته نشأت گرفته باشد.»

مراسم افتتاحیه سمینار زبان فارسی در سازمان صدا و سیما، بهار 67
مجله نشر دانش، مورخ خرداد و تیر 1367، صفحات 5 تا 8
لینک هی مرتبط:
استقبال از امام خامنه ای حرام است
پیش بینی های عجیب و محقق شده امام خامنه ای
تریبون مستضعفین و تخریبچی مجازی
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 91 ، 16:22
امین داوری
 یکی از سؤالات در این‌باره این است که «آیا ولایت فقیه، مطلقه است؟ و ولایت مطلقه فقیه یعنی چه؟»
ولایت مطلقه فقیه یعنی ولایت فقیه اطلاق دارد و مقید نیست اما غیر مقید از چه چیزی؟
با توجه به اینکه ما مطلق بودن ولایت فقیه را از چه حیث بدانیم جواب این پرسش تفاوت پیدا می‌‌کند.
تلقی‌های مختلف از «ولایت مطلقه فقیه»
1. «مطلقه بودن ولایت» به معنای اینکه ولی فقیه همه کاره مطلق است و مردم هیچ کاره و باید صد در صد مطیع باشند. به عبارت دیگر مطلقه بودن به معنای تمرکز قدرت و سپردن قدرت بی‌‌مهار به شخص واحد است.
2. به معنای تعمیم حوزه ولایت در تمامی عرصه‌‌های اجتماعی و شخصی افراد
3. «مطلقه بودن ولایت» به معنای شمولیت ولایت فقیه بر همه افراد جامعه
4. به معنای شمولیت موضوعات ولایت ولی فقیه در همه مواردی که موضوع یکی از احکام پنجگانه فقهی می‌‌باشد، یعنی همان احکام «واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح»
5. به معنای محدود نشدن ولی فقیه به حد قانون بشری و امکان عمل، فوق قانون بشری و امکان وضع قانون توسط فقیه است.
6. «ولایت مطلقه» به این معنا که پس از اینکه فقیه طبق ضوابط و اصول شرعیه حکمی را صادر کرد این حکم بر همگان لازم الاجراء است. یعنی اطلاق در نافذ بودن حکم ولی فقیه.
7. به معنای این است که ولی فقیه می‌‌تواند فوق احکام اولیه فقهی عمل کند و بنابر مصالح، احکام اولیه را ترک و بر طبق احکام ثانویه عمل کند. (1)
معنای مورد نظر علما و قانون اساسی از واژه «ولایت مطلقه فقیه»
با بررسی کلمات علما و فقها در می‌‌یابیم که منظور آن‌ها از ولایت مطلقه معنای نخست که ولی فقیه همه کاره مطلق باشد و هر طور دلش خواست حکم کند و حکومت کند و هیچ کس حق نداشته باشد اعتراض کند یا او را بر کنار کند، نیست.
بلکه «ولایت مطلقه فقیه» بدان اشاره دارد که فقیه هنگامی که در رأس حکومت قرار می‌گیرد هر آن‌چه از اختیارات و حقوقی که برای حکومت لازم است برای او وجود دارد که البته این اختیارات محدود به ضوابطی است که از طرف شرع بیان شده است و بدون ضابطه نیست و این در سایر حکومتها نیز وجود دارد، یعنی شخص حاکم امکان استفاده از تمامی اختیارات ضروری و لازم را برای ادارة حکومت را دارد و الا نباید ادارة کشور را به طور تمام و کمال از او انتظار داشت. (2)
«اطلاق» در ولایت مطلقه فقیه به معنای فقدان قید، مفهومی در مقابل «تقید» دارد و اطلاق ولایت فقیه در چند ناحیه است:
الف. در ناحیه کسانی که بر آن‌ها ولایت دارد (مولّی علیهم) در این ناحیه ولی فقیه بر یکایک افراد جامعه ‌اسلامی از مسلمان و غیرمسلمان، مجتهد و عامی، مقلدان خودش و... و بلکه بر خودش ولایت دارد و اگر حکمی کند و با توجه به موازین باشد باید همگان، حتی سایر فقها و بلکه خودش آن را رعایت و به آن عمل کنند. (3)
ب. اطلاق مکانی: بدان معنا که محدوده ولایت «فقیه» به هیچ حد و مرز جغرافیایی مقید نمی‌شود و هر کجا که بشریت زیست می‌‌کند دایره ولایت ولی فقیه گسترده است. (4)
ج. اطلاق موضوعی: بدان معنا که موضوعات ولایت ولی فقیه تا آن‌جا گسترده است که ولایت دین بر جامعه سایه افکند. ولایت او بر کلیه روابط و ساختارهای «سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی» جامعه جاری است و هیچ شأنی از شؤون اجتماعی جامعه نمی‌‌باشد که ولایت او در آن محدوده جاری نگردد چنین شکل و گستره‌ای از ولایت اجتناب ناپذیر است. (5)
دلایل مطلقه بودن ولایت فقیه از دیدگاه روایات
