زندگی سیاسی شهید رجایی
شهید رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با بهرهمندی از سابقه مبارزات طولانی ، تحلیل های سیاسی و روحیه انقلابی ، با تمام توان به خدمت انقلاب اسلامی در آمد و به مشاغل سمتهای مهمی برگزیده شد و در مجموع به عنوان یکی از رجال سرشناس نسل اول انقلاب اسلامی معروفیت پیدا کرد . در این نوشتار زندگی سیاسی این شهید بزرگوار موردبررسی قرار می گیرد.
مقدمه
شکلگیری رشد و پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرهون تلاشهای متعدد همه جانبه نیروهایی است که به رهبری حضرت امام (ره) توانستند انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی برساند. نیروهایی که خود در اندیشه و عمل انقلابی بودند و با تحمل سختیها و محرومیتها ، زمینه تحقق اراده و سنت الهی را فراهم آوردند.
در این میان، شهید محمدعلی رجایی به عنوان یکی از رجال بزرگ انقلاب اسلامی ، در دوران رژیم دیکتاتوری شاه، با استقامت و تحمل فشارهای روحی و شکنجههای جسمی ، لحظهای از مبارزه دست نکشید. او با تکیه بر ایمان و باورهای مذهبی خویش میدانست سرانجام این فضای ناپایدار به سود نیروهای مسلمان و انقلابی پایان خواهد پذیرفت. او در دهه ی ۱۳۲۰ در کنار تحصیل و اشتغال ، فعالیتهای سیاسی خود را نیز با شرکت در جلسات تفسیر قرآن و سخنرانیهای آیتالله طالقانی در مسجد هدایت و همکاری با روحانیون مبارز و بقایای هیأتهای مؤتلفه اسلامی دنبال کرد و بر اثر این فعالیت ها دو بار دستگیر و زندانی شد.
شهید رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با بهرهمندی از سابقه مبارزات طولانی ، تحلیل های سیاسی و روحیه انقلابی ، با تمام توان به خدمت انقلاب اسلامی در آمد و به مشاغل سمتهای مهمی برگزیده شد و در مجمع به عنوان یکی از رجال سرشناس نسل اول انقلاب اسلامی معروفیت پیدا کرد که در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
شهید رجایی و آموزش و پرورش
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آموزش و پرورش و تربیت نیروهای اساسی و متعهد انقلابی ، نقطه کانونی فعالیت های فرهنگی به شمار میرفت. گذر از نظام آموزشی حکومت پهلوی به نظام جمهوری اسلامی، فقط درسایهی ایجاد تحول در طرز تفکر و نگرش عوامل انسانی و دستگاههای اجرایی وزارت آموزش و پرورش ممکن و عملی بود. لذا پس از انقلاب، ابتدا در تشکیلات اداری وزارت آموزش و پرورش تغییراتی به عمل آمد و سپس در شرح وظایف دفاتر و تشکیلات آموزشی تجدید نظر گردید و برای هماهنگی و پیشبرد نظام آموزش جدید چندین اداره و معاونت جدید به وجود آمدند.[۱]
شهید رجایی در دوران پس از پیروزی انقلاب با توجه به زمینههای ذهنی و تجربههای عملی که در طول سالیان دراز در عرصه تعلیم و تربیت داشت. وارد فعالیت در عرصههای مختلف آموزش و پرورش شد. و نقش بنیانی در تحقق انقلاب فرهنگی و به ثمر رسیدن اهداف آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی داشت. بازگشایی مدارس ، مقابله با نیروهای چپی ، غربی و ضد انقلاب ، شناسایی ، معرفی و جذب نیروهای متعهد به انقلاب و واگذاری مسوولیتها به افراد متعهد و مکتبی و اقداماتی از این قبیل نمونهای از فعالیت های انجمن اسلامی معلمان در اوائل انقلاب بوده است .[۲]
شهید رجایی از ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ و در دولت مهندس بازرگان ، مدتی را به عنوان سرپرست موقت وزارت آموزش و پرورش و سپس کفیل وزارت آموزش و پرورش در آمد و پس از استعفای بازرگان و پایان کار دولت موقت به حکم شورای انقلاب در تاریخ ۲۵/۸/۱۳۵۸ با سمت وزیر در رأس آموزش و پرورش قرار گرفت.[۳] اولین اقدام او در رأس وزارت آموزش و پرورش ، دولتی کردن مدارس ملی و یک شکل کردن آمزش و پرورش بود.[۴] شهید رجایی در چهاردهم مهر ۱۳۵۸ نیز طی یک مصاحبه مطبوعاتی برنامهها و طرحهای وزارت آموزش و پرورش را اعلام کرد. وی توزیع عادلانه امکانات آموزش و پرورش ، رفع تبعیض مالی و اداری بین کارمندان اصلاح مراکز تربیت معلم برگرداندن معلم به جایگاه الهی و واقعی خود تلاش برای ایجاد یک نظام آموزشی متناسب با جامعه توحیدی اشاعه اخلاق انقلاب اسلامی در سطح دانش آموزان و مربیان ، ایجاد ارتباط صحیح بین اولیاء و مربیان و مردمی کردن امر آموزش و پرورش ، تقویت انجمنهای همکاری خانه و مدرسه و تقلیل تعداد دانش آموزان در کلاسها را از اهم برنامههای آموزش و پرورش در روند انقلابی خود در آینده برشمرد.
