ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۴۷ مطلب با موضوع «چرندیات» ثبت شده است

با پایان یافتن ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول شاهد رواج یک باور غلط در جامعه ایمانی هستیم که در شرایط کنونی از طریق پیامک یا ایمیل، منتشر می‌شود.
این باور غلط که به صورت بشارت بهشت از قول پیامبر صلوات الله علیه و آله در راستای خوشنودی ایشان از پایان یافتن ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول صورت می‌گیرد، متأسفانه باعث شده اصل و شأن حدیث، مورد غفلت قرار گرفته و مفهوم آن وارونه جلوه داده شود.

و اما اصل واقعه چیست؟

لازم به ذکر است این روایت در شأن یکی از بهترین صحابه‌ی پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه و آله است که به دلیل رواج آن باور غلط، محور حدیث، به کلی فراموش شده است.

این حدیث در باب «معنى قول النبی ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة» از کتاب معانی الاخبار (النص / 204) و همچنین کتاب علل الشرایع مرحوم شیخ صدوق (ج 1 / ص 175) و در روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه اثر مرحوم محمد تقی مجلسی (ج 13 / ص 3) و با سلسله‌ی سند ذیل بیان شده:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ

سلسله سند به صحابی بزرگوار، عبدالله بن عباس منتهی می‌شود که ایشان اصل واقعه را اینگونه توصیف می‌کند:

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ،
از ابن عباس نقل شده که گفت: روزی پیامبر (ص) به همراه تعدادی از اصحاب‌شان در مسجد قبا نشسته بودند،

فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ،

رسول خدا (ص) فرمود: اولین کسی که الان بر شما وارد می‌شود، مردی از اهالی بهشت است،
فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ،
برخی از اصحاب تا این سخن را شنیدند، برخاسته و از مسجد خارج شدند، تا دوباره وارد شده و اولین کسی باشند که بهشت بر او واجب می‌شود،

فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ: إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ. فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ،

پیامبر (ص) متوجه شده، و به بقیه اصحاب که نزد ایشان بودند، فرمودند: اکنون جماعتی در حال سبقت گرفتن از یکدیگر، بر شما وارد می‌شوند، (ولی از میان آنها) کسی که پایان یافتن ماه آذار (نام یکی از ماه‌های رومی معادل ماه خرداد و در آن زمان معادل ماه صفر) را بر من بشارت بدهد، اهل بهشت است،
فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ،

آن جماعت برگشتند و وارد شدند و ابوذر رضی الله عنه نیز همراه‌شان بود،

فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ؟

پیامبر به آنها فرمود: ما در کدام‌یک از ماه‌های رومی هستیم؟
فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ.

ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.

فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُون

پیامبر فرمود: ای اباذر! من این مسأله را می‌دانستم ولی دوست داشتم قوم من بدانند که تو مردی از اهالی بهشتی، و چطور این‌گونه نباشد، در حالی که تو بعد از من به دلیل محبتت به اهل بیتم، از حرم من طرد (تبعید) می‌شوی، تنها زندگی می‌کنی و تنها می‌میری، و قومی که امر کفن و دفن تو را انجام می‌دهند، به واسطه‌ی تو خوشبخت می‌شوند، آنها دوستان من در بهشتی هستند که به پرهیزکاران وعده داده شده است.

تذکر فوق برای بیان این مسأله است که در بین کتب حدیث، تنها روایتی که اشاره به پایان یافتن ماه صفر و آغاز ربیع داشته باشد، همین روایت است؛ بنابراین لازم است جامعه‌ی مؤمنین، در عین توجه به مناسبت‌های دینی از ترویج باورهای غلط و وارونه از دین اجتناب کرده و با آغاز ماه ربیع الاول، یادآور بزرگواری، زندگی و منش حضرت اباذر به عنوان یار باوفای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و یکی از صحابه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله باشند که به مقام اهل بیتی ایشان نائل شد. («یا أباذرّ، إنّک منّا أهل البیت» أمالی مرحوم شیخ طوسی / النص / ص 525).

با توجه به مضمون روایت ذکر شده، امید است که با آغاز ماه ربیع، مانند گروهی که با دفن و تکریم حضرت اباذر علیه السلام، به عنوان «دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده» معرفی شدند، ما نیز با یادآوری مقام و تأسّی به او که در راه محبت اهل بیت و وفاداری به ایشان، در سخت‌ترین شرایط، جانش را فدا کرد، به جایگاه ایشان نائل شویم.

