ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۲۵۲ مطلب با موضوع «نقد» ثبت شده است

یکی از دانشجویان پلاکاردی را در دست داشت که روی آن نوشته شده بود: کیهان روزنامه فاشیست است و شریعتمداری به وی گفت: دستتان خسته میشود، پلاکارد را بیاورید روی سن و جلوی تریبون قرار دهید

جنجال در بین سخنرانی + جواب های جالب شریعتمداری + حاشیه های مراسم

پیشنهاد میکنم حتما ببینید بسیار جنجالی

دانلود کلیپ صوتی کامل بدون سانسور

+ حلقوم ها را میتوان برید، اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر می آید جاودانه می ماند شهیدسید مرضی آوینی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 14:07
امین داوری

بررسی جریان سازی های اخیر پیرامون ترور شخصیتی دکتر علی شریعتی          

   دانلود کلیپ صوتی

روشنفکرها من را به مذهبی بودن و مذهبی ها من را به روشنفکر بودن متهم میکنند

لینک های مرتبط:

اطلاعاتی درباره دکتر شریعتی و افکار او  نظر رهبرانقلاب‌ درباره‌ مرحوم‌ شریعتی  ولایت فقیه در تفکر دکتر شریعتی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 01:36
امین داوری

کلیپ سخنان لیدر در مورد مسائل بعد از انتخابات که صدا وسیما آن را پخش نکرد و سانسور شد

سیاستمداران باید مثل یک شطرنج باز حرفه ای باشند

در صدا و سیما خیلی از واقعیت ها گفته نمی شود

صدا و سیما در زمان انتخابات خوب عمل نکرد

من به این حضرات پیغام خصوصی دادم

میگویند از رهبری انتقاد نمی شود...

دانلود کلیپ صوتی انا عمار


رهبری اشتباه کرد استفاده سیاسی نکنید

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 01:07
امین داوری

خیلی سعی کردم دلایل مخالفت بعضی‌ها را با مساله دفن شهدا در دانشگاه درک کنم. برای همین هم نوشته‌ها شون رو زیر و رو کردم و دلایلشان را. به امید پیدا کردن دلیلی منطقی برای این مخالفت. نکته جالب اینکه در پس پرده تنوع ظاهری مخالفان (کمونیست‌ها، لائیک‌ها و مذهبی‌ها ) دلایل آنها شباهت بسیاری به هم دارد که این البته خود از عجایب روزگار است که مذهبی‌ها و ضدمذهبی‌ها بر سر ممانعت از دفن شهید در دانشگاه یکدل و همراه  می‌شوند!:

یکی نگران شان دانشگاه است و می‌نویسد:«این کار هم شان شهید و هم شان دانشگاه را پایین می‌آورد و تنها دستاویزی برای سیاست ورزیِ سیاست ورزانِ دنیادوستی می‌شود که برای رسیدن به مطامعشان از نمایش دادن پیکر بی جان و استخوانهای پودر شده آنانی که سبکبال رفته‌اند نیز، کم نمی‌گذارند!»

دوست عزیز دیگری می‌نویسد:«براستی چرا در دانشگاهها دفن شوند و نامشان در قلم و استعداد جوانان امروز تبلور نکند که هرگز جنگ را ندیده اند؟! چرا نام شهداء در بینابین نبرد میان پرتوقعی خودخواهانه اقتدار و آرامش خواهی نسل امروز که یک خواست واقعی است ویران شود؟ و چرا چنین استفاده ابزاری از آنها؟»

این خانم هم که زمانی عضو انجمن به اصطلاح اسلامی بوده، می‌نویسد:«گفتند می‌خواهند شهدا را دفن کنند. محکم‌ترین نمی‌ذاریم عمرم را جواب دادم!… من خواهر شهید بودم می‌دیدم بازی کثیفشان چه بر سر عزت و احترام شهید در بین مردم آورد! مردم به شهید و خانواده اش هم مثل جیره خواران میثاق کننده با جنایات رژیم برخورد می‌کردند!»

