ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۳۸۲ مطلب توسط «امین داوری» ثبت شده است

ماجرا از این قرار است که هشت شهید گمنام دفاع مقدس قرار بود در میدان تاریخی امیرچخماق شهر یزد به خاک سپرده شوند. [البته حالا دیگر باید بگوییم شدند] اما مسوولین دولتی و سازمان میراث فرهنگی با این تصمیم مخالفت می کنند و مکان دیگری پیشنهاد می شود. در نهایت شورای تامین استان نیز تشکیل جلسه می دهد و توافق می شود جای تدفین شهدا تغییر کند.

با این حال برخی رسانه ها با تشجییع فضای شهر و انعکاس برخی مطالب هیجانی در رسانه های مجازی اینطور وانمود کردند که مسوولین این دولت ضد شهید و شهدا هستند و از دفن شهدا در میدان اصلی شهر هراس دارند و مردم را به تجمع خیابانی دعوت می کنند.

دفن شهدا در امیر چخماق

و بلاخره پس از جارو جنجال های چند روزه،  پیکر این هشت شهید در این میدان تاریخی به خاک سپرده می شود، تا اینجای کار قبول، از این اتفاقات و اختلافات زیاد است. اما بنظرم نگرانی جای دیگری است که اهمیت آن از اصل این موضوع بیشتر است.

مسئله اصلی مسئله نگاه صفر و صدی  یک جریان خاص در کشور است که وظیفه  خود را تقابل های این چنینی می داند. مخالفان تدفین شهدا در میدان امیرچخماق، حرفشان این است که این تصمیم خلاف قانون صریحی است که اجازه تدفین در محل های تاریخی شهر را نمی دهد. از سویی مسوولی در حوزه گردشگری نیز در مصاحبه ای گفته است که این محل نیاز به فعالیت های پژوهشی دارد و هرگونه حفاری به مخدوش شدن لایه های باستانی و تداخل در روند مطالعات علمی آن منجر می شود و همچنین احتمال ریزش یکی از مناره های این محل وجود دارد و برای جلوگیری از تخریب لازم است طرح های مرمتی اجرا شود که ممکن است در آینده نزدیک نیاز به گود برداری داشته باشد.

از سویی دیگر برای شهدا باید مقبره و بارگاه متداول ساخت و اگر این کار صورت گیرد شاخص های اصلی برای شمردن این محل به عنوان یک مرکز تاریخی از بین می رود. به همین دلایل در دولت گذشته نیز که ظاهرن اصولگرا بوده است با تدفین شهدا در این محل مخالفت شده است. اینکه چه کسی حق می گوید به کنار، ممکن است اشتباه هم کنند؛ اما حرف چیز دیگری است.

سوال این است که چرا باید این مساله تبدیل به یک موضوع متعصبانه و عقیدتی شود؟ چرا باید گروهی مخالفان خود را ضد شهید و شهادت بنامند؟ چه بسا کسانی که مخالفت با تدفین شهدا در مکانی خاص را تقابل با شهدا دانسته اند سهم بیشتری در وهن شان شهدا داشته اند.

کسانی که اعتماد به نفس لازم ندارند تا مخالفان شان را تنها مقابل خودشان بدانند در چنین مواقعی تلاش می کنند منتقدانشان را ضد اهل بیت و ضد شهید و ضد دین و ضدولایت و ضدنظام و غیره معرفی کنند.

آنچه اهمیت دارد کشاندن اختلافات به سطوح این چنینی است. فرض که حق با منتقدین دولت باشد. باز هم دلیل نمی شود پای شهید و حرمت شهدا وسط کشیده شود. آنچه در جامعه ما مایه نگرانی است اخلاق دوقطبی گرایی در منظومه سیاسی کشور است. گروهی می گویند در این میدان و گروهی دیگر می گویند در میدان دیگر تدفین صورت گیرد. هردو گروه هم از همین خاک و کشور هستندو هردو هم خود را تمام و عیار مدیون شهدا می دانند و مگر می شود غیر از این باشد؟ چه دلیلی دارد که عده ای مخالفان خود را ضد فرهنگ شهید و شهادت بنامند و با هیجانی کردن جامعه، مردم را به تجمع خیابانی بکشند.