پی نوشت:
جهت مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب تلخیص مقباس الهدایه علامه مامقانی / تلخیص و تحقیق: استاد علی اکبر غفاری صفت / انتشارات دانشگاه امام صادق علیه السلام / چاپ اول / سال 1369 / ص 245
حجت الاسلام کیوان عزتی
پارسینه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 Mordad 92 ، 03:56
امین داوری

در روزهای ماضی برخی از وبلاگ ها و سایت های ب اصطلاح حزب اللهی دست ب انتشار یکی از تصاویر نشست خبری حسن روحانی زده اند که در ستاد وی گرفته شده است تا با این کار ب صورت ضمنی در ذهن تداعی کنند که بله جناب روحانی از بوسیدن دست خود توسط حامیانش هیچ اباعی ندارد

پی نوشت:  همه ما خوب می دانیم که این تصویر قبل از واکنش روحانی نسبت ب این کار گرفته شده [البته ب شرطی که تصویر فتوشاپ نباشد] و منتشر کنندگان آن تنها با این کار قصد تخریب وی را دارند اما با اینکه بنده اصلا جزو حامیان ایشان نیستم بنظرم این کار بر خلاف اخلاق و منویات رهبریست خصوصا برای کسانی که خود ادعای حزب اللهی بودن دارند.

پی نوشت:

با توجه به تایید این عکس توسط مسئول ستاد آقای روحانی بنابراین فتوشاپی بودن این تصویر خود ب خود منتفی ست


کاملا بی ربط: سینه زنی مخصوص امام حسین است

۴۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 Khordad 92 ، 13:06
امین داوری

چند سالی است که برخی وبلاگ‌ها و سایت‌های منتسب به جریان حزب‌الله عبارتی را از شهید سید مرتضی آوینی نقل می‌کنند به این مضمون که «در جمهوری اسلامی، همه آزادند الا حزب‌اللهی‌ها!»

اگر این عبارت را در اینترنت جستجو کنید، متوجه شدت علاقه دوستان خواهید شد تا جایی که امروز، این عبارت شهید آوینی به شعاری برای اعتراض به جمهوری اسلامی تبدیل شده؛ مخصوصا در بحث‌هایی مثل اعتراض به فیلترینگ وبلاگ‌های انقلابی و یا اعتراض به قوه قضائیه و... شاید بسیاری از کسانی که این جمله را از شهید آوینی نقل می‌کنند، از اصل ماجرا خبر نداشته باشند و اصلا ندانند که چرا آوینی این حرف را زده است.

در حقیقت عبارت «آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی‌ها» بخشی از پاسخ شهید آوینی به مقاله مسعود بهنود در نشریه «آدینه» است. ماجرا از این قرار است که بهنود در خرداد 1370 مقاله‌ای نوشته بود با عنوان «حکومت آسان بدون آینده است» وی در این مقاله به زعم خود تحلیلی ارائه کرده بود از تاریخ معاصر ایران، نهضت‌های آزادی‌خواهانه، پیروزی انقلاب اسلامی و اینکه شعارهای اصلی انقلاب چه بود و آیا آن شعارها تحقق یافته یا نه و چرا نه؟! و اینکه امروز وقت آن است که شعار اصلی که همان «آزادی» است، عملی شود و …

آوینی در واکنش به مقاله بهنود، مقاله‌ای نوشت با عنوان «تحلیل ساده» و در آن به آبشخور فکری و عقیدتی بهنود و تحلیل‌گرانی از جنس او اشاره می‌کند و خط به خط و بند به بند پاسخ ادعاها و آرزوهای او را درباره انقلاب اسلامی، شعارهای انقلاب، نقش امام در پیروزی انقلاب، جایگاه ولایت فقیه، معنای آزادی، تفاوت آزادی از دیدگاه اسلام و غرب و … می‌دهد.

سید مرتضی آوینی در بخشی از مقاله خود ضمن اشاره به ضعف تحلیل روشنفکران و عدم درک درست آنها از فضای سیاسی و فرهنگی جامعه، به خواسته اصلی و قلبی بهنود اشاره می‌کند و می نویسد: «اگر معنای آزادی بیان این است که مخالفان لیبرالیسم نیز حق بیان مخالفت خویش را داشته باشند، من نمی‌دانم که این مظلوم‌نمایی‌ها و ننه من‌غریبم‌ها برای چیست، آن هم در جایی که علی‌الظاهر دستگاه فرهنگی حکومت نیز جانب اینها را گرفته است و آنان را از حامیان نظام اسلامی نیز بیشتر دوست می‌دارد… که چشم حسود و بخیل کور! و گویی شعار مطلوب اینان این است: «آزادی برای همه، مگر برای حزب‌اللهی‌ها!»

