خیلی از وقت ها دنبال طرحی متفاوت می گردیم مثلا طرحی اثر گزار همراه با ظرافت و در قالبی ارزشی و زیبا
بنظرم این پوستر که ب مناسبت عید غدیر طراحی شده در عین سادگی و ظرافت حرف های زیادی واسه گفتن دارهـ
چند روز پیش دنبال یکی از سخنرانی های استاد رحیم پور بودم که فیلمی از ایشون توجهم رو ب خودش جلب کرد.
ماجرا از این قراره که استاد رحیم پور ازغدی در جمع احزاب چند کشور اسلامی [مصر مالزی پاکستان افغانستان روسیه تاجیکستان و...] و با حضور نمایندگانی از امریکا و انگلیس ب سخنرانی می پردازند.
موضوع بحث بیداری اسلامیست.
ایشون کشور های استعمارگر غربی خصوصا امریکا و انگلیس رو مسئول دزدیده شدن حق مردم در حاکمیت خویش دونستند و دیکتاتورهای سابق برخی کشورها رو دست نشانده ی این دولت ها معرفی می کنند که ناگهان سفیر انگلیس...
خودتون ببینید دانلود کلیپ تصویری 25,204 KB
[احساسم می کنم حدس زدید که حتما نماینده انگلیس جلسه رو ترک می کنه؛ می خواستم بگم که حدستون اشتباس]
امام موسی صدر: ما اسرائیل را شر مطلق می دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل با شیطان در گیر شود، در کنار شیطان خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با چپ درگیر شود، در کنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست درگیر شود، در کنار راست خواهیم ایستاد.
+ لینک مرتبط: هنر در بیان استاد رحیم پور
چند شب پیش وقتی نتانیاهو تو مصاحبه با بی بی سی اون جملات رو گفت «من فکر میکنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین میپوشیدند، به موسیقی غربی گوش میدادند و انتخاباتی آزاد داشتند.»
چند ساعت بعدش کاربران ایرانی فیس بوک و توئیتر، واکنش های قابل تامل و بامزه ای به این سخنان نخست وزیر رژیم صهیونیستی نشان دادند. ملت کلی عکس از خودشون و دوروبری هاشون با شلوار جین گرفتن و تو توئیتر گذاشتند. یکی هم نوشته بود:
این نتانیاهو که آزادی رو در حد شلوار جین می دونه، باید یه بار بهش شلوار کردی بدیم تا با تمام وجود حس آزادی و رهایی رو درک کنه!
اما از بین عکسای توییتری از این بیشتر خوشم اومد. عکس علیرضا احمدی روشن پسر شهید احمدی روشن که روز تولدش شلوار جین پوشیده بود
هیچ چیز مثل استفادهی مبتذل گروههای سیاسی از سخنان امام و رهبری حال آدم را بهم نمیزند. مشکل اینجاست که آنها یا باورشان شده که سند ششدانگ ولایت و بصیرت و انقلابیگری را به نامشان زدهاند و یا اینکه میخواهند در این فضای آشفته سیاسی، مغز حامیان خود و جوانان احساساتی را شستشو بدهند.
چند روزی ست که برخی افراد و سایتها، هولوکاست را بهانهای برای کوبیدن دولت و رئیس جمهور قرار داده اند. این مساله تا آنجا برای این دوستان حائز اهمیت است که حتی آنرا نشانه نفهمیدن گفتمان امام و رهبری دانسته! و تلاش کرده اند تا به هر قیمتی آنرا مغایر دیدگاه های امام و رهبر انقلاب در قبال مساله فلسطین جا بزنند!
به این می گویند کاسبی سیاسی. این جماعت اظهارات و دیدگاه سیاسی رئیس جمهور و برخی دولت مردان را درباره یک موضوع محل اختلاف، به تقابل آن ها با امام و رهبری تعبیر میکنند! این همان چیزی است که باید از آن ترسید.