ادلة روائی «ولایت فقیه» فقیه را در زمان غیبت زمامدار جامعه اسلامی معرفی می‌کنند و این روایات مطلق هستند و فقیه را به صورت مطلق به عنوان حاکم معرفی می‌کند از این رو، آن‌چه برای رهبری و اداره جامعه لازم است و عقلای عالم آن را در زمره حق و اختیارات رهبران جامعه می‌دانند، برای فقیه در عصر غیبت ثابت است ـ این مطلب را به خصوص اطلاق دلیل‌های لفظی، و بالاخص توقیع شریف به ما می‌فهماند. (6)
در اینجا کلامی از رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) می‌آوریم: «اصل این است که فقیه دارای شرایط حاکمیت ـ در عصر غیبت ـ همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد، مگر آن‌که دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات معصوم است.» (7) «کلیه امور مربوط به حکومت و سیاست که برای پیامبر و ائمه ـ علیهم‌السّلام ـ مقرر شده، در مورد فقیه عادل نیز مقرر است و عقلاً نمی‌توان فرقی میان این دو قائل شد.» (8)
1. مقبوله عمر بن حنظله: امام صادق ـ علیه السّلام ـ در جواب سؤال از این‌که برای قضاوت به چه کسی مراجعه کنند می‌فرماید: «انظروا الی من کان منکم قدروی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فارضوا به حکما، فأنی جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانّما بحکم الله قد استخف و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله، و هو علی حد الشرک بالله»
می‌فرماید: «نگاه کنید به کسی که حرام و حلال ما را می‌شناسد و به حکم او رضا دهید پس من او را حاکم بر شما قرار دادم پس اگر حکم کرد به حکم ما و از او پذیرفته نشد حکم خدا سبک شمرده شده است و بر ما رد شده است و رد کننده ما رد کنندة خداست و در حد شرک به خداوند است»
شیخ انصاری «اعلی الله مقامه» می‌‌فرماید: این‌که در مقبوله «جعلته علیکم حاکما» بکار رفته می‌رساند که حدیث شریف به مطلق حکومت فقیه نظر دارد وگرنه اگر مقصود صرف قضاوت بود جای آن داشت که بفرمائید «حکماً» نه «حاکما» پس فقیه جامع‌الشرایط تمامی شؤون و مناصب حاکم را دارند همانطور که در توقیع شریف نیز به آن اشاره شده است.
2. توقیع شریف: «أما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا، فأنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم»
یعنی در رویدادهایی که اتفاق می‌افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید. زیرا آن‌ها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم.
مرحوم شیخ انصاری(ره) با توجه به عبارت «انهم حجتی علیکم» نافذ بودن هرگونه حکم صادر شده از سوی فقیه را استفاده می‌کند و می‌فرماید: دلالت دارد بر وجوب عمل به همه آن‌چه فقهاء به آن حکم کنند و الزام کنند.
و همچنین می‌فرماید از تحلیلی که امام برای آن می‌آورد که چون از جانب ما حاکم و حجت است حکم او نافذ است استفاده می‌شود که حکم فقیه در همه امور نافذ است که قضاوت فقط یکی از آن‌ها می‌باشد.
پاورقی‌ها:
1. پیروزمند، علیرضا، نظام معقول، ص198و199،‌ انتشارات کیهان، چاپ1377.
2. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) سال نشر73، امام خمینی، ولایت فقیه، ص64،65،56،57. آیت الله جوادی آملی، ولایت فقاهت و عدالت ص256و463 نشر اسراء، سال چاپ 78. ناشر وزارت فرهنگ و ارشاد سازمان چاپ و نشر، سال 1368. کتاب البیع امام خمینی، ج2، ص464. آیت الله مصباح نگاهی گذرا بر نظریه ولایت فقیه، ص105ـ120، ناشر مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) چاپ دوم. آیت اله معرفت، ولایت فقیه، ص40ـ81، مؤسسه انتشاراتی التمهید چاپ دوم.
3. هادوی تهرانی، ولایت فقیه، ص129،‌کانون اندیشه جوان، ص79.
4. پیروزمند علیرضا، نظام معقول، ص203. سیدمنیرالدین هاشمی «جزوات ولایت فقیه» 2و7و9.
5. همان.
6. هادوی تهرانی، ولایت فقیه.
7. امام خمینی، ولایت فقیه، ص56و57.
8. امام خمینی، شؤون ولایت فقیه، ترجمه البیع، ص35.
خبرگزاری فارس
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 Bahman 91 ، 14:42
امین داوری

برنامه پایگاه اینترنتی رهبر معظم انقلاب ویژه اندروید

دانلود فایل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 Bahman 91 ، 22:45
امین داوری