و دوست دیگری با تکرار ادعای فتح دانشگاه، می‌نویسد:«واقعیت این است که در داستان “دفن شهدا در دانشگاه”، در واقع شهیدی در دانشگاه دفن نمی شود. این نه به این دلیل است که از تن ِ جانباخته ی راه وطن چیزی باقی نمانده است. مساله‌ی اساسی این است که می‌شد یک جعبه بردارند و روی آن بنویسند “اینجا مال ما است”. بعد همین طیفی که حالا تابوت سر دست می‌گیرد، با آن جعبه هم مقصودش را نشان می‌داد: هدف فتح دانشگاه است»

رادیو زمانه هم از یک دانشجو که عضو انجمن به اصطلاح اسلامی امیرکبیر است، پرسیده :«استدلال دانشجویان برای مخالفت با تدفین شهدا در دانشگاه چیست؟» و او پاسخ می‌دهد: «سعی می‌‏کنم آن را با یک مثال توضیح بدهم؛ وقتی شما به یک میهمانی دعوت می‏‌شوید، اما دوستتان را دعوت نمی‏‌کنند، وقتی شما دوستی را که دعوت نشده، هر چقدر هم انسان بزرگواری باشد، با خود به این میهمانی ببرید، هم به حیثیت صاحب‏خانه توهین کرده‏‌اید و هم احترام دوست خود را زیر سوال برده‌‏اید!» (استدلال را می‌بینید؟! به این می‌گویند یک استدلال علمی و دانشجویی!)

(البته این استدلال شباهت زیادی به استدلال خانم توحیدلو دارد که :«کاش می‌شد صدای محزون شهدای مدفون در دانشگاه را شنید، بدون شک حاضر نبودند بدون خواست میزبان، مهمان ِ خانه‌ای شوند. بدون شک راضی نبودند به بهانه حضورشان میزبان را به زندان بیاندازند!» قبلا نوشته بودم که بسیاری از شهدا خودشان صاحب‌خانه و دانشجو بودند!)

همانطوری که گفتم، همه اینها و نوشته‌های مشابه این را خواندم و سعی کردم از لابلای این سطور، حرفی، استدلالی و دلیلی منطقی برای مخالفت با دفن شهدا پیدا کنم، اما پیدا نشد. نمی‌گویم هیچ دلیلی وجود نداشت، اما آن دلیل و استدلالی که براساس توهم ساخته شود، چه چیزی را می‌خواهد اثبات کند؟! بیشتر این دوستان نگران سو‌ءاستفاده و استفاده ابزاری باند قدرت از اجساد شهدا هستند! هر چه در نوشته‌هایشان جستجو کردم، مدرک و دلیلی برای اثبات این توهم ندیدم که مثلا چطور قرار است از اجساد شهدا در دانشگاه سو‌استفاده شود؟ خوب خیلی راحت و رک بگویید چطور؟ (این مساله را در انتهای همین مطلب توضیح خواهم داد)

اما برخلاف نوشته‌هایی که در بالا خواندید، فکر می‌کنم بهترین، شیواترین، صریح‌ترین و رک‌ترین دلیل مخالفت با دفن شهدا را «رادیو زمانه» در مصاحبه‌اش با یکی دو نفر از مخالفین این اقدام نوشته است. چرا اعتقاد دارم که رادیو زمانه صریح‌تر از بقیه دوستان دلایل مخالفت با دفن شهدا را بیان کرده است؟ بخاطر اینکه رادیو زمانه دیگر برای مخالفت با این اقدام، به سراغ دلایل خیالی نرفته و مستقیما درد اصلی را لو داده است! نوشته‌های پایین را از زبان عضو انجمن به اصطلاح اسلامی دانشگاه و وکیل دانشجویان بازداشت شده و سعید پیوندی بخوانید:

«دفن شهدای گمنام در دانشگاه‌‏ها، با توجه به فضای عزاداری همیشگی، روحیه‌‏ی شهادت دوستی و مرده‌‏پرستی کلی که بر ذهنیت و فرهنگ نیروهای حاکم در ایران مسلط است، نه تنها در جهت تحمیل فرهنگی که در آن شهادت و مرگ مرکزیت دارند، بلکه بیشتر در این جهت است که از طریق حرکاتی چنین نمادین و سمبلیک، شادی طبیعی‌‏ای را که یک جوان در این سن می‏‌تواند داشته باشد، محدود کنند و از او بگیرند!