مساله خیلی واضح است. چه
بخواهیم چه نه، هولوکاست با مظلوم نمایی، دروغ گویی و تبلیغات سنگین و
چندین سالهی صهیونیستهای غاصب از طریق ابزارهای مختلف سیاسی، فرهنگی و
هنری [هالیوود و شبکه های ماهواره ای] به یک باور تبدیل شده. البته به ایران خودمان نگاه نکنید منظورم در ما بقی کشورهاست و آن ها با قوانین خودشان کاری کرده اند
که هیچ محققی در کشورهای به ظاهر کاملا آزاد غربی جرات تحقیق و سوال از
ماجرای هولوکاست را ندارد.
در این میان، آقای احمدی نژاد، رییس جمهور پیشین ایران میآید و این حادثه را به چالش میکشد و همه انرژیش را روی آن میگذارد و در همه سازمان ها و نهادهای بین المللی دربارهاش حرف میزند؛ و بلافاصله بعد از آن، جو سنگینی هم علیه کشورمان با استفاده از فضای رسانه ای و... براه می افتد.
اینجا با دو دیدگاه مواجه هستیم. گروهی عقیده دارند که این سیاست احمدینژاد، یک سیاست کاملا درست تهاجمی در برابر اسرائیل و منطبق با نگاه جمهوری اسلامی به مساله فلسطین بوده است. گروه دوم هم میگویند نه. این سیاست تهاجمی، نه تنها هیچ فایدهای برای فلسطین و جمهوری اسلامی نداشته، بلکه ضرر و زیان هم داشته است. این گروه دوم، نه ضدانقلابند و نه ضد آرمان فلسطین، بلکه بخاطر دلسوزی برای ایران و فلسطین چنین عقیده ای داشته و دارند.
حالا موقتا بحث درباره درستی یا نادرستی نظر گروه دوم را کنار میگذاریم و این سوال را مطرح میکنیم که اگر کسی چنین نظری داشته باشد، ضد گفتمان امام و رهبری است؟ برخی آقایان سیاسی میگویند بله! می روند سخنرانی امام را درباره نابودی اسرائیل و یا سخنان رهبر انقلاب را درباره هولوکاست میآورند و میگویند: ببینید! امام و رهبری چنین گفتهاند، اما فلانی چنان!
در حالی که اساسا این جور ربط
دادن، اشتباه است و گروه دوم هم منکر اظهارات امام و رهبری نیستند. مخالفت
با رژیم صهیونیستی جزو اصول بنیادی جمهوری اسلامی است و هیچ یک از دولت ها هم آنرا زیر سوال نبردهاند. سیاست ایران از اولین روز
بعد از پیروزی انقلاب، در قبال اسرائیل روشن بوده و هست و الان همهی دنیا
میداند که ما مخالف سرسخت صهیونیستها هستیم.
بحثی که وجود دارد این است که آیا مطرح کردن مساله هولوکاست و مانور بیش از اندازه روی آن، به ضرر اسرائیل تمام شده یا به نفعش؟ آیا تا پیش از سخنان احمدینژاد، ما سیاست تهاجمی نسبت به اسرائیل نداشتیم؟ آیا در همهی این سالها اشتباه میکردیم، تا اینکه جناب احمدینژاد از راه رسید و آرمان فلسطین را زنده کرد؟
هیچ یک از این سوالها، به معنی تایید هولوکاست و یا ضدیت با سیاست جمهوری اسلامی در قبال فلسطین و اسرائیل نیست. فقط انتقادی است از یک شیوه و یک رفتار. اتفاقا خیلی از مسئولین کشور و دلسوزان انقلاب هم چنین انتقادی را قبول دارند. البته درباره درستی یا نادرستی این انتقادها میشود حرف زد؛ اما چرا فورا آنرا نشانه تقابل با رهبری تفسیر میکنیم؟
میگویند پس چرا رهبری در نماز جمعه، به هولوکاست اشاره کرده؟ اما توجه نمیکنند که اولا در جمهوری اسلامی هر کسی جایگاه و مسئولیتی دارد.