اما مهمترین اقدامات شهید رجایی در دوران خدمت در آموزش و پرورش را میتوان به یک نواحت کردن کلیه مدارس و رفع تبعیض از آن تغییر نظام آموزشی تغییر محتوای کتابهای درسی، تغیر روابط دانشآموز و معلم ، تعمیم امکانات و تجهیزات آموزشی برای کلیهی اقشار جامعه ، تربیت و پاکسازی نیروی انسانی از عناصر غیر مؤمن به اسلام و انقلاب ، تربیت معلم برای آموزش نسل انقلابی ، ایجاد امور تربیتی ، توجه ویژه به مراکز تربیت معلم ، استخدام یک صد هزار نفر معلم جدید ،توجه به عشق و علاقه به شغل معلمی به جای استفاده از دانشجویان بورسیه در انتخابات معلمان اشاره کرد.[۵]
اما آیتالله مهدوی کنی در یک نگاه کلی ، مجموعه فعالیتها و ما حصل اقدامات شهید رجایی در آموزش و پرورش را چنین ارزیابی میکند «حضور او در آموزش و پرورش بعد از انقلاب حضوری مثمره ثمر و سازنده بود. ایستادگی او در برابر خطوط انحرافی که آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران را آماج و هدف حملات خود قرار داده بود، نمونهآی از مقاومت او برای پایده کردن احکام اسلام بود. او در این راه مورد حملات ناجوانمردانهای قرار گرفت که شخصیت و حیثیت او را زیر سؤال میبرد. اما از آنجا که جز به خدا نمیارزشید و جز رضای او را نمیشناخت ، بیبیم و هراس از دشمن، راه خود را سرسختانه ادامه داد و اجرای تعالیم اسلام را در مدارس ایران ، اعلام کرد.[۶]
شهید رجایی و نمایندگی مجلس شورای اسلامی
محمدعلی رجایی پس از یک سال وزارت در آموزش و پرورش ، به عنوان نامزد انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از شهر تهران در کنار اسامی افراد سرشناسی چون آیتالله خامنهای ، هاشمی رفسنجانی ، محمدجواد باهنر ، فخرالدین حجازی شرکت کرد و در مرحله اول انتخابات با تعداد یک میلیون دو دویست و نه هزار و دوازده رأی به عنوان نفر دوازدهم از حوزه انتخابیه تهران برگزیده شد و به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرد.[۷]
رجایی در مدت حضور کوتاه خود در مجلس، نشان داد که همفکر با نیروهای خط امام (ره) است که میتواند در پیش بود اهداف نظام جمهوری اسلامی، مصدر اقدامات مهمی شود. او در بخشی از خاطراتش در مورد موضعش در مجلس و چگونگی آشنایی نمایندگان مجلس با طرز تفکر و دیدگاههای خود میگوید «در دوران مقدماتی مجلس بنابراین بود که وزرای کابینه میآمدند و یکی یک گزارش از دوران وزارتشان را میدادند که هم نمایندگان با کار وزارت خانهها آشنا میشدند و هم این که در جریان کارهای انجام شده قرار بگیرند . یکی از آنها هم من بودم که گزارشی دادم و در همان جا نسبت به پاکسازی و نسبت به فرهنگ اسلام و نسبت به آموزش و پرورش که در دوره انقلاب باید باشد یک مقدار صحبت کردم. چند نفر از لیبرالهای مجلس با شیوه من مخالف بودند. من هم که معتقد بودم به راهی که انتخاب کرده بودم، به طور جدی از راهم دفاع کردم و همین مقدمهای شد برای این که مجلس با طرز تفکر من آشنا بشود ولی البته نوع کاری را هم که در آموزش و پرورش داشتم برای آنها مشخص بود.[۸]
شهید رجایی و دوران نخست وزیری
با شروع به کار مجلس شورای اسلامی از هفتم خرداد ۱۳۵۹، نظام اسلامی وارد مرحله جدیدی شد. زیرا با شروع فعالیت مجلس ساختار سیاسی جامعه نیز بر مدار جدیدی شروع به چرخیدن کرد.