نکته دوم توجه بر قانون است. برخی خود را فرا قانون می دانند. این جریان تصور می کند پشتش به جایی فراتر از قانون گرم است و به همین دلیل جایی که قانون علیه آنها باشد بر نمی تابند. آنها پشت گرمی خود را مقدس تر از قانون می دانند. در همین مساله ساده گروهی به روشنی به منع قانونی دفن در مراکز تاریخی بی توجهند و معتقدند که اگر مدیری به این نص قانونی عمل کند ضد شهید و شهادت است.

این دو نگرانی دو روی یک سکه است. جریانی که خود را فراتر از قانون می داند، برای پیشبرد حرفش، هر نوع اختلافی را ایدئولوژیکی می کند و آسمانی می بیند تا بر حریف خود غلبه پیدا کند. همانطور که گفته شد بنظرم ضعف این جریان در نداشتن اعتماد به نفس لازم برای مواجهه منطقی و عالمانه با حریف است.

الف

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 04 Dey 93 ، 00:53
امین داوری

چند وقتی است که فیلمی با عنوان «سجاده نمازخوان» در فضای مجازی منتشر شده است. در این پست قصد و امکان بررسی موضوع با اسناد را نداشته و به بررسی استدلالی آن می‌پردازیم.

• مشخص نیست این ویدئو از کجا منتشر شده است، 4 ماه پیش این فیلم با عنوان معجزه در رضوانشهر تبریز منتشر شد و چندی پیش در اردبیل، اما از آنجایی که هیچ خبری در هیچ رسانه‌ای در ایران در این مورد منتشر نشده، احتمال دارد که در هر جایی در ترکیه، عراق، جمهوری آذربایجان یا هر نقطه دیگر دنیا باشد. اولین بار نیست که از ماجرای سجاده نمازخوان استفاده می‌شود، چند سال پیش هم موارد مشابهی بوده است که از همان شیوه تبعیت میکند.

• این فیلم با یک موبایل گرفته شده و فیلم بردار تلاش کرده از زوایایی فیلم بگیرد که امکان بررسی شرایط ایستایی سجاده یا چیزی که زیر آن است وجود نداشته باشد. کیفیت بد تصویر و زاویه فیلم برداری چیزی شبیه معجزه را نشان نمی‌دهد. می‌تواند نخ نامرئی یا چوبی زیر سجاده را هم در نظر گرفت. معجزه کنندگان و مدعیان داشتن نیروی خارق‌العاده به کرات از این قبیل حقه‌های بصری برای تکدی‌گری یا تلکه کردن عوام استفاده کرده‌اند، این فیلم یک نمونه را نشان می‌دهد که بارها به اشکال گوناگون توسط مرتاض‌ها یا مدعیان انرژی خاص استفاده شده است.

• بسیاری از این فیلم‌ها یک حقه ساده در صحنه یا یک حقه ساده در ادیت دارند. حقه‌های تصویری، دیگر متعلق به هالیوود نیست. شما هم با خریدن یک نرم افزار ساده ادیت فیلم و کمی خلاقیت می‌توانید معجزه کنید. مثلاً اگر این پسر بامزه تایلندی از تکنیکش در ادیت فیلم‌های مذهبی استفاده می‌کرد شاید پربازدیدترین ویدئوی دینی را به خود اختصاص می‌داد.