[تذکر امام به شهید رجایی بعد از پاسخ شهید رجایی به رییس جمهور فرانسه، اشاره به این نکته دارد]
ثانیا قرار نیست رییس جمهور نقش رهبر را بازی کند، ثالثا
اشارات رهبر انقلاب به هولوکاست، اصلا از جنس شعارهای احمدینژاد نیست.
سخنان رهبری درباره هولوکاست، بیشتر از جهت اشاره به وجود تناقض در ادعای
آزادی بیان در کشورهای غربی بود. ایشان کی و کجا از هولوکاست به عنوان اصول
سیاست خارجی جمهوری اسلامی یاد کردند که حالا اگر کسی دربارهاش حرفی زد،
مخالف رهبری باشد؟! آنهم نه حرفی در تایید و حمایت از هولوکاست، بلکه فقط
انتقادی ساده از یک سیاست.
خلاصه اینکه این روزها، این قبیل برداشتهای مبتذل از سخنان رهبری برای کوبیدن دولت، به سیاست اصلی برخی جریان ها تبدیل شده است.
لینک مرتبط:
یادداشت محمدحسین جعفریان درباره کاسبی سیاسی با هولوکاست
خاطرات گل آقا [کیومرث صابری فومنی] از تذکر امام به شهید رجایی: من یک آخوند هستم اینجا نشستهام حرف میزنم. من چه کاره هستم؟ من در عالم اسلام برای مسلمانانها باید حرف بزنم و حرف میزنم. ولی تو پست سیاسی قبول کردی تو رئیس جمهور مملکتی. رئیسجمهور مملکت باید به عرف سیاسی عمل کند.
کاملا بی ربط: حتی مطهری اول را هم می توان نقد کرد
امید حسینی
چند روز پیش و بعد از درگذشت مرحوم آیت الله طاهری خرم آبادی محسن کدیور ادعایی را در سایت شخصیش مطرح می کند و و در مطلبی با عنوان «دفاع طاهری خرم آبادی از حقوق منتقدان» می نویسد:
[در جریان اعلام نام حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در عداد مراجع جایزالتقلید توسط جامعهی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم در آذر 1373 مرحوم آیت الله طاهری خرم آبادی و آیت الله مومن قمی به اعتراض جلسهی جامعه را ترک کردند. وی یکی از چهار عضو جامعه مدرسین مخالف مرجعیت آقای خامنه ای بود. علیرغم فشار فراوان معاونت مرجعیت و روحانیت وزارت اطلاعات مرحوم آیت الله طاهری خرم آبادی هرگز گواهی کتبی برای مرجعیت بلکه اجتهاد آقای خامنه ای را امضا نکرد]
ادعایی که زود ب خروجی برخی از سایت های ضد انقلاب تبدیل می شود.
محسن کدیور کسی است که تا ب حال ادعاهای زیادی درباره کسانی همچون آقایان شریعتمداری و منتظری کرده که حتی زمانی داد سایت جماران را هم در آورد! [وقتی جماران موضع میگیرد و جواب کدیور را میدهد، بنظرم دیگر باید تا آخر خط رفت!] + +
اما این ادعای جدید کدیور در حالیست که آیت الله مومن در حاشیه جلسهای در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و در پاسخ به این ادعا فرمودند: چنین مطلبی که بیان شده و به بنده و آیت الله طاهری خرم آبادی نسبت داده شده است به کلی دروغ است و صدردصد تکذیب میشود. [فایل صوتی این قسمت را از اینجا دانلود کنید]
ایشان فرموده اند کاملا کذب محض است که بنده و آیت الله طاهری خرم آبادی در چنین جلسهای حضور داشته باشیم و به عنوان اعتراض آن را ترک کرده باشیم.