چون دفن این شهدا، هیچ نوع ارزش واقعی در دانشگاه ندارد، جز این‌که بخواهند بر فرهنگ عادی و طبیعی زندگی جوانان تأثیری منفی و ضد شادی بگذارند! امروز رویارویی دو فرهنگ در دانشگاه‏‌ها وجود دارد؛ فرهنگی که به دنبال برخوردی مبتنی بر شهادت و تقدیس مرگ است، در مقابل فرهنگ عمومی دانشجوها‏ که بیشتر به آینده، زندگی و به مسایل امیدوار کننده‌‏‏تر نظر دارد!

باید توجه داشت که دانشجویان به محیطی زنده و شاداب نیاز دارند. محیطی که صرفاً باید آکادمیک باشد. فضای دانشگاه، یک فضای علمی است و دست زدن به چنین کارهایی جز در جهت سیاسی کردن یا برخورد ایدئولوژیک با دانشگاه یا برخورد مستقیم با دانشجویان، معنای دیگری ندارد!

از بین بردن فضای نشاط در محیط دانشگاهی، هم‌‏چنین برگزاری مراسم و برنامه‌‏های مختلف از سوی گروه‏‌هایی که هیچ وابستگی به دانشگاه ندارند، به بهانه وجود اجساد شهیدان در دانشگاه امیرکبیر، یقیناً امر خوشایند و دلچسبی برای دانشجویان نیست.»

درود بر رادیو زمانه که لااقل اسیر پنهان‌کاری و ریاکاری بعضی افراد نشد و صاف و پوست‌کنده مشکل اصلی دفن شهدا را بیان کرد! بنابراین نتیجه می‌گیریم که مشکل اصلی دانشجویان مخالف، همان مخالفت با «مرده‌پرستی و ترویج روحیه شهادت دوستی و تحمیل فرهنگی است که در آن شهادت مرکزیت دارد!» یعنی نگرانی از ترویج فرهنگ شهادت در محیط علمی دانشگاه! خوب ترویج این فرهنگ چه اشکالی دارد؟ اشکالش این است که روحیه شادی را از دانشجویان ما می‌گیرد!

اینجاست که من فکر می‌کنم مشکل میان ما و آنها، تفاوت دیدگاه‌های ماست، یعنی تفاوت و اختلاف بنیادی فرهنگ دینی و فرهنگ سکولار. آنچه یک جامعه دینی را از جامعه سکولار و کلیه جوامع مدرن و جامعه مدنی متمایز می‌کند، تکیه و تاکید جامعه دینی بر اخلاق و فرهنگ دینی است که ایثار و فرهنگ شهادت و شهادت‌دوستی هم جزوی از آنهاست. این را مقایسه کنید با فکر و نظر آدمهایی که اصولا شهادت و ترویج آنرا خشونت و خشونت‌آفرین می‌دانند! (حال به شعار برخی دانشجویان مخالف توجه کنید: پروژه دفن شهید در ‏راستای اسلامی کردن دانشگاه ها!!)

مشکل بعدی اینست که زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا گرفتاری‌های دیگری را هم در پی خواهد داشت. اگر امروز بعضی‌ها بپذیرند که بقایای بدن شهدا در دانشگاه دفن شود، فردا هم باید منتظر تبعات بعدی آن باشند. چه تبعاتی؟ مسائلی از قبیل: بزرگداشت مقام شهدای جنگ تحمیلی، بزرگداشت یاد و خاطره 8 سال دفاع مقدس! افشای خیانت‌های صورت گرفته از سوی منافقین و گروه‌های ضدانقلاب در طول 8 سال جنگ تحمیلی، پذیرفتن مواضع امام و اسلام انقلابی، بازخوانی نامه‌ها و دستورات امام خمینی، بازخوانی وصیت‌نامه شهدا که «امام را دعا کنید، پیرو ولایت فقیه باشید! حافظ خون شهدا باشید، مراقب ضدانقلاب باشید!» و …  و این شاید همان چیزی باشد که دوستان در نوشته‌هایشان از آن ترسیده‌اند! (مثلا استفاده ابزاری از وصیت‌نامه شهدا !!!)

