چند روز پیش وهابیون شب نامهای را در برخی از استان های مرزی کشور توزیع کردند که در آن، شبهاتی پیرامون شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح شده بود و در پایان نوشته شده بود: [تقلید کورکورانه را بگذارید و به تبلیغات تاجران بازار مذاهب و تعصب توجه نکنید خودتان به میدان تحقیق در آیید وحق را ازباطل تشخیص دهید] جالب اینکه این پرسش ها را دقیقا آنهایی پرسیدهاند که در کتابهایشان دهها حدیث و روایت در پاسخ به این پرسش ها نقل کرده اند. من در اینجا نه میخواهم به سراغ متون دینی بروم و نه قصد دارم که از روایات تاریخی دلیل و مدرک بیاورم [هر چند زحمت این کار را برخی دوستان کشیده اند] البته انتظار چندانی هم از متعصبان وهابی ندارم. اگر اسیر جهل و تعصب نمیشدند لااقل احادیث و روایات خود را فراموش نمیکردند.
به نظر من، سه دسته از آدمها، خیال خودشان را در برابر این پرسش ها راحت کردهاند. گروه اول آنهایی که پیرو مرام و مسلکی جدای از مذهب اهل بیت هستند، دوم آنهایی که فاطمه و اولاد او را تنها به این دلیل که هزار سال پیش زندگی میکردند، الگوی مناسبی برای بشریت امروز نمیدانند و معتقدند سخنان آن ها دیگر کاربرد ندارد نظیر عبدالکریم سروش و سوم شیعیانی که فاطمه را تنها در ایامی خاص که همان دهه فاطمیه باشد، میستایند و برایش گریه میکنند! [چرا که اصولا در نظر اینان خود فاطمه بیشتر سالهای عمرش را گریه میکرد و یک بانوی خانه نشین بود] اما در میان هوچیگری، تعصب و توهم وهابیون اهل دین و روشنفکران ضد دین، ما طور دیگری فکر میکنیم + + + + نگاه ما به زندگی فاطمه نه از سر اینست که حقش را خوردند، باغ فدک را از او گرفتند و یا دست شوهرش را بستند و فرزندش را کشتند؛ هر چند همه اینها هم هست، اما این همه ماجرا نیست، فاطمهای که شرایط زمانهاش را درک میکند و در برابر بدعتها میایستد و کجیها را افشا میکند و کمر خم نمیکند و نیز فرزندانی چون حسن و حسین و زینب تربیت میکند که هرکدام تاریخ و حماسه و افتخاری بینظیر برای بشریت آفریدهاند.