شهید آوینی اگرچه به طور ضمنی به سیاست‌های فرهنگی وزارت ارشاد در قبال حزب‌الله کنایه می‌زند، اما شعار «آزادی برای همه، مگر برای حزب اللهی‌ها!» را خواسته قلبی روشنفکران و مخالفان جمهوری اسلامی می‌داند مخصوصا بعد از پایان جنگ و احتمال بروز تغییرات سیاسی و فرهنگی در دولت!

کاملا بی ربط: قبر همه‌ی شهدا بوی عطر می‌دهد

ahestan.ir

۵۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 21 Ordibehesht 92 ، 09:10
امین داوری

مطمئناً شما هم بارها مجموعه عکس داستان دوستی یوز و آهو را دیده‌اید. این هم یکی دیگر از داستان‌سازی هایی است که با وجود غیرعادی بودنش، بدون اینکه در آن تردید شود دست به دست منتشر می‌گردد! جالب اینکه حتی برخی خبرگزاری‌های رسمی هم این عکس‌ها را با عناوینی مانند مهر یوزپلنگی و دوستی حیوانات و مقایسه آن با انسان‌ها منتشر کرده‌اند و زحمت پی گیری مطلب را با اینکه نام عکاس هم مشخص بوده به خود نداده‌اند.

قسمت اول این داستان درست است. یوزپلنگ با شکار خود بازی می‌کند! اما باقی عکس‌ها را انگار عمداً منتشر نکرده‌اند تا داستان زیبایی خلق کنند و در آخر هم پایان خوشی برای آن رقم زده و گفته‌اند که شکارچی بعد از مهربانی با شکار، آن را رها می کند! در صورتی که قانون طبیعت این نیست و واقعیت این است که در صحنه‌ی بعد سه یوزپلنگ مشغول خوردن شکار خود می‌شوند!
+ سری کامل این عکس‌ها را اینجا ببینید
لینکی غیر مرتبط: احتمالا این ایمیل برای شما هم آمده است
آیا درخت زرآباد در روز عاشورا خون میگرید؟
گمانه
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 Farvardin 92 ، 01:57
امین داوری
مطلبی که به احتمال زیاد اکثریت شما در فضای مجازی به آن برخورده‌اید:

اعراب به ما آموختند که آنچه را که می‌خوریم «غذا» بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به «پس آب شتر» گفته می‌شود. اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمه‌ی «نفر» را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه می‌شمارند و انسان را با کلمه‌ی «تن» می‌شمارند؟ شما پنج تن آل عبا و هفتادو دو تن صحرای کربلا را به خوبی می‌شناسید. اعراب به ما آموختند که «صدای سگ» را «پارس» بگوییم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان می‌باشد؟ اعراب به ما آموختند که «شاهنامه آخرش خوش است» و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن می‌گوید. آیا بیشتر از این می‌شود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمی‌فهمد که به کسانی احترام می‌گذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته‌اند و هنوز با استفاده‌ی همین کلمات به ریشش می‌خندد. حداقل بیایید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار را کنار بگذاریم. به جای «غذا» بگوییم «خوراک»، به جای «نفر» بگوییم «تعداد»، به جای «پارس سگ» بگوییم «واق زدن سگ»، به جای «شاهنامه آخرش خوش است» بگوییم «جوجه را آخر پائیز می‌شمارند» و …