اما از سوی دیگر نگاهی گذرا به اسناد موجود نشان میدهد حضرت آیت الله مومن در همان سال به صورت کتبی نیز اعلام کردند و فرمودند: شهادت میدهم معظم له مجتهدی عادل و جامع الشرایط میباشند.
همچنین مرحوم آیت الله طاهری خرم آبادی نیز در ضمن گفتوگویی چنین بیان کرده بودند:
در اصل یکصد و نهم شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری را ذکر میکند که در آن هم تعبیر «صلاحیت علمی برای مرجعیت» را دارد. تنها جایی که شبهه مرجعیت بالفعل را به وجود می آورد اصل یکصد و هفتم قانون اساسی قبلی بود که در آن لفظ «مرجع» آمده بود. در زمان امام اعضای کمیسیون یکصد و هفت که یکی از وظایفش تفسیر قانون اساسی در این گونه موارد است، این موضوع را مورد بررسی قرار دادند که «منظور از مرجع چیست» میزان و ملاک کدام اصل است، که در نتیجه آن اکثریت اعضاء معیار را «صلاحیت مرجعیت» دانستند نه مرجعیت بالفعل. لذا بعد از ارتحال حضرت امام بنابر این مصوبه و همچنین با استناد به نامه حضرت امام (ره) مبنی بر عدم لزوم مرجعیت، انتخاب رهبری صورت پذیرفت.
[ر.ک: گفتوگو با آیتالله سیدحسن طاهری خرمآبادی، مقررات و عملکرد مجلس خبرگان، فصلنامه حکومت اسلامی، سال سوم، شماره دوم، تابستان 77، صص 131 – 133].
+ پی نوشت: گفتوگو با حجتالاسلام ذوعلم پیرامون مقام علمی رهبر انقلاب
مطلب مرتبط: پاسخی منطقی به نامه جنجالی کدیور
منوچهر [سید احمد] پلارک یکی از شهدای جنگ است که بیست سال است برخی رسانهها ادعاهای عجیب و اغراقآمیزی درباره زندگی و مزار وی منتشر میکنند.
چند سالی است که بوی عطر مزار شهید پلارک، برخی را از فلسفه شهید، شهادت و راه و روشی که رفتهاند، گمراه کرده است. جدای از اینکه بوی عطر از کجا و چگونه میآید!!، اینکه این کار باعث شده شهدای والامقام دیگری که در کنار این شهید آرمیدهاند، از نظرها پنهان بمانند، بحث مهمتری است. بماند که مقامات معنوی شهید پلارک نیز، از این آسیب در امان نمانده است.
طرح ادعاهای عجیب درباره این شهید و خانوادهاش٬ سالهاست که مزار وی را به یکی از زیارتگاههای ثابت نیروهای مردمی و هیاتی در بهشت زهرا تبدیل کرده است.
ماهنامه فرهنگی امتداد در پروندهای با عنوان «عشقهای بدلی» به جزئیات این موضوع پرداخته و بسیاری از ادعاها٬ روایات و گفتهها درباره مزار منوچهر پلارک را بی اساس خوانده است.
در این یادداشت آمده که [نتیجه مستقیم رشد خرافات و انحرافات، ضربه زدن به هویت حقیقی دفاع مقدس و ترسیم تصویری کاریکاتوری و غیرواقعی از آن است.]
در ادامه به بررسی ادعاهایی پرداخته که سالهاست درباره منوچهر پلارک در فضای مجازی مطرح میشود.
مثلا ب عنوان نمونه چند سالی ست در فضای مجازی جمله ای از مرحوم آیت الله بهجت نقل می شود که در ارتباط با شهید پلارک فرموده اند: یکی از نهرهای بهشت از زیر قبر مطهرشان رد می شود، تشریف ببرید زیارت کنید، آنگاه مطمئن باشید با خلوص بیشتری پروردگار بلند مرتبه را عبادت می کنید.
جالب اینجاست که باتوجه به استعلامی که از دفتر معظم له گرفت شده، این سخن از اساس تکذیب شده است.