• بیایید از دید عقل به ماجرا نگاه کنیم؛ این همه دانشمند مسلمان، غیرمسلمان، در جهان مشغول به تحقیق و پژوهش هستند، چرا معجزه‌های اینچنین برای آنها رخ نمی‌دهد؟ چرا یک مقاله از یک دانشمند وجود ندارد که معجزه‌ای را در آزمایشگاهش ثبت کرده باشد؟

چرا فقط سجاده برای عوام یک روستای دورافتاده نماز می‌خواند یا روی پای یک کودک دهاتی داغستانی آیات قرآن نقش می‌بندد؟ چرا هیچ وقت کسی شاهد معجزه‌ای در دانشگاه سوربون، هاروارد، کمبریج، مونیخ یا هزاران دانشگاه دیگر نیست؟ چرا خاطره یا روایتی از این همه دانشمند مسلمان از جمله بوعلی سینا، زکریای رازی، فارابی، ابن هیثم یا خواجه نصرالدین طوسی نیست که شاهد معجزات محیرالعقول باشند؟

جواب خیلی ساده است؛ این اتفاقات فقط برای عوام معجزه است، چون آنها روش بررسی علمی و نگاه تحقیقی به ماجرا را نمی‌دانند. یک دانشمند روش‌های منطقی و علمی برای بررسی شواهد دارد که فارغ از دین و عقیده به راحتی دروغ را از واقعیت تمیز می‌دهد.

سالهاست گروه‌های مختلف برای اثبات یک معجزه یا امر فرابشری فراخوان داده و جایزه تعیین کرده‌اند. جیمز رندی حاضر است یک میلیون دلار به کسی بدهد که بتواند در شرایط آزمایشگاهی و در مقابل دیدگان چند دانشمند امری فرابشری انجام دهد، او از بیش از 50  سال است که معجزه‌گران را به مبارزه طلبیده است.

سوال این است که چرا معجزه‌گران نمی‌توانند جهان دانش را با نشان دادن یک معجزه و شکست رندی و دیگر دانشمندان به چالش بکشند؟

این مطلب در فیس book

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 20 Azar 93 ، 12:15
امین داوری

سخنرانی آیت‌الله وحیدخراسانی در مورد انقلاب‌ اسلامی ایران + دانلود

این سخنرانی توسط معظم له درماه شعبان سال 1364 (هـ . ش) که به دیدن مناطق جنگی و شهر اهواز رفته بودند ایراد شده است.
در ابتدا ایشان در جمع نگهبانان این مرز و بوم  مقصد خودشان را از این سفر دیدن چهره های نورانی رزمندگان جبهه و جنگ معرفی می کنند و با اشاره به آیات و روایات وارد شده درباره ی نبرد با دشمنان اسلام، فضیلت شهادت و نبرد در این راه را به آنان متذکر می شوند.
معظم له در ادامه سخنانشان می فرمایند:
بعد از پیدایش این انقلاب و ظهور قوّت ایمان و قدرت دین در این مرز و بوم و آن هم قدرت ایمانی که از مرکز حکومت شیعه به وسیله شخص اوّل روحانیت تشیع جلوه کرد، کمر دنیا را شکست. این بود که خواه ناخواه تصمیم گرفتند که با این جنبش الهی آسمانی بجنگند.
ایشان سخنانشان را با چند نصیحت اخلاقی به رزمندگان به پایان می برند.

وحید خراسانی

فایل صوتی این سخنرانی در دو قسمت تقدیم شما می گردد:

قسمت اوّل دریافت فایل صوتی27.7 مگابایت
قسمت دوّمدریافت فایل صوتی20.3 مگابایت
متن سخنرانی در ادامه مطلب

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 Azar 93 ، 18:38
امین داوری

آیت الله صالحی نجف آبادی نویسنده کتاب شهید جاوید از جمله فقهایی است که به طور صریح قیام امام حسین علیه اسلام را با هدف تصاحب حکومت تفسیر نموده است.

در مقابل آیت الله شهید مطهری معتقدند که حضرت در در راه هدفی مقدس و برای اصلاح یکی از بزرگترین فسادهای اجتماعی به شهادت رسیده اند که جز شهادت این افساد را به اصلاح نمی رساند.
رهبر معظم انقلاب در تحلیلی مجزا، راه سومی را تبیین نموده اند که تجمیع دو دیدگاه ها دیگر را امکان پذیر ساخته است.
 در ذیل این سه دیدگاه را بیان خواهم کرد:

آیت الله صالحی نجف آبادی


1- دیدگاه آیت الله صالحی نجف آبادی(ره)
آیت الله صالحی نجف آبادی در تحلیل قیام کربلاء و واقعه عاشوراء معتقدند که این قیام با هدف در دست گرفتن حکومت صورت گرفته و تلاش حضرت آن بوده که به حکومت دست یابند. از این رو تفسیر قیام آن حضرت برای شهادت درست نبوده و با مبانی اسلامی سازگار نیست چرا که مبانی اسلامی کشته شدن دشمن را تأیید می کند نه کشته شدن در برابر دشمن را.
«با کشته شدن سرباز مسلمان بطور کلی شکستی است که به اسلام وارد می شود نه اینکه با کشته شدن او اسلام ترویج گردد.»[2]
ایشان در کتاب مشهور خود «شهید جاوید» دراین رابطه بیان می کند که:
 «روشن است که اقدام حسین بن علی (ع)در مورد تسخیر عراق و تشکیل حکومت شبیه است به اقدام پدرش امیرالمؤمنین (ع)در مورد قبول خلافت و تشکیل حکومت، و اقدام جدش رسول الله و اقدام امام حسین (ع)را نباید از اقدام جدش پیغمبر و پدرش علی (ع)جدا کرد و یک عمل استثنائی به حساب آورد»[3]
آیت الله صالحی نجف آبادی معتقدند که در صورت عدم تعرض و تهاجم دستگاه حاکمه به امام حسین (ع)برای اجبار آن حضرت به بیعت با یزید[4]، آن حضرت سیره و شیوه برادر برزگوار خود را ادامه می دادند. اما با تعرض و فشاری که دستگاه یزیدی به حضرت وارد آوردند حضرت بعد از بررسی شرایط به علت آمادگی شهر کوفه و سربازان و ارتش آماده، به سمت آن شهر حرکت کردند.
استدلال ایشان برای این نظر آن است که حضرت با در نظر گرفتن تمام شرایط و براساس عمل بر مجرای طبیعی قیام نمودند. حضرت برای دست یابی به هدف، ابتدا مسلم بن عقیل را برای اطلاع از شرایط کوفه به آن شهر فرستاند و در ادامه با بررسی سایر مناطق عالم اسلامی و اشراف به وجود نیروی انسانی فراوان در کوفه تصمیم به رفتن به سمت آن شهر را گرفتند.
ایشان با ذکر دلایلی معتقدند که شرایط برای قیام آن حضرت برای به دست گرفتن حکومت آماده بوده، از جمله این عوامل:
    ضعف حکومت مرکزی
    رنجش مردم
    افکار عمومی همراه
    لیاقت رهبری حضرت
    ارتش داوطلبی که با ارتش تسخیری تفاوت دارد.[5]
براساس این دیدگاه حضرت در راه تصاحب حکومت به شهادت رسیدند که این امری مقدس است و نباید آن را ناپسند دانست.
این دیدگاه تمامی سؤالات را پاسخ نمی دهد و جواب بسیاری از سؤالات را مسکوت می گذارد. نظیر اینکه:
 - اگر حضرت برای تصاحب قدرت قیام نمودند چرا بعد از دریافت خبر پیمان شکنی کوفیان و عدم همراهی آنان با حضرت، ایشان به راه خود به سمت کوفه ادامه دادند؟
- یا اینکه چه شد که ارتش آماده و داوطلبی که حضرت به پشتوانه آن تصمیم به قیام گرفتند، یکباره قلع و قمع شده و از بین رفتند؟
- همچنین اگر دستگاه حاکمه از حضرت طلب بیعت نمی کرد آیا حضرت باز هم قیام می نمودند یا نه؟
2- دیدگاه استاد شهید مطهری(ره)
برای فهم دیدگاه استاد شهید مطهری رحمه الله علیه پیرامون قیام امام حسین علیه السلام، باید از دیدگاه ایشان در مورد فریضه امر به معروف و نهی از منکر آگاه بود. ایشان از این دریچه به تبیین و تفسیر قیام امام حسین(ع) می پردازند. ایشان معتقدند که حضرت برای اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر اقدام به قیام نمودند، چرا که امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که عامل بقای اسلام است.[6]
از نظر استاد شهید مطهری، امام حسین(ع) یک مصلح اجتماعی می باشند که برای جلوگیری از یک انحراف اجتماعی بزرگ تلاش نموده اند و در این راه به شهادت رسیده اند. چرا که ایشان معتقدند که مصلح یعنی کسی که با نقاط ضعف مردم مبارزه می کند و بزرگترین رسالت و مهمترین وظیفه علما مبارزه با نقاط ضعف اجتماع است.[7] و از آن رو که حضرت با یک انحراف که نقطه ضعف مردم بوده مقابله کرده اند شهید می باشند. به عبارت دیگر چون این عمل عملی مقدس است؛ هر که در این راه کشته شود شهید است.