یک- در مورد غذا، همان‌طور که با جستجو در لغت‌نامه‌ی دهخدا متوجه می‌شویم، معنی اصلی این واژه، همان «خوراکی» است. گرچه با تلفظی متفاوت، معنی بول شتر هم می‌دهد. اما جدا از این قضیه و برای اطمینان بیشتر، پس از جستجوی واژه‌ی غذاء به این نتایج در ویکی‌پدیای عربی، مترجم گوگل عربی به انگلیسی و جستجوی عکس گوگل و سایر سایتهای عربی رسیدیم. در همه‌ی این موارد، اولین نتیجه همان طعام یا خوراکی بوده است.
اما جهت رفع هرگونه شبهه، مختصری از مطلب آقای «عادل اشکبوس» که خود را در وبلاگشان «کارشناس مسئول گروه عربی دفتر برنامه‌ریزی و تألیف کتب درسی و پژوهشگر در زمینه‌ی ریشه‌یابی نام‌ها و واژه‌ها» معرفی کرده‌اند:
«نخست باید بدانیم کلمه‌ی غَذا در اصل عربی به صورت غِذاء بر وزن (فِعال) و هم‌وزن نِساء تلفظ می‌شود ولی ما در فارسی به فتح حرف اوّل تلفظ می‌کنیم و البته ذال را نیز زاء می‌گوییم یعنی غَذا می‌نویسیم و غَزا تلفّظ می‌کنیم که شبیه غَزا به معنی جنگ می‌شود. اما خود غَذا در عربی کهن نه عربی امروزی بَولُ الجَمَل یعنی ادرار شتر است. ولی غذایی که ما فارسی زبانان می‌گوییم هرچند در نوشتار دقیقاً همان غذا به معنی ادرار شتر است ولی ما به گونه‌ی دیگر تلفظ می‌کنیم. اصولاً در عربی و در هر زبان دیگر واژگان منسوخ بسیارند. یعنی واژه‌هایی که به تاریخ سپرده شده‌اند و امروزه کاربردی ندارند و تنها در متون کهن می‌توان آن‌ها را دید. پس اینکه برخی می‌گویند غَذا یعنی ادرار شتر سخنی کاملاً نادرست است. ما غِذاء را در فارسی غَذا خوانده‌ایم و از این دخل و تصرف‌ها در واژه‌های دارای ریشه‌ی عربی بسیار است …»

دو- اما داستان استفاده‌ی اعراب از واژه‌ی «نفر» فقط برای حیوانات؛
واقعیت این است که اعراب برای انسان، شتر و درخت خرما از واحد شمارش نفر استفاده می‌کنند. اما معنای آن. می توانید به فرهنگ لغت المعانی مراجعه کنید که خوشبختانه معنای آن به انگلیسی را هم آورده است. در این فرهنگ نفر به معنایperson , gent آمده است.

روش آسانتر هم استفاده از مترجم عربی به انگلیسی گوگل است. همان‌طور که در اینجا می بینید نفر به person ترجمه شده است

ضمناً «تن» واژه‌ای پارسی است و مشخص نیست دوستان شایعه پرداز، چنین اطلاعات عجیبی را از چه منابعی کسب می‌کنند!

سه- چندی پیش تعدادی از مدعیان فرزندیِ کوروش، به صفحه‌ی ولیعهد عربستان حمله کرده و برای تحقیر او و سایر اعراب، از ایشان خواسته بودند «پ چ ژ گ» را تلفظ کند! در تعدادی از به اصطلاح جُک‌هایی که برای اعراب ساخته شده هم این موضوع دست‌مایه‌ی تمسخرشان قرار گرفته است. حالا تصور کنید در متن مذکور ادعا شده که اعراب برای تحقیر ایرانیان به ما آموختند به صدای سگ، پارس کردن بگوییم. سؤالی که اینجا پیش می‌آید این است که در همان مکتبی که این علوم به ایرانیان بی‌سواد و حرف گوش کن تدریس می‌شد، آموزگار تازی چگونه «پ» را تلفظ می‌کرده؟!
اینجا هم مختصری از نظریه‌ی آقای اشکبوس در مورد تفاوت پارس با پاس (که لزوماً مورد تأیید ما نیست):
«واژه‌ی پارس به معنی صدای سگ درست نیست. تلفظ درست این واژه به معنی صدای سگ “پاس” است که به نادرستی پارس آمده و جا افتاده است. وظیفه‌ی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست. سگ پاس می‌کند یعنی با صدایش دارد پاسبانی می‌کند. امروزه کردها (مثلاً کردهای فهلوی یا فَیلی) درست تلفظ می‌کنند و پارس نمی‌گویند. ئه و سه گه فره پاس ئه کا. یعنی آن سگ خیلی پاس می‌کند…» متن کامل:

چهار- در انتهای متن هم افشاگری دیگری صورت گرفته: «اعراب به ما آموختند که شاهنامه آخرش خوش است.» حالا این دوستان چگونه فهمیده‌اند که این ضرب‌المثل ساخته‌ی اعراب بوده، جای بسی تأمل است. جالب‌تر اینکه این قشر هر جا که نام عرب بر زبانشان می‌آید، در ادامه از صفاتی چون سوسمارخور و بی‌سواد و انواع الفاظ رکیک دیگر استفاده می‌کنند؛ ولی در جای جای این متن از آموختن ایرانیان از تازیان سخن گفته‌اند! اعرابی که این همه زشتی به ما آموختند، چرا خوردنِ سوسمار نیاموختند؟! گویی این یکی از دستشان در رفته! (فرض بر این گذاشته شده که به گفته‌ی آنان، سوسمار خوردن کار زشتی است)