پس از انتخاب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به ریاست مجلس شورای اسلامی در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ و سوگند ابوالحسن بنیصدر در ۳۱ تیر ۱۳۵۹ در مجلس ، مسئله معرفی و انتخاب نخست وزیر در میان طیف سیاسی جامعه و مطبوعات که پس از افتتاح مجلس مطرح شده بود بعد تازه و وسیعی به خود گرفت و گمانهزنیهای سیاسی شروع شد سرانجام پس از معرفی چهرههایی از سوی بنیصدر جهت نخست وزیری همانند سید احمد خمینی ، میرسلیم و فارسی که هر یک به عللی با مخالفت حضرت امام (ره) و یا نمایندگان مجلس روبرو شدند و کار به بن بست رسید در نهایت به توافق رییس جمهوری و مجلس، رییس جمهوری از مجلس خواست افرادی را معرفی کنند و رییس جمهوری از میان آنان نخست وزیر را انتخاب کند.
هیأت منتخب بررسی صلاحیت نخست وزیر، پس از بررسی ۱۴ نفر نامزد نخست وزیری ، نظر نهایی خود را مبنی بر انتخاب محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر واجد شرایط اعلام کرد و بنیصدر علیرغم میل درونیاش این پیشنهاد هیأت را به صورت مشروط پذیرفت. و در ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ محمدعلی رجایی با ۱۵۳ رأی موافق از مجموع کل ۱۹۶ رأی مأخوذه با اکثریت آرا به عنوان اولین نخست وزیر نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. رجایی پس از کسب رأی تمایل نمایندگان مجلس، بدون توجه به گرایش سیاسی و فکری رییس جمهور ، تمام مشورتها و رایزنیهای خود را با افراد انقلابی، مکتبی و … به جناح خط امام (ره) انجام دادو به سیاست کلی انتخاب وزیران مبتنی بر: مکتبی بودن، انقلابی بودن و مقلد امام خمینی بودن تأکید و اعلام داشت که برای تفاهم به مکتب روی خواهد آورد و اسلام را وجه المصالحه تحبیب قلوب نخواهد کرد.[۹] او در معرفی اعضای کابینهاش گفته آنان باید افرادی باشند که «در انقلاب سرمایهگذاری کرده باشند. از تودهی مردم باشند و دارای شایستگی باشند ولو این که شهرت تیتری نداشته باشند ، خیلی ما هستند که عرضه دارند ولی تیتر ندارند، دکتر نیستند، مهندس نیستند اما در ادارهی یک وزارتخانه و یا در ایجاد یک نظام صحیح تجربه دارند».[۱۰]
همچنین شهید رجایی در اول شهریور ۵۹ با حضرت امام خمینی (ره) دیدار و در مورد اعضای کابینه با ایشان به مشورت پرداخت و در پایان این دیدار طی یک مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری پارس گفت که اعضای کابینه نزدیک به هم هستند و میتوان …… یک دست را برای آنها به کار برد . او افزود این کابینهی مورد اطمینان و امیدواری من است و هرگز ناامید نخواه شد و تنها گلوله میتواند مرا از کاری که شروع کردهام باز دارد این کابینه ، کابینه افراد نیست، بلکه کابینه مردم است».[۱۱]