به نظر ایشان ضعف و انحرافی که در جامع وجود داشت آن بود که جامعه در مقابل ظلم سر تسلیم فرود آورده و مطیع شده بودند. از دیدگاه ایشان قیام امام حسین (ع)شخصیت مرده و خردشده ی امت اسلامی به دست امویان را زنده کرد به طوری که بعد از روز عاشورا هزاران قیام و انتقام به بهانه های مختلف در بطن جامعه به وجود آمد. استاد در این رابطه می فرمایند:
«استغناء و روحیه استغنایی که در قیام امام حسین (ع)موج می زند، بعد از عاشوراء روحیه استغناء را در جامعه بیدار کرد.»[8]
و همچنین در جای دیگر مرتبط با این موضوع می فرمایند:
«قیام امام حسین (ع)و شهادتش به اجتماع شخصیت داد»[9]
پس در جامعه آن روز انحرافی عظیم وجود داشت که حضرت برای جلوگیری از این انحراف اجتماعی اقدام به قیام نمودند و در این راه به شهادت رسیدند. علت این ضعف را استاد شهید در ترک امر به معروف و نهی از منکر می دانند.
«وجود مقدس اباعبدالله (ع)به استناد اصل امر به معروف و نهی از منکر اسنتاد کرده است و چنین می فهماند که فرضا مردم کوفه مرا دعوت نمی کردند فرضا دستگاه یزید بیعت نمی خواست، من به موجب اصل امر به معروف و نهی از منکر ساکت نمی نشینم»[10]
استاد با استناد به وصیت امام حسین (ع)به برادرش محمد بن حنفیه، معتقدند که قیام حضرت قیامی مصلحانه و براساس فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است:
«قیام من قیام مصلحانه است. من یک مصلح در امت جدم هستم . قصدم امر به معروف و نهی از منکر است. قصدم این است که روش علی مرتضی را زنده کنم. سیره پیغمبر مرد، روش علی مرتضی مرد، می خواهم این سیره و این روش را زنده کنم و...»[11]
استاد تلویحا با ارائه تحلیل هایی سعی دارد تا نظر و دیدگاه آیت الله صالحی نجف آبادی را نقد کند:
«حسین بن علی (ع)کشته شد اما به هدف های معنوی خود رسید»[12]
«به عبارت دیگر در این دیگاه برای هدف خود قیام نموده اند که در این راه کوفیان با اعلام آمادگی خود ظرفتی و زمینه را آماده نمودند و تنها زمینه را آماده نمودند اما بیعت شکنی و عهد شکنی کوفیان مانع حرمت حضرت نشد.»[13]
«دعوت کوفیان علت قیام نیست بلکه قیام حضرت علت دعوت کوفیان است»[14]
یکی از نقدهایی که به این دیدگاه وارد شده آن است که یکی از شروط امر به معروف و نهی از منکر عدم ضرر است که با این تبیین همخوانی ندارد. اما استاد در جواب می فرمایند:
«معنی نهضت حسینی این است که امر به معروف و نهی از منکر آنقدر بالا است که تا این حد در راه آن می توان فداکاری نمود»[15]و [16]
به این ترتیب استاد شهید مطهری معتقدند که حضرت برای مقابله با یک انحراف اجتماعی و به اصلاح درآوردن افسادی اقدام به قیام نموده اند که در این راه و هدف مقدس به شهادت رسیده اند و اگر هدف از قیام حضرت را در نهایت شهادت بدانیم تحلیل نادرستی نکرده ایم.
3- دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (حفظه الله)
رهبر معظم انقلاب در تبیینی دقیق تلاش نموده اند تا در قیام امام حسین (ع)هدف را از وسیله  و راه جدا نمایند. ایشان در این تبیین بیان می کنند که:
« بعضی دوست دارند این طور بگویند که حضرت خواست حکومت فاسد یزید را کنار بزند و خودش یک حکومت تشکیل بدهد؛ این هدف قیام ابی عبدالله (ع)بود. این حرف، نیمه درست؛ نمی گویم غلط است. اگر مقصود از این حرف این است که این بزرگوار برای تشکیل حکومت قیام کردند، به این نحو که اگر ببیند نمی شود انسان به این نتیجه برسد، بگویند نشد، برگردیم، این غلط است.»[17]
مقام معظم رهبری معتقدند که نباید قیام امام حسین (ع)را در تقسیم دوگانه ی شهادت یا حکومت محدود و منحصر نمود. در حقیقت باید وسیله را از هدف جدا نمود و در استخدام وسایل نیز باید شرایط و مقتضیات آن را در نظر گرفت.