بهر جهت می توانید داستان شکل گیری این ضرب المثل و مقصود از استفاده آن را در توضیحات دقیق در این مقاله از دکتر سجاد آیدنلو بخوانید

لینکی غیر مرتبط: پاسخ به فیس book

گمانه
۸۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 03 Farvardin 92 ، 00:38
امین داوری
بتازگی سخنانی از حجت الاسلام نقویان که چندی پیش در فضای مجازی منتشر شده بود و گلایه وی از پخش گزینشی و مغرضانه سخنانش را نیز به همراه داشت، دوباره در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بازنشر شده است.صوت فوق به صورت کامل حرفه‌ای میکس و جملات مرتبط قبل و بعد از آن حذف شده است. قراردادن جملات غیرمرتبط کنار یکدیگر که برداشت خاص از موضوع را سبب می‌شود. در ادامه لازم می‌بینیم گلایه نقویان از پخش گزینشی و مغرضانه سخنانش را که چندی پیش در نامه‌ای سرگشاده منتشر شده بود،دوباره بازنشر کنیم.

متن کامل شکوه نامه نقویان به شرح زیر است:

دست قضا، پای انسان را به قضایایی می کشاند که دوست و دشمن را به حیرت وا می دارد چند ماهی است که دوستانی بیکار و شاید بیمار با همراهی دشمنانی بیدار، دست به کاری زده اند که بحمدالله برای عزیزان مسئول درست کرده و اینجانب را نیز مدتی است از کار و زندگی بیکار کرده اند.

یک کلیپ یک و نیم دقیقه‌ای از سخنرانی‌های اینجانب ساخته‌اند و آن را از حدود سه ساعت سخنرانی در فاصله بین چندین سال صحبت ، با تقطیع و مونتاژ به هم وصل کرده که با اندکی هوشمندی می توان به این عمل نابخردانه پی برده و به انگیزه کسانی که ساعتها عمر عزیز را صرف چنین زحمت بیهوده ای نموده اند تاسف خورد و خندید.

این تلاش ناشیانه سبب شد تا این چند سطر را جهت روشن شدن اذهان دوستان مشفق که بنده را از دور و نزدیک شناخته و بارها مورد تفقد و تلطف قرار داده اند بنگارم.

1- تا جایی که این بنده اطلاع دارد چنین قطعه صوتی فاقد ارزش حقوقی و قضایی می‌باشد و برعکس، سازندگان و انتشار دهندگان آن، مجرم بوده و قابل پیگرد قانونی هستند که از مسئولان دلسوز و محترم درخواست پیگیری جدی دارم تا چنین اعمال زشت و شنیعی در جامعه اسلامی شاید برای همیشه ریشه کن گردد.

2- اینجانب همان گونه که بارها و بویژه در رسانه‌ها و موقعیت‌های حساس تاکید کرده ام به عنوان سرباز و طلبه کوچکی در خدمت نظام و رهبری معظم بوده و هستم.

3- این طلبه گاهی در نحوه اداره کشور زبان به شکوه گشوده است که در ایام تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری به صورت شدیدتر و گسترده تر از رسانه ها پخش شد تا جایی رهبری معظم نیز به پاره ای از اظهارات آقایان رضایت نداشتند.

4- طالبان حقیقت را ارجاع می دهم به سخنرانی اینجانب در پنجم محرم گذشته در حسینیه جماران که با صراحت عرض کردم حاضرم بیست سال از عمرم را با یک روز از عمر شریف رهبری عوض کنم، چرا که بودن یا نبودن امثال بنده دردی را از جامعه دوا نخواهد کرد اما به رهبری که ستون خیمه نظام است اگر خدشه ای وارد شود به هستی نظام لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد شد که متن آن عرایض در سایتهای متعددی موجود است.

5- گله از دوستانی لازم است که چطور از عرایض صریح و شفاف بنده که حدود 10 سال از معدود افرادی بودم که در محضر رهبر معظم انقلاب در مناسبت های مختلف سخنرانی کرده ام و بارها از طرف ایشان و شخصیت های حاضر در آن جلسه مورد تشویق قرار گرفته ام چشم پوشیده و به یک قطعه مونتاژ و تقطیع شده استناد جسته اند، زهی مروت و تقوی!!

