برش هایی از مداحی مداحان آقاسی ارضی حدادیان و کریمی همراه با زیر آهنگ..... بسیار جالب
کاملا بی ربط : برهنه می آییم، برهنه زندگی می کنیم و برهنه می میریم … با این همه عریانی اما، هنوز قلب هیچ کس پیدا نیست!
برش هایی از مداحی مداحان آقاسی ارضی حدادیان و کریمی همراه با زیر آهنگ..... بسیار جالب
کاملا بی ربط : برهنه می آییم، برهنه زندگی می کنیم و برهنه می میریم … با این همه عریانی اما، هنوز قلب هیچ کس پیدا نیست!
چند روز پیش تیتر خبری توجهم رو به خودش جلب کرد « لحظه سال تحویل مقبره کورش با نارنجک دستی مورد حمله قرار گرفت »
جدای از شیطنت چند جوان، که بنده هم با اون مخالفم، اقدام یک جوان در پاک کردن آثار به جا مانده از محل اصابت نارنجک بر روی مقبره کورش جالب تر از همه بود [البته با یک نگاه ساده اندیش] درست مثل تو فیلما جوانی که از اهانت به پدرانش به خشم اومده و قهرمانانه عزم...
نقد نوشت:
در کشور ما همزمان با هجوم اندیشه ها و مکاتب غربی، این تفکر تبدیل به یک ایدئولوژی شد، ایرانی ها یک واحد سیاسی تحت نام ایران، با ملت ایرانی می سازند، [ملی گرایی، کورش گرایی یا همون نژادپرستی] تا کم کم با این کار از اسلام فاصله بگیرند. حتی یادمه رهبر انقلاب در سفرشون به کرمانشاه به این نکته مهم اشاره کردند که : هدف اصلی تلاشهای تفرقه افکنانه دشمنان اسلام و ایران، جلوگیری از شکل گیری الگوی موفق جمهوری اسلامی در چشم ملت هاست.
نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد لیدر
کامی با ربط: دانلود مداحی سیاسی جواد مقدم [مکتب ایرانی]
کلیپی بسیار زیبا از شهید احمد پاریاب
به جرات می تونم بگم از معدود کلیپ هایی ست که با ابزار هنر در آمیخته
توصیه می کنم از دستش ندید
کاملا بی ربط: شخصی بر سفره یکی از اغنیا برآمد. بره بریانی در پیش او نهاد. آن شخص بی درنگ به دریدن و خوردن آن پرداخت. صاحب مجلس که مردی لئیم بود، گفت: چنان آن را از هم می دری که گویی پدرش تو را شاخ زده است. گفت: تو هم چنان از او حمایت می کنی که گویی مادرش تو را شیر داده است.
لینک های غیر مرتبط: امشب و فردا باید عاشورایی بجنگید
دو- اما داستان استفادهی اعراب از واژهی «نفر» فقط برای حیوانات؛
واقعیت این است که اعراب برای انسان، شتر و درخت خرما از واحد شمارش نفر استفاده میکنند. اما معنای آن. می توانید به فرهنگ لغت المعانی مراجعه کنید که خوشبختانه معنای آن به انگلیسی را هم آورده است. در این فرهنگ نفر به معنایperson , gent آمده است.
ضمناً «تن» واژهای پارسی است و مشخص نیست دوستان شایعه پرداز، چنین اطلاعات عجیبی را از چه منابعی کسب میکنند!
سه- چندی پیش تعدادی از مدعیان فرزندیِ کوروش، به صفحهی ولیعهد عربستان حمله کرده و برای تحقیر او و سایر اعراب، از ایشان خواسته بودند «پ چ ژ گ» را تلفظ کند! در تعدادی از به اصطلاح جُکهایی که برای اعراب ساخته شده هم این موضوع دستمایهی تمسخرشان قرار گرفته است. حالا تصور کنید در متن مذکور ادعا شده که اعراب برای تحقیر ایرانیان به ما آموختند به صدای سگ، پارس کردن بگوییم. سؤالی که اینجا پیش میآید این است که در همان مکتبی که این علوم به ایرانیان بیسواد و حرف گوش کن تدریس میشد، آموزگار تازی چگونه «پ» را تلفظ میکرده؟!