«بله، کسی که به قصد حکومت، حرکت می کند، تا آنجا پیش می رود که ببیند این کار شدنی است. تا دید احتمال شدن این کار یا احتمال عقلای وجود ندارد وظیفه اش این است که برگردد. این هدف تشکیل حکومت است، تا آن جا جایز است انسان برود که بشود رفت، آنجا که نشود رفت باید برگشت. اگر آن کسی که می گوید هدف حضرت از این قیام، تشکیل حکومت حقه علوی است مرادش این است، این درست نیست، برای این مجموع این حرکت، این را نشان نمی دهد.
هر دو تبیین به دلایلی تحلیل کاملی نیست:
«... بعضی از علمای بزرگ ما هم فرموده اند و این اصلا حضرت قیام کرد برای این که شهید بشود حرف جدیدی نبوده است. گفت چون با ماندن نمی شود کاری کرد پس برویم با شهید شدن کاری کنم! ... این حرف را هم ما در مدارک اسلامی نداریم. پس به طور خلاصه نه می توانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه می توانیم بگویییم حضرت برای شهید شدن قیام کرد.»[18]
مقام معظم رهبری معتقدند این تحلیل که حضرت برای به دست گرفتن حکومت به سمت کوفه به راه افتادند و اقدام به قیام نموده اند را نمی توان پذیرفت چرا که تحقق حکومت تحت شرایطی امکان پذیر است که در صورت عدم وجود شرایط اصرار برای رسیدن به آن امری عقلایی نیست.
همچنین این تحلیل که حضرت برای شهادت قیام نموده اند با مدارک و منابع اسلامی هم خوانی ندارد چراکه نمی توان با دست خود، خود را به کشتن داد. «وَ أَنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ» [19]
تحلیل ایشان پیرامون قیام امام حسین (ع)با تفکیک هدف از وسیله به بیان ذیل است:
«بنده به نظرم این جور می رسد؛ آن کسانی که گفته اند هدف، حکومت بود، یا هدف شهادت بود میان هدف و نتیجه خلط کرده اند؛ نخیر هدف اینها نبود. امام حسین (ع)هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را می طلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه راداشت: حکومت، یا شهادت. البته حضرت برای هر دو آمادگی داشت؛ هم مقدمات شهادت را آماده کرد و می کرد. هر کدام هم می شد، درست بود، ایرادی نداشت، اما هیچ کدام، هدف نبود و نتیجه بود. هدف چیز دیگری است. هدف چیست؟ ... اگر بخواهیم هدف امام حسین (ع)را بیان کنیم، باید این جور بگوییم که هدف آن بزرگوار، عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین، که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین (ع)حتی خود پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم انجام نداده بود؛ نه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین سلام الله علیه، نه امام حسن مجتبی علیه السلام! »[20]
در تبیین این نکته که قیام امام حسین (ع)برای انجام واجبی بوده مقام معظم رهبری می فرماید:
« واجبی بود که در بنای کلی نظام فکری و ارزشی و عملی اسلام جای مهمی دارد. با وجود اینکه این واجب خیلی مهم و خیلی اساسی است؛ تا زمان امام حسین (ع)باید این واجب را عمل می کرد، تا درسی برای همه ی تاریخ باشد؛ ... تا درسی عملی برای مسلمانان ها و برای طول تاریخ باشد. حالا چرا امام حسین (ع)این کار را بکند؟ چون زمینه انجام این واجب حسین (ع)پیش آمد. »[21]
«پس هدف عبارت شد از انجام این واجب؛ آن وقت به طور طبیعی انجام این واجب، به یکی از دو نتیجه می رسد: یا نتیجه اش این است که به قدرت و حکومت می رسد؛ اهلا و سهلا، امام حسین حاضر بود. اگر حضرت به قدرت هم می رسید، قدرت را محکم می گرفت و جامعه را مثل زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین اداره می کرد. یک وقت هم انجام این واجب، به حکومت نمی رسد، به شهادت می رسد. که برای آن امام حسین (ع)حاضر بود.»[22]