6- چه عمل صالح و کار نیکویی بود اگر دوستان، به خود زحمت می دادند و این دو یا سه نوار سخنرانی را که جمعا کمتر از سه ساعت وقت عزیزان را می گرفت استماع می فرمودند تا معلوم شود در قسمت ابتدایی که گفته ام: «بنده برای سخنرانی در بیت رهبری لب و لوچه ام آب نمی افتد» در چه موضوعی و یا چه زمینه ای و در جواب چه عزیزی و چرا این جمله را گفته ام و در کنار آن که عرض کرده ام: «بنده البته دست رهبر عزیز را می بوسم ولی برای قول و قرارهایی که بیش از شش ماه قبل وعده کرده‌ام بیشتر ارزش قائلم چرا که شهادت اباعبدالله (ع) هم به خاطر بد قولی مردم کوفه بوده و حقیر نمی‌توانم پا بر سر قولی که از قبل وعده داده شده، گذاشته تا در محضر رهبر معظم سخنرانی کنم که حتی خود ایشان هم این کار را عملی ناشایست می دانند» که این جملات را تماما حذف و فقط آن جمله ای که مقصود ناشایست آقایان با آن تامین می‌شد را در کلیپ آورده‌اند که چنین کار خبط و خطایی را با آیات شریفه قرآن نیز می‌شود انجام داد.

در ضمن آن بخشی که کلمه (آقا) چندبار در آن تکرار شده مربوط به اشخاص دیگر و در جای دیگری بیان گردیده است که آن را به اینجا چسبانده و منظور شیطانی خود را از آن به مخاطبین القاء نموده‌اند.

7- اگر بنده هم ، همانند بعضی از افراد زود رنج از کوره در رفته و به خاطر تعطیل نمودن چند سخنرانی در شهرهای مختلف که با تهدید آقایانی از مراکز گوناگون و نهادهایی که دوستان دیروز و امروز اند، کار را به قوه قضائیه می کشاندم و برای دفاع از حقوق پایمال شده دست به تبلیغات رسانه ای پر سر و صدا می زدم که هم دشمنان خوشحال و هم دوستان ملول و نگران می شدند کار عاقلانه ای به حساب می آمد؟! که اگر چه مکررا از ناحیه دوستان دلسوز، تشویق به این کار شدم اما خود را به خدای مهربان و روز بازخواست الهی واگذار نمودم که :

کار خود را به خدا باز گذاری حافظ / ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

8. در پایان نصیحتی از سر شفقت و وظیفه مندی به دوستانی دارم که خود را مدافع حریم رهبری و انقلاب و نظام می دانند:

الف) همانگونه که امام راحل(ره) فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» یعنی اگر قرار است خدای ناکرده بلایی بر سر این انقلاب خونین بیاید با دست خودی ها خواهد آمد، آن هم به تعبیر رهبر حکیم و فرزانه با بی بصیرتی و نادانی و از سر غیرت های نابجا و طرد دوستان دلسوز و جذب نامحرمان ریاکار و متظاهر، همانطور که رهبر معظم هم در اوج روزهای فتنه در نماز جمعه فرمودند: روش ما جذب حداکثری و دفع حداقلی است، که باید از این دوستان غیور پرسید، آیا تاکنون به عدد انگشتان دست، افرادی را جذب به اسلام و انقلاب کرده اند یا فقط در طرد و دفع، کارآمد بوده و رکورددار هستند؟!

ب) اگر به اندک بهانه‌ای افراد را از جرگه انقلاب و انقلابیون خارج کردیم و هر روز بر تعداد از خط رفته گان بیفزاییم و در بوق و کرنا و با تبلیغات پر سر و صدا همگان را نیز باخبر کنیم که فلان آقا و فلان طلبه و فلان آیت الله و فلان مرجع و فلان رزمنده هم با انقلاب و رهبری، زاویه پیدا کرده و در لیست مخالفان درآمده اند، آیا این کار به نفع نظام و رهبری معظم خواهد بود؟ آیا برای مردم و افکار عمومی، سوالی و شبهه ای پیش نخواهد آمد که چرا هر روز یک نفر از جمع هواداران نظام خارج می شود؟!

چو پرده دار به تیغ می‌زند همه را / کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

والسلام

ناصر نقویان

خبرگزاری فارس، 94/08/17
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 Bahman 91 ، 15:19
امین داوری