لکن اعضای پیشنهادی با مخالفت بنیصدر نامهنگاریهای فراوان بنیصدر به رجایی منجر شد تا جایی که وی در نامهای به حضرت امام (ره) خواست که هر تصمیمی را که صلاح میداند اعلام فرماید. اما امام خمینی (ره) اعلام داشت «این جانب دخالت در امور نمیکنم . موازین همان بود که کرارا گفتهام و سفارش من این است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدبر و فعال انتخاب نمایند».[۱۲] سرانجام شهید رجایی در شهریور ماه اسامی کابینه خود را به رییس جمهور و مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که از ۲۱ وزیر معرفی شد، بنیصدر یا چهارده نفر آنان از جمله دکتر عارفیف دوزدوزانی ، منافی ، فیاض بخش ، قندی ، فکوری ، کلانتری ، گنابادی ، نعمت زاده سلامتی ، آیتالله مهدوی کنی و عباسپور برای وزارتخانههای آموزش عالی ، ارشاد ملی ، بهداری ، بهزیستی ، پست و تلگراف و تلفن ، دفاع ، راه ، شهرسازی ، و مسکن ، صنایع ، کشاورزی ، کشور و نیمرو موافقت و به مجلس معرفی کرد و در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۹ اکثریت وزیران رأی اعتماد گرفتند و بقیه اعضای کابینه نیز به تدریج تا چهاردهم تیر ۱۳۶۰ انتخاب شدند. اما کابینه شهید رجایی اولین جلسه رسمی خود را در ۱۹ شهریور ۵۹ با چهارده نفر وزیر تشکیل داد .
شروع به کار دولت رجایی هم زمان با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و وجود مسایل مهمی چون تداوم بحران اشغال سفارت آمریکا در تهران، گروگانگیری و فشارهای همه جانبهی آمریکا علیه ایران بود. اما از اولین اقدامات دولت رجایی در زمینهی اقتصادی ، تشکیل ستاد بسیج اقتصادی کشور سهمیهبندی چند قلم کالای اساسی و مورد نیاز و چاپ و توزیع کوپن بین مردم بود.[۱۳]
رجایی هدف و برنامه دولت از اجرای این طرح را توزیع ثروت و امکانات بیتالمال به صورت مساوی و عادلانه در بین مردم اعلام کرد. پس از شروع جنگ ، اسکان آوارگان و مهاجرین جنگ از دیگر مسایل اساسی دولت رجایی بود در این راستا از استانداران خواست که امکانات خود را برای اسکان آوارگان جنگ بسیج کنند».[۱۴] بازدید و دیدار از جبهههای جنگ و اردوگاههای اسکان مهاجرین جنگ، موضوع دیگری بود که رجایی را پیوسته به جنگ مرتبط میکرد. همچنین شهید رجایی برای حل معضل بیکاری که مرتبط با جنگ تحمیلی بود، دستور تشکیل کمیتهای مرکب از استانداران درگیر مسایل جنگ و وزارتخانههایی که باکارخانهها و مسایل کار سر و کار دارند را داد تا به این معضل رسیدگی کنند. در واقع دولت رجایی با یک اقتصاد ضعیف، فقیه و تقریبا ورشکسته روبرو بود. کسری بودجه را ینز بایستی به آن افزود، رجایی شروع به کار دولتش را با ۴۲۰ میلیارد ریال کسری بودجه آغا زکرد.
علاوه برای دولت رجایی با یک بحران اجرایی نیز مواجه بود. به دلیل اختلاف در بینش و منش با بنیصدر ، کابینه بدون حضور یک سوم وزیران تشکیل شده وبد و اگر آن شرایط انقلابی و روحیه خاصی نیروهای انقلابی نبود، هر کدام از این بحرانها به تنهایی قادر به ساقط کردن دولت بودند. که نمونه آنها در دوران دولت شهید رجایی ، مبارزه مسلحانه حزب دموکرات کردستان ، حزب کومله ، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و گروه فرقان است هر یک تلاش گستردهای در جهت تجزیهطلبی و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران به انجام رساندند.
اما دیدگاه شهید رجایی در زمینه سیاست خارجی بر این مبنا بود که «ما سیاست را بر اساس اعتقاداتمان بنا میکنیم و چون اعتقاد ما عوض نمیشود ، اصول سیاست خارجی ما هم عوض نمیشود[۱۵] .