لینک مرتبط: تحریف شناسی عاشورا [نقدی بر کتاب حماسه حسینی]


[1] - همان، صص 101- 103.
[2] - صالحی نجف آبادی نعمت الله (1349)، شهید جاوید، تهران: مشعل آزادی. ص 135.
[3] - همان، ص55.
[4] - همان، ص 20.
[5]  - همان، ص 43-47 .
[6] - مطهری مرتضی (1374)، حماسه حسینی، تهران: انتشارات صدرا. ص 76.
[7] - همان، صص 101- 103.
[8]  -همان، ص 173
[9] - همان، ص 163.
[10] - همان، ص 46.
[11] - همان، ص .220
[12] - همان، ص 20.
[13] - همان، ص30.
[14] - همان، ص 38.
[15] - همان، ص 131.
[16] - البته در تبیین جامع  این دیدگاه، باید به نظر و استنباط فقهی استاد در باب امر به معروف و نهی از منکر توجه نمود، که مجال آن نیست.
[17] - بیانات معظم له در تاریخ 29/3/1374
[18] - بیانات معظم له، درتاریخ 29/3/1374.
[19] - سوره مبارکه البقرة ، آیه ی 195.
[20]  - بیانات معظم له، در تاریخ29/3/1374.
[21] - بیانات معظم له، در تاریخ 29/3/1374.
[22]- بیانات معظم له، در تاریخ 29/3/1374.

didban.ir

۲۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Aban 93 ، 15:47
امین داوری

حجت‌الاسلام والمسلمین فلاح‌زاده کارشناس مسائل فقهی در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به پرتکرارترین سوالات، مطابق با فتاوای حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای پاسخ داده‌اند که در ادامه متن pdf و دفترچه چاپی ویژه چاپ و توزیع در هیئات مذهبی جهت دانلود ارائه می‌شود.


احکام عزاداری


نظر رهبر انقلاب درباره برهنه شدن در عزاداری چیست/ آیا لطمه زدن به بدن در عزاداری ها جایز است/ آیا هروله کردن در عزاداری اشکال دارد/ گفتن ذکر ائمه بصورت تند و پشت سر هم (شور) جایز است/ نظر رهبر انقلاب درباره قمه‌زنی چیست/ حکم لعن و سبّ بزرگان سایر مذاهب چیست/ آیا نسبت دادن برخی الفاظ ناروا به خود در عزاداری اشکال دارد/ آیا حضور زنان در دسته های عزاداری اشکال دارد/ در مجالسی که سخنان تفرقه آمیز گفته می شود، تکلیف ما چیست/ آیا دریافت وجه برای مداحی اشکال دارد/ آیا مالیدن گِل به سر و صورت در ایام عزاداری اشکال دارد / و...