این ماهنامه جدای از این ها با گروهی از همرزمان منوچهر پلارک گفتگوهایی کرده که برخی از آنها به بخشی از واقعیتهای زندگی وی و خانوادهاش پرداختهاند.
محمدمهدی حقانی یکی از همرزمان پلارک گفته مادر وی پس از کشته شدن فرزندش «ادعا میکرد که حضرت زهرا را میبیند و از ایشان عطر میگیرد و خانواده شهدا به خانه ایشان میآمدند و ایشان از حضرت زهرا عطر میگرفت و به آنها میداد.»
حقانی افزوده برای بررسی این مسئله به همراه حسن طائب به منزل پلارک رفته که مادر این «شهید» در توصیف «حضرت زهرا» گفته «کفشهایش از این کفشهایی است که نوکش بالاست و شال سبز دارد.»
وی افزوده که مادر پلارک همچنین میگفت: «امروز نماز صبح را در دمشق، ظهرم را در کربلا و عصر را در نجف خواندم و حضرت از من عکس هم گرفتند. این هم عکسم در نجف٬ که البته عکس شاه عبدالعظیم بود.»
یکی دیگر از همرزمان منوچهر پلارک نیز ادعاها درباره اینکه مزار این شهید بوی عطر میدهد را بی اساس دانسته و گفته که «این جریان ساختگی و بی اساس است.»
حسن شکری دیگر همرزم پلارک نیز در اینباره گفته است: «اوایل مادرش ادعا میکرد که با حضرت زهرا در ارتباط است و از ایشان عطر میگیرد. منزل مادرش رفتیم و صحبت کردیم و مادرش را متقاعد کردیم که دیگر این کارها را نکند و ایشان هم قبول کرد. ولی متأسفانه بعدها دیدیم که عطر از قبر سر درآورد. متأسفانه در نشریات هم درج شد و برخی از نهادها هم در قبال آن سکوت کردند و حتی باعث گسترش آن شدند.»
وی افزوده که «من الان میشنوم که کاروانهای دانشجویی و... به خاطر بوی عطر، سر قبر ایشان میروند و هر سال این اتفاق میافتد و نمیدانم این مسئله از کجا و به چه نحوی در بین مردم پخش میشود.»
بنظرم باید جلوی این مسائل گرفته شود و از پردازشهای خرافی جلوگیری کنیم. چراکه در این صورت نمیتوانیم از آنها برای نسل جوانمان الگو برداری کنیم.
این روزها وقتی به بهشت زهرا می رویم، باز غربت این شهیدان بزرگ را میبینیم! چند قدم اینطرفتر از قبر شهیدان چمران، کریمی، نامجو، مقبرهی شهدای هفتادودو تن و... که گاها خلوت است، به یکباره جمعیت بسیاری را میبینی که بهنام شهیدی که قبرش بوی سیب میدهد، تجمع کردهاند! جالب است که حتی کسانی که یک بار بر سر مزار شهدای بزرگ آن خطه حاضر نشدهاند، مستقیما به سراغ اینجا میروند و گوشه چشمی هم به عرفای مدفون در آن بهشت ندارند!
آیا این یک زنگ خطر و نشانهی دوری از سیره و مسیری که بزرگان دین به ما نشان دادند نیست! آیا این امر بر غلبهی سطحینگری و عوامزدگی بر رفتارهای دینی ما دلالت ندارد!
یادم هست وقتی سگی در حرم امام رضا (علیه السلام) پیدا شد، فیلم آن در همهی ایران دست به دست شد و بهعنوان کرامتی بزرگ برای امام رضا (علیه السلام) نقل گردید!
فاصله گرفتن از علما، خطر افتادن به دام سطحینگریها را مهیا خواهد کرد. پس بههوش باشیم!
متن کامل نشریه امتداد با عنوان عشق های بدلی در ادامه مطلب
لینک های مرتبط: آیا درخت زرآباد در روز عاشورا خون میگرید؟