رجایی کشورهای خارجی را در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران به چهار گروه تقسیم میکرد:
۱ـ کشورهای برادر ۲ـ کشورهای دوست ۳ـ کشورهای بیطرف ۴ـ کشورهای متخاصم.[۱۶]
او این تقسیمبندی را به دلیل وجود دیدگاه در سیاست خارجی ضروری میپنداشت و تدوین سیاست خارجی را بدون این تقسیمبندی غیر ممکن میدانست . وی معتقد بود که باید بر اساس اهداف و خط مشی ما ، با خانوادهی سیاسی جهان برخورد کنیم.[۱۷] در یک نگاه کلی، سیاست خارجی دولت شهید رجایی ، مکتبی ، انقلابی و منعکس کننده نوعی آرمان گرایی اسلامی بود و عملا نظام نو پای جمهوری اسلامی را در برخورد با واقعیتهای رایج در عرصه روابط بینالمللی دچار برخورد و مواجهه با اندیشهها و قدرتهای بزرگ و نظامهای سلطنتی در کشورهای اسلامی کرد.
شهید رجایی و ریاست جمهوری
پس از مدتها کشمکش بین ابوالحسن بنیصدر و همفکرانش در جناح موسوم به لیبرالها از یک طرف و نیروهای موسوم به خط امام از طرف دیگر و با اوجگیری اختلافات وکارشکنیها در شرایط بحرانی که مسایلی از قبیل جنگ تحمیلی و محاصره اقتصادی کشور با آن درگیر بود. ابتدا حضرت امام (یه) در تاریخ ۲۰/۳/۶۰ بنیصدر را از فرماندهی کل نیروهای مسلح برکنار و سپس نمایندگان فراکسیون نیروهای خط امام در اواخر خرداد ۶۰ طرح عدم کفایت سیاسی رییس جمهور را مطرح کرد . از روز ۳۱/۰۳/۶۰ در مورد این طرح رایگیری به عمل آمد و با ۱۷۷ رأی موافق ، یک رأی مخالف و ۱۲ رأی ممنتنع ، طرح عدم کفایت بنیصدر تصویب و در تاریخ ۱/۴/۱۳۶۰ حضرت امام حکم عزل بنیصدر را از مقام ریاست جمهوری صادر کردند و وظایف ریاست جمهوری به طور موقت به عهده شورای موقت ریاست جمهوری متشکل از محمدعلی رجایی (نخست وزیر) ، آیت الله بهشتی (رییس دیوان عالی کشور) و هاشمی رفسنجانی (رییس مجلس) گذارده شود.
و تاریخ انتخابات جدید ریاست جمهوری ، دوم مرداد ماه تعیین شد. و طی مهلت ۱۵ روزه مجموعا هفتاد و یک نفر برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام نمودند که شورای نگهبان از بین آنها صلاحیت آقایان عباس شیبانی ، علیاکبر پرورش ، عسگراولادی و رجایی را تأیید و در تاریخ یکشنبه ۲۱/۴/۶۰ رسما اعلام کرد.[۱۸] با شروع زمان مجاز تبلیغات انتخاباتی ، فعالیت تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری نیز شروع شد . رجایی به خودی خود اعتقادی به نحوهی انتخابات مرسوم در جامعه نداشت و دست به چنین کاری نزد . او میگفت « من معتقدم که این گونه تبلیغاتی که برای کاندیداها میشود، تبلیغات ناشی از نظام سرمایهداری است و آرزو داشت روزی فرا برسد که تبلیغات انتخاباتی نیز مردمی شود.[۱۹]
در این ایام احزاب ، جمعیتها ، گروهها و کلا نیروهای خط امام (ره) یکپارچه و با تمامی امکانات به حمایت از رجایی پرداختند که از جمله آنها حزب جمهوری اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز ، سازمان مجاهدین خلق انقلاب ، جامعه اسلامی دانشگاهیان ، خانه کارگر ، سازمان فجر اسلام ، دفتر تحکیم وحدت و دهها نهاد انقلابی دیگر اشاره کرد. نقطه اتفاق و وحدت حمایتها در اعتقاد عمیق شهید رجایی به مبانی اسلامی ، مکتب و انقلاب بود و این