البته بعضی‌ها هم هستند که مشکل اساسی با مساله جنگ و دفاع مقدس دارند: آنهایی که منتقد جنگ هستند، آنهایی که جنگ 8 ساله ما را دفاع مقدس و مشروع نمی‌دانند، آنهایی که هنوز شهدا را قربانیان جنگ می‌نامند، آنهایی جنگ 8 ساله را، جنگ «6 + 2» ساله می‌نامند که در 6 سالش ما متجاوز بودیم! آنهایی که کلا ایران را متجاوز به خاک عراق می‌دانند! و آنهایی که دلیلی برای بزرگداشت جنگ نمی‌بینند!

خوب طبیعی است که همه اینها از تبعات و اثرات بعدی دفن شهدا محسوب می‌شود. اگر امروز افرادی نتوانند مانع دفن شهید در دانشگاه بشوند، آیا فردا می‌توانند از اثرات بعدی آن ممانعت کنند؟ بطور یقین خیر. برای همین هم فکر می‌کنم ای کاش شهدا را جاهای دیگر هم دفن می‌کردند. مثل مساجد، حوزه‌های علمیه و …(دقت کنید که مخالفت با دفن شهدا، لزوما به معنای مخالفت مخالفان با خود شهدا نیست!)

ایثار و شهادت در شمار عالی ترین مفاهیم الهی و حاصل متعالی ترین ارزشهایی است که می تواند جامعه انسانی را به تکامل و تعالی برساند و والاترین برکات را به آن ببخشد.پیام و آرمان شهدا به دلیل عظمت مرتبه ای که شهدا بدان دست یافته اند عالی ترین پیامها و از جنس پیام انبیاء الهی است. شهدا، فرزندگان و برگزیدگان نسل خود بوده اند و اصلی ترین پیام آنها برای نسل امروز پیموندن طریق الله، طریق عزت، آزادی و سعادت و سربلندی دنیا و آخرت است. در شرایط کنونی که با مسائلی نظیر تغییر نسل ها، نیاز روز افزون نسل جوان به ارزشهای متعالی اسلامی در جهت پیمودن مسیر پیشرفت همه جانبه و تحقق تمدن عظیم اسلامی ، تهاجم فرهنگی دشمنان و تلاش مذبوحانه ایادی داخلی آنان در جهت جدائی  آینده سازان کشور از ارزشهای والای انقلاب اسلامی مواجهیم، ترویج فرهنگ شهادت و ایثار به عنوان والاترین میراث انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس وظیفه‌ای است که بر عهده همه دلسوزان نظام می باشد. بی شک ترویج فرهنگ ایثار و شهادت از راههای متعددی امکان پذیر است که یکی از مؤثرترین آنها حضور اجساد مطهر شهدا در مراکز آموزش عالی و دانشگاه‌های کشور می باشد. در ادامه به بررسی آثار و نتایج این حضور می پردازیم:
۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 90 ، 23:20
امین داوری

چرا آخوندا شطرنج رو حرام اعلام کردند


              این نرم افزار را مطالعه کنید اگر نظرتان عوض نشد فردا یک بازی شطرنج بخرید

[باورم نمیشه انقدر دین اسلام کامل باشه] بیـوگرافی شطرنج

                                                                             بسیار جالب دانلود نرم افزار موبایل java


لینک های مرتبط: چرا نمیای پیک بازی کنیم

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 90 ، 22:41
امین داوری
حرف های لیدر بزرگ انقلاب در مورد رسالت وبلاگ نویسی