اینجا هم مختصری از نظریهی آقای اشکبوس در مورد تفاوت پارس با پاس (که لزوماً مورد تأیید ما نیست):
«واژهی پارس به معنی صدای سگ درست نیست. تلفظ درست این واژه به معنی صدای سگ “پاس” است که به نادرستی پارس آمده و جا افتاده است. وظیفهی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست. سگ پاس میکند یعنی با صدایش دارد پاسبانی میکند. امروزه کردها (مثلاً کردهای فهلوی یا فَیلی) درست تلفظ میکنند و پارس نمیگویند. ئه و سه گه فره پاس ئه کا. یعنی آن سگ خیلی پاس میکند…» متن کامل:
چهار- در انتهای متن هم افشاگری دیگری صورت گرفته: «اعراب به ما آموختند که شاهنامه آخرش خوش است.» حالا این دوستان چگونه فهمیدهاند که این ضربالمثل ساختهی اعراب بوده، جای بسی تأمل است. جالبتر اینکه این قشر هر جا که نام عرب بر زبانشان میآید، در ادامه از صفاتی چون سوسمارخور و بیسواد و انواع الفاظ رکیک دیگر استفاده میکنند؛ ولی در جای جای این متن از آموختن ایرانیان از تازیان سخن گفتهاند! اعرابی که این همه زشتی به ما آموختند، چرا خوردنِ سوسمار نیاموختند؟! گویی این یکی از دستشان در رفته! (فرض بر این گذاشته شده که به گفتهی آنان، سوسمار خوردن کار زشتی است)
بهر جهت می توانید داستان شکل گیری این ضرب المثل و مقصود از استفاده آن را در توضیحات دقیق در این مقاله از دکتر سجاد آیدنلو بخوانید
لینکی غیر مرتبط: پاسخ به فیس bookبین امام خمینی و قذافی نامههایی رد و بدل شده است که خواندن آنها بعد از گذشت این همه سال جالب و عبرت آموز است. امروز مرور دوباره این نامهها به خوبی تفاوت راه، هدف، مکتب، جهانبینی و حتی شعارهای این دو مرد را نشان میدهد و همینطور عزت و عظمت امام و سرنوشت فلاکتبار و تحقیرآمیز قذافی را.
همچنین گذشت زمان ثابت میکند که امام چگونه محکم و استوار بر سر آرمانهایش ایستاد؛ و قذافی چطور علیرغم همه شعارها و ادعاهایش مبنی بر ایستادگی در مقابل استکبار و استعمار، صهیونیستها و دشمنان اسلام، به دوست صمیمی همانها تبدیل شد.
تنها نامه قبل از انقلاب امام به قذافی مربوط به تاریخ 26 مهر 1357 است که به ماجرای ناپدید شدن امام موسی صدر اشاره دارد: «پس از اهداى سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت الاسلام آقاى صدر به شکل معمایى مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسى مىگویند در لیبى هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانى آنهاست مقتضى است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانیها را رفع کنند» (صحیفه امام، جلد چهار صفحه 45)
قذافی بعد از انقلاب نامههای متعددی را به مناسبتهای مختلف (پیروزی انقلاب، سالگرد پیروزی انقلاب، شهادت شهیدان مطهری، رجایی، باهنر، صدوقی، فرماندهان نظامی، زلزله بافت کرمان و …) به امام نوشت. وی چند روز پس از انقلاب با فرستادن نخست وزیرش به ایران حتی خواستار سفر خود به ایران جهت دیدار با امام خمینی شد که البته موفق نشد!