امیدواری وجود داشت که با انتخاب رجایی یک دولت متحد و یک جامعه یکدست تشکیل گردد. عامه مردم نیز از دیدن آن همه اختلافات و کشمکشها در یک جامعه انقلابی در شرایط بحرانی و حساس خسته شده بودند و از بیم آن که این اختلافات به دستاوردهای انقلاب آسیبی برساند، بیش از پیش مصمم شدند که به وحدت و یکپارچگی بیندیشند. اما شهید رجایی در تنها برنامه تلویزیونی که در مدت مجاز تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری پخش میشد شرکت و به بیان باورها و دیدگاهها و اعتقادات خود پرداخت « به یاری خداوند به عنوان مقلد امام (ره) ، فرزند ملت، هماهنگ کننده سه قوه برای پذیرفتن مسؤولیت جدید آمادگی خود را اعلام میکنم. از هم روی عنصر مقلد امام تکیه میکنم و در همین رابطه است که دومین ویژگی را اعلام کردم که فرزند ملت هستم. همیشه معتقد بودم که این مردم بزرگترین عنصرشان ، عنصر رهبری مذهبی است و در مرجعیت خلاصه میشود. من به عنوان رییس جمهور فرمان قانون اساسی را به عنوان جدیترین و اصیلترین برنامه در دوران کارم به گوش خواهم پذیرفت. آن چه که هر سه قوه را مطیع میکند آن چه که برای هر سه قوه ملاک و معیار هست غیر از ولایت فقیه هست ؟ که خود زا قانون اساسی است، پس به یاری خدا و پشتیبانی شما هم میهنان عزیز از اصل و عنصر عالی ولایت فقیه استفاده خواهیم کرد. من به عنوان رییس جمهور امیدم این است که نظام اسلامی در این جامعه پیاده شود قانون اساسی و اجرای اصل ۴۴ به آن جامعه را ازاین نابرابری ، از این ناهمگونی و از این اختلاف کشنده بیرون خواهد آورد. [۲۰]
سرانجام در روز دوم مرداد ۱۳۶۰ انتخابات ریاست جمهوری برگزار و روز پنجم مرداد با پایان شمارش آراء داخل کشور محرز و مسلم شد که محمدعلی رجایی با اکثریت مطلق آرا یعنی ۱۳۰۰۱۷۶۱ رأی از ۱۴۷۶۳۳۶۲ رأی به عنوان رییس جمهور انتخاب و شورای نگهبان نیز در تاریخ ۱۰/۵/۶۰ این انتخابات را تأیید نمود. رجایی روز یازدهم مرداد هم زمان با عید فطر حکم تنفیذ ریاست جمهوری خود را از حضرت امام دریافت نمود. و یا در پایان این مراسم ، ایشان طی یک سخنرانی به بیان دیدگاههای خود اشاره و تأکید کرد در جهت جامهی عمل پوشاندن به خواستهای اسلامی و انقلابی مردم و ایجاد یک جامعه اسلامی، تمام تلاش خود را به کار خواهد بست.[۲۱] وی در روز دوازدهم مرداد ۶۰ در جلسه علنی مجلس ، مراسم تحلیف را به جا آورد و رسما رییس جمهور شد. اولین اقدام شهید رجایی در مقام ریاست جمهوری معرفی دکتر محمدجواد باهنر به عنوان نخست وزیر به مجلس شورای اسلامی بود که در روز دوازدهم مرداد صورت گرفت. باهنر نیز در چهاردهم مرداد از مجلس رأی اعتماد گرفت و وزیران کابینهاش نیز در جلسه علنی مورخ ۲۶/۵/۶۰ از مجلس رأی اعتماد گرفتند و بدین ترتیب یک دولت تمام عیار انقلابی و مکتبی قوه مجریه را در اختیار گرفت . شرایط زمانی که رجایی به عنوان دومین رییس جمهور انتخاب شد به دلیل وقوع حوادث بسیار مهمی همچون عزل بنیصدر ، اقدامات مسلحانه و براندازانه مخالفان نظام ، ترورهای پی در پی ، جنگ تحمیلی و محاصره اقتصادی ، یکی از بحرانیترین مقاطع تاریخی کشور بوده است که رجایی توانست از عهده آن برآید.
