ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





۳۸۲ مطلب توسط «امین داوری» ثبت شده است

آیت‌الله اشراقی پس از تبعید امام به ترکیه در دفتر قم ایشان فعالیت پرداخت شهریه طلاب را بر عهده داشتند، اما ساواک بعد از مدت کوتاهی (در سال 1344) ایشان را به مدت 5 سال از قم به همدان و سپس تهران تبعید کرد. ایشان همچنین اجازه رفتن به نجف را تا زمان شهادت حاج آقا مصطفی نیافت.

موضوع ازدواج دختران رهبر کبیر انقلاب اسلامی که چگونه با همسران خود آشنا شدند و ازدواج کردند و نقش امام در ازدواج آنان چگونه است از موضوعات جالب توجه می باشد. آنچه در پی می‌آید، پاسخی است به بخشی از این سوالات که قطعا دستیابی به آنهاٰ، بدون همکاری اعضای محترم بیت امام راحل(س) ممکن نبود که از آنان بابت این همکاری تشکر می‌کنیم. مرحوم آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی داماد ارشد امام خمینی(س) متولد 1304 هجری شمسی و فرزند مرحوم آیت‌الله میرزا محمد تقی اشراقی و نوه آیت‌الله العظمی میرزا محمد ارباب بودند که در سال 1330 با خانم صدیقه مصطفوی ازدواج کردند. واسطه آشنایی، یکی از دوستان مشترک خانوادگی بوده است. در روز خواستگاری مادر، خواهر و عموی آیت‌الله اشراقی به منزل امام(س) می‌روند که ایشان شرط خاصی را بیان نمی‌کنند، اما در انتخاب یا عدم انتخاب، اختیار تام را به دختر خود می‌دهند. امام ظاهرا از آقای اشراقی تعریف و تمجید زیادی نزد دختر خود می‌کنند که حاکی از رضایت کامل ایشان نسبت به این وصلت بوده است. وقتی خانواده داماد، مجددا به منزل امام می‌روند تا جواب قطعی مشخص شود، امام ابتدا نماز می‌خوانند و سپس نزد صدیقه خانم می‌روند؛ به او می‌گویند که «نظر من مثبت است، اما تو هرچه می‌خواهی بگو!» پس از آن دختر امام پاسخ مثبت می‌دهد و یک‌ماه بعد هم مراسم عقد برگزار می‌شود که خطبه آن را امام خمینی و آیت‌الله خوانساری جاری کردند. سپس تا رسیدن عروس به سن قانونی و ثبت شناسنامه، یکسال طول کشید تا مراسم عروسی برگزار شود. حاصل این ازدواج 7 فرزند به نام‌های نفیسه، زهرا، نعیمه، علی، عاطفه، محمدتقی و مرتضی است.


مرحوم آیت‌الله حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی که در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخته و به درجه اجتهاد رسیده بود، دارای آثاری با عناوین سخن حق(تفسیر قرآن)، پاسداران وحی، نقدی بر کتاب شهید جاوید، چهره‌های درخشان، بحثی کلامی در رابطه با آیه تطهیر، حقیقت جهاد در مکتب اسلام، شرحی مبسوط بر کتاب عروة الوثقی و تعلیقه و حاشیه بر کتاب عروة الوثقی و کتابی با عنوان مباحث اصولی است. آیت‌الله اشراقی پس از تبعید امام به ترکیه در دفتر قم ایشان فعالیت پرداخت شهریه طلاب را بر عهده داشتند، اما ساواک بعد از مدت کوتاهی (در سال 1344) ایشان را به مدت 5 سال از قم به همدان و سپس تهران تبعید کرد. ایشان همچنین اجازه رفتن به نجف را تا زمان شهادت حاج آقا مصطفی نیافت. بعد از هجرت امام خمینی از نجف به پاریس، مرحوم آیت‌الله اشراقی خود را به پاریس رسانده و به امام ملحق شدند. آیت‌الله اشراقی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی در چندین مسئولیت مهم حضور داشتند که از جمله می‌توان به نمایندگی ویژه ایشان در وزارت نفت، نماینده امام در رسیدگی به غائله کردستان و بندر ترکمن، نماینده امام در رسیدگی به بازماندگان کودتاگران نوژه، پاکسازی آرم‌های شاهنشاهی و رسیدگی به وضعیت معیشتی جنگ زدگان، عضویت در شورای‌عالی دفاع، رابط ویژه امام و ارتش و… اشاره کرد. یکی دیگر از سمت‌های مهم ایشان، نمایندگی از طرف بنی‌صدر برای رفع اختلافات بین مسئولین بود که با تاکید امام از سوی وی پذیرفته شد. بعدها مرحوم حاج احمد آقا خمینی در مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات در این مورد می‌گویند که آقای اشراقی برای جلوگیری از به هم خوردن هیات ویژه سه نفره این سمت را پذیرفت و با این کار خود را فدای اسلام و انقلاب کرد. سرانجام داماد ارشد امام بیستم شهریور ماه سال 1360 بر اثر سکته مغزی و قلبی از دنیا رفت.

