عد
از حمله به سفارت انگلیس، وقتی با مدافعان آن حرکت بحث میکردیم و دلیل
میآوردیم که با وجود مصوبه مجلس برای اخراج سفیر انگلیس، دیگر چه نیازی به
حمله بود و چرا آن مصوبه را با این حرکت نسنجیده تحتالشعاع قرار دادید و
برای نظام هزینه سازی کردید؛ آنها کار اشتباهشان را با این حرف توجیه
میکردند که رهبر گفته تحلیل داشته باشید!
این دوستان
وقتی در دلیل و منطق کم میآوردند، خیلی راحت مسئولیت تصمیم اشتباه خود را
متوجه رهبری میکردند، اما توضیح نمیدادند که تحلیل چه ربطی به عمل دارد؟
مگر هر تحلیلی فورا باید به عمل تبدیل شود؟ اصلا از کجا معلوم که آن تحلیل
درست باشد؟ اگر در جامعه و سیاست، مخصوصا جایی که مصالح نظام و کشور در
میان است، هر کسی به بهانه ارائه تحلیل، خودسرانه عمل کند، آیا سنگ روی سنگ
بند میشود؟
بعضی حتی از این هم جلوتر میرفتند و ادعا میکردند که حمله به سفارت با رضایت رهبر انقلاب بوده است! این حرفها در حالی مطرح میشد که رهبر انقلاب پیش از این بارها بر ممنوعیت اقدام عملی، آن هم بدون مجوز حکومت تاکید کرده بودند (حتی یک هفته قبل از حمله به سفارت در جمع بسیجیان) اما چه کنیم که راه تفسیر و توجیه و تحلیل برای خودسرها همیشه باز است؟!
به هرحال آن
روزها گذشت و تحلیل گرانِ پشت پرده، مجریان و پیاده نظام، کارشان را انجام
دادند. مصوبه مجلس و تحقیر تاریخی انگلیس را به حاشیه بردند. باعث شدند
انگلیسِ مکار طلبکارانه و با مظلومنمایی تمام از ایران برود و ادعا کند که
در واکنش به اشغال سفارت رفته است نه مصوبه مجلس! و در نهایت باعث شدند که بالاترین شخصیت نظام، به این اشتباه اشاره کند! همه اینها تبعات سنگین یک تحلیل غلط است. کاش این را میفهمیدند…
امید حسینی