دانلود و مطالعه در ادامه مطلب

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 06 Aban 93 ، 15:37
امین داوری

شایعه «نامه سردار سلیمانی به لئون پانتا وزیر دفاع امریکا» خیلی وقت است که در میان اس‌ام‌اس‌ها منتشر می‌شود.
متن این شایعه و نمونه ای از آن را بخوانید:
[ماجرای تکان دهنده نامه حاج قاسم سلیمانی به وزیر دفاع آمریکا]

این اتفاق بعد از نامه اول و تهدید آمیز اوباما به امام خامنه ای(حفظه الله) اتفاق افتاده است.

سازمان اداری پنتاگون از 7 لایه حفاظتی تشکیل شده است که از این میان 4 لایه به طور خاص مربوط به کنترل ارتباطات با شخص وزیر دفاع یا رییس پنتاگون میباشد.

کمی بعد از نامه اوباما نامه ای از تمام این لایه های امنیتی ، اطلاعاتی و حفاطتی عبور کرده و مستقیم ، روی میز کار وزیر دفاع یعنی لئون پانتا قرار میگیرد.
ظاهر ساده نامه که هیچ آرمی از سازمان های مرتبط با پنتاگون در آن به چشم نمیخورد توجه وزیر را جلب کرده و وی آن را از روی میز برمیدارد …

با باز کردن نامه و خواندن آن عرق سردی بر چهره پانتا می نشیند! یک نامه با سربرگ رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران … نامه حاوی عبارتی بود که قطعا برای رییس پنتاگون با آن عظمت حفاظتی باورکردنی نبود!
 ” اگر لازم باشد از این هم نزدیک تر خواهیم شد ”
امضا : قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران]

نامه سردار سلیمانی

در امریکا وزارت دفاع وجود ندارد و بخشی بنام دپارتمان دفاع این وظایف را انجام می دهد که بالاترین مقام‌های آن چاک هگل و روبرت.او. ورک هستند. نامی از لئون پانتا وجود ندارد.

شخصی با عنوان وزیر دفاع هم وجود ندارد و مقامات بلندپایه در واقع مشاوران دفاعی رئیس جمهور امریکا هستند گرچه در منابع رسمی همان وظایف را داشته و به همان عناوین خوانده می‌شوند. بنا به وبسایت دپارتمان دفاع امریکا در تمام پست‌های بالای سازمانی پنتاگون فردی به این نام وجود ندارد.
پنتاگون یک ساختمان پنج ضلعی است که برای شرایط معماری دارای پنج لایه (ونه هفت لایه) بتنی هم هست. اما این لایه‌ها به هم مرتبط و به کمک کریدورها دسترسی به همه جای آن آزاد است. همچنین برای علاقمندان تورهای بازدید از پنتاگون وجود دارد که می‌توانید با ثبت نام در آن در این ساختمان بگردید و توضیحات را بشنوید.
اما در مورد خود نامه: فرض کنیم که چنین نامه‌ای از جانب سردار سلیمانی برای یکی از مقامات ارشد امریکا نوشته شده باشد. چه کسی آن را افشا کرده است؟

خود آن مقام چنین اتفاقی را رسانه‌ای نموده و گفته «نامه بدون عنوان را برداشتم و با نوشته قاسم سلیمانی عرق سردی بر تنم نشست»؟! اگر چنین چیزی رسانه‌ای شده لینک خبر آن کجاست که ما و دیگران امکان یافتنش را نداریم؟

اگر سپاه قدس یا هر شخص مطلعی از ایران چنین چیزی را رسانه‌ای کرده لینک خبر و منبعش کجاست و او چطور از تعجب و عرق سرد بلندپایه‌ترین مقام نظامی امریکا خبردار شده؟
بهتر است بدانید که سالهاست به علت خطر نامه‌های آلوده به مواد شیمیایی همه مقامات بلندپایه آموزش می‌بینند که هیچ نامه مشکوکی را باز نکنند.

این مطلب در فیس book

۵۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 17 Mehr 93 ، 23:25
امین داوری