ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۱۲ مطلب با موضوع «دفاع مقدس» ثبت شده است

حرف های شور انگیز حاج سعید که یادمان هستُ حالا حاجی با فیلم آژانس شیشه ای درد و دل های فراموش شده جانبازان را به من و تو گوشزد میکند

دانلود کلیپ صوتیMp3

+ وطن پرستو بهاراست واگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند، پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانهاش نمیهراسد.اگرمقصدپرواز است پس قفس ویران بهتر شهید سید مرتضی آوینی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 Bahman 91 ، 20:31
امین داوری

کلیپ صوتی چمران ها                  دانلود کلیپ صوتی

+ رهبری: در کنار شخصیت یک گروهبان تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 Tir 91 ، 19:15
امین داوری

آماده باشید هر وقت گفتم حمله رو شروع کنید... بابا من میگم شش هزار نفر رو اسیر کردیم 

مکالمه با بیسیم و حرف عجیب حاج احمد کاظمی به سردار غلامعلی رشید بسیار جالب 

+ با ذکر صلوات دانلود کنید دانلود کلیپ صوتی    aviny.com

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 02 Khordad 91 ، 00:07
امین داوری

در انتخابات عده ای تقلب را مطرح کردند تا به منافع شخصی برسند اما در جبهه ها کسانی تقلبی بزرگتر از این را مرتکب می شدند تا به...

و اینک ماجرای تقلب دانلود کلیپ صوتی

+

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Ordibehesht 91 ، 17:29
امین داوری

 جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم  صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه برایش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 07 Farvardin 91 ، 19:49
امین داوری

شهید حاج حسین خرازی فرمانده ای با یک دست

کلیپی زیبا و تکان دهنده از شهید حاج حسین خرازی با تشکر از عمارها

دانلود کلیپ تصویری

ظهرها بعد از مدرسه می‌رفت تا در خلوت شبستان بنشیند و به خادم پیر نگاه کند که محراب و منبر را گلاب می‌پاشید، او که با صدای کودکانه‌اش مکبر می‌شد، در خانه پدری و در محله‌ای قدیمی از شهر اصفهان زندگی می‌کرد.
ماههای آخر سال 58 بود که حسین به کردستان آمد. شهر تقریباً در دست ضد انقلاب بود. گروه شصت نفری حسین که به تدریج به «گروه ضربت» مشهور شد، به کمک نیروهای دیگر با دشواری شهر را در کنترل گرفتند. هنوز آن‌قدرها کردستان امن و آرام نشده بود که گفتند بروید جنوب.
چهل روز بعد از آغاز جنگ گروه ضربت را به دارخوین فرستادند. جایی که مردم روستاهایش  با دست خالی با لشکر تانکها مواجه شده بودند. همان روز اول، او و همراهانش که برای آشنایی به منطقه رفته بودند با تانکها درگیر شدند و آنها را تا لب کارون عقب راندند. سه ماه با دست خالی خاکریزی به طول 1750 متر به وجود آوردند که به خط شیر معروف شد و اولین خط دفاع منطقه بود.
کم‌کم نیروهای حسین یک یک از راه رسیدند و نیروهای داوطلب هم به آنها پیوستند گروه ضربت به تیپ و تیپ هم سرانجام به لشکر امام حسین(ع) تبدیل شد.
در آزادسازی بستان، هر کار که از دستش می‌آمد انجام داد. از فرماندهی و طراحی عملیات تا جنگیدن ساده مثل بقیه نیروها. بعد از آزادسازی خرمشهر، از اولین کسانی بود که وارد شهر شد. در طلاییه دستش با ترکش قطع شد، ولی هنوز داروهایش تمام نشده بود که پیش بچه‌ها برگشت.
این جملة حسین بود قبل از عملیات در چزابه: «خوب گوش کنید. دشمن تازه بیدار شده، فهمیده از کجا ضربه اصلی را خورده است، ننه من غریبم کسی درنیاره، اگه کسی می‌خواد بره، تا درگیری اصلی شروع نشده بره، برسیم تو چزابه، محشر به پا می‌شه. قبل از عملیات هم به شما گفتم، جنگ ما از وقتی شروع می‌شه که برسیم تو چزابه، امشب و فردا باید عاشورایی بجنگید. اطمینان داشته باشید این رمل‌ها برای ما کربلا می‌شه،‌ نیروهای خودتون را خوب توجیه کنید که بند پوتین‌های خودشونو محکم ببندند. مهمات نداریم، اسلحه نداریم، قبول نیست. دشمن رو منهدم کنید و اسلحه آنها را بردارید.»
نگاه‌ها همه رفت تو صورت حسین. حرف آخر را باید او می‌زد. نشان داده بود که در شرایط سخت و بحرانی، بدون داد و قال اضافه و هول شدن، تصمیمات صحیحی می‌گیرد.
حسین در دسترس همه نیروها بود. آشپزها و راننده‌ها و دژبان‌ها و نیروهای خط مقدم و غواص‌ها، همه و همه او را می‌دیدند.
وقتی ازدواج کرد، حقوقش مثل دستمزد بقیه بسیجی‌ها کفاف یک زندگی را ساده را می‌داد. دو هزار و دویست تومان در ماه.

لینک های غیر مرتبط: اتل متل یه بابا

 عمارنامه

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Esfand 90 ، 16:17
امین داوری