دانلود کلیپ صوتی

اینى که اصلاً این کار [غیبت] جایز است یا جایز نیست ولو به قصد اصلاح باشد، این را نمیشود به طور مطلق یک چنین چیزى را پابند شد؛ که ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح کنیم، پس زیدى را، عمروى را یا یک جریانى را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت کنیم؛ حالا آن کسانى که این کارها را میکنند، خیلى اوقات به غیبت هم اکتفاء نمیکنند؛ خب، ملاحظه میکنید دیگر. گاهى چیزهائى را مى‌آورند که معلوم نیست حدِّ غیبت(1) بر او صادق باشد؛ شاید مصداق تهمت است، مصداق افتراء است، مصداق قول به غیر علم است، مصداق سبّ و شتم است؛ نمیشود این را گفت که اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنابراین این جایز است براى او، نه؛ موارد استثناء همان مواردى است که [در کتب فقهی] ذکر شده است.
منتها باید این موارد صدق کند، احراز بشود. این خیلی مهم است. واقعاً یکى از چیزهائى که ما همه‌مان [باید توجه کنیم]، به مردم هم باید بگوئیم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه‌ى اینها میشود؛ یعنى ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلما. شنیدن به گوش خصوصیتى ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است که ما در بحث استماع این را تأکید کردیم و عرض کردیم.
خب، دوربین هم همین جور است. فرض کنید که اگر چنانچه انسان یک خطائى را از کسى دید، این را رفت با دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جائى نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقى میکند؟ یعنى بایستى واقعا به اینها توجه کرد. محیط را باید محیط اخلاقى کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت بکند. راه‌هاى دیگرى هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلاً(2) از تهمت و افتراء و اینها.
بنده یک وقتى به یک مناسبتى در یک صحبت عمومى عرض کردم به مردم که قرآن کریم میفرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً»؛(3) یعنی وقتى افک(4) را شنیدید چرا به همدیگر حسن‌ظن نداشتید؟ یعنى از اول رد کنید افک را. [اگر] آمدند به یک نفرى تهمت زدند، یک چیزى را گفتند – حالا یا با عنوان تهمت یا به عنوان غیبت – چرا قبول میکنید؟ ببینید این کلمه‌ى لولاى تحذیریه در قرآن و در کلام عرب خیلى معناى وسیعى دارد، فقط معنایش «چرا» نیست، که ما بگوئیم چرا این کار را نکردى. چراى با تأکید است. یعنى آه، واى، چرا؛ معناى «لولا» این است؛ تحذیریه است. {چرا} «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم [خیرا]»؛ یعنی چرا به هم ظن نیک ندارید، چرا به هم حسن‌ظن ندارید. تا فوراً کسى آمد، شما بگوئید بله، احتمال درستى‌اش هم اگر بود، آدم به صورت یقین آن را بداند و نقل بکند. این درست نیست، این ممنوع است. این چیزى که امروز مورد ابتلاست در جامعه‌ى ما، از همان چیزهائى است که بایست از همین ادله‌ى غیبت بفهمیم که درست نیست؛ این وضعى که وجود دارد درست نیست. البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بکند. بله مسلّم است، امروز یک جریان صحیح و حقّى در جامعه‌ى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد که به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب کنند، انقلاب را منحرف کنند؛ در این شکى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد که انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشکار را بیان بکنند، تبیین بکنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد؛ هیچ نیازى به غیبت کردن نیست که آدم بگوید حالا ما براى اصلاح مثلا غیبت میکنیم.
بنابراین به نظر من همین ادله‌اى که در باب غیبت خواندیم، این تمام المراد را به ما نشان میدهد؛ یعنى واقعا همانى که باید بفهمیم از شرع مقدس همین را انسان میفهمد و تشخیص میدهد. باید بر طبق همین هم عمل کرد.
1) معنی غیبت، تعریف غیبت
2) تا چه رسد به
3) سوره‌ی نور، آیه 12
4) تهمت، افترا، نسبت ناروا
درس خارج فقه رهبری در تاریخ 7 دی‌ماه 1389 [در پاسخ به سؤالی پیرامون صدق غیبت در مواردی چون ذکر در نوشته، وبلاگ یا ضبط صوت و تصویر و انتقال آن]
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 Shahrivar 90 ، 01:47
امین داوری