شهید رجایی در دوره کوتاه مدت ریاست جمهوری خود (۲۸ روز) راه و خط مشی انقلابی و مکتبی را که در دوره نخست وزیری در پیش گرفته بود ادامه داد و بر خلاف دوره قبل، ریاست جمهور و نخست وزیر هم فکر و هم رأی با هم بودند. لکن این همفکری دیری نپایید تا اینکه در تاریخ هشتم شهریور ماه در جلسه شورای امنیت کشور، بمبی آتش زا منفجر و دو یار و در هم رزم ، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر به شهادت رسیدند و روح بلندو ملکوتی آنان به سوی معبود لایزال به پرواز در آمد. و این واقعه نیز بسان سایر حوادث ابتدایی انقلاب، باعث یک سویه شدن و خالص شدن جریان انقلاب، اثبات مجدد قام به ذات بودن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، پیدایش ذهنیت منفی نسبت به احزاب و نظام حزبی در میان مردم به دلیل تاکتیک ها و عملکرد غیر اصولی و غیر دموکراتیک و اقدامات تروریستی بعضی از جریانات سیاسی، ترجیح ثبات نظام به نظام حزبی ، حضور فعالانه مردم رد صحنههای دفاع از نظام اسلامی و انقلاب و انزوای کامل تفکرات موسوم به لیبرال اشاره کرد.
پژوهشگر: محمدمهدی سیفی
پی نوشت ها:
[۱] – احمد صافی ، سازمان و قوانین و مقررات آموزش و پرورش در ایران ، سمت ، تهران ، ۱۳۷۹ ، صص ۳۴-۳۵
[۲] – شناسنامه تشکلهای احزاب سیاسی جمهوری اسلامی ایران، به کوشش اداره کل سیاسی وزارت کشور، کمیل ، تهران، ۱۳۷۷ ، صص ۷۸-۸۱
[۳] – دولتهای ایران از میرزاده نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی ، به کوشش اداره کل آرشیو اسناد و موزه ریاست جمهوری ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی ، تهران ، ۱۳۷۸ ، ص ۴۴۹
[۴] – سجاد راعی ، زندگی نامه سیاسی شهید رجایی ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، تهران ، ۱۳۸۲ ، ص ۹۶-۹۷
[۵] – شهید رجایی اسوه صبر و استقامت ، به کوشش هیأت تحریریه واحد فرهنگی بنیاد شهید ، ج ۱ ، تهران ، ۱۳۶۲ ،
ص ۳۷-۳۸
[۶] – فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی ، به کوشش مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ج ، ۱ ، وزارت ارشاد اسلامی ، تهران ۱۳۶۱ ، ص ۱۲
[۷] – شجاعالدین میرطاوسی ، شهید محمدعلی رجایی ، ج .۱ ، نهضت زنان مسلمان، تهران ، ۱۳۶۱ ، ص ۸۴
[۸] – فرزند ملت در آیینه انقلاب اسلامی ، همان ج ۱ ، ص ۳۶
[۹] – جمهوری اسلامی ش ۳۴۷ (۲۳/۵/۵۹) ، ص ۱۴
[۱۰] – انقلاب اسلامی ش ۳۳۱ (۲۸/۵/۵۹) ص ۱۶
[۱۱] – جمهوری اسلامی ش ۳۵۵ (۲/۶/۵۹) ص ۲
[۱۲] – چگونگی انتخاب اولین نخست وزیر و مکاتبات رجای با بنیصدر ، دفتر تحقیقات و انتشارات روابط عمومی نخست وزیری ، تهران ، ۱۳۶۰ ، ص ۱۱۵-۱۱۴
[۱۳] – کیهان ، ش ۱۲۱۱ ، ص ۸ ، ۱۶/۱۱/۵۹
[۱۴] – شهید رجایی ، اسوه صبر و مقاومت ، همان ص ۳۳۳
[۱۵] – گذری بر زندگی پربار و افتخار آمیز رجایی ، سروش ، سال چهارم ، ش ۱۵۹ ص ۵۷
[۱۶] – جمهوری اسلامی ، ۲/۲/۶۰ ، ص ۴
[۱۷] – شهید رجایی و سیاست خارجی ، پیام انقلاب ، ش ۶۶ ، شهریور ۶۱ ، ص ۱۷
[۱۸] – جمهوری اسلامی ، ش ۶۰۹ (۲۲/۴/۶۰) ، ص ۸
[۱۹] – شهید رججایی اسوه صبر و مقاومت ج ۲ همان ۸۰۴
[۲۰] – شهید رجایی اسوه صبر و مقاومت ج ۲ همان ص ۸۱۹-۸۲۷
[۲۱] – صحیفه امام ، ج ۱۵ صص ۸۷-۶۷
عمارها