حاج محمد حسن اعرابی ایشان از خانواده‌های محترم و اصیل قم بود و در سال 1333 با خانم فریده مصطفوی دختر دوم امام خمینی(س) ازدواج کرد. خانواده مادری آقای اعرابی با خانواده همسر امام(س) حاجیه خانم ثقفی، و دایی‌ها و پدر ایشان، آیت‌الله شیخ محمدجواد قمی نیز با امام راحل آشنایی داشتند. همچنین پدر همسر امام(آیت‌الله ثقفی) با عموهای آقای محمدحسن اعرابی(از علمای زاهد قم) دوستی داشته‌اند که مجموعه این روابط سبب این وصلت می‌شود. پس از انجام خواستگاری، آیت‌الله اشراقی داماد بزرگ خانواده امام، به دلیل شناخت زیاد از خانواده آقای اعرابی، خانواده را نسبت به انجام این وصلت تشویق می‌کنند و به همراه حاج آقا مصطفی خمینی به محل کار وی که به تجارت مشغول بود، می‌روند که پس از آن، از تدین و تعهد ایشان تمجید زیادی می‌کنند. همسر امام نیز ضمن صحبت با دختر خود، نظر او را جویا می‌شود که با پاسخ مثبت مواجه می‌گردد. مراسم عقد و جشن در منزل امام در قم برگزار می‌شود و ظاهرا تا قبل از آن روز دیداری میان عروس و داماد انجام نشده بود و برای اولین بار سر سفره عقد همدیگر را می‌بینند. مراسم عروسی هم در همان شهر و در منزل آقای اعرابی که قبل از ازدواج آن را بنا کرده بودند و تا آخر عمر در آن زندگی می‌کردند، انجام شد. حاصل این وصلت، یک دختر به نام فرشته است.


حاج محمد حسن اعرابی در دوره تبعید امام، با توجه به ثبات شخصیت و اعتماد امام به ایشان یکی از وکلا و مسئول پاره‌ای از کارهای مالی امام بودند. ایشان پس از پیروزی انقلاب، فقط مدت کوتاهی نماینده مردم در شورای شهر قم بودند، اما پس از آن علی‌‌رغم پیشنهادات مکرر مسئولیتی را نپذیرفتند و از تمام فعالیتهای سیاسی کناره گرفتند و هرگز وارد مناقشات سیاسی و حتی ابراز نظر رایج در مورد مسائل کشور، نشدند. ایشان همچنین علاوه بر تسلط بر زبان انگلیسی، با تاریخ معاصر و ادبیات فارسی، به خصوص دیوان حافظ و گلستان سعدی، آشنایی و مؤانست فراوان داشتند. داماد دوم امام خمینی در 31 خرداد ماه سال 1389 بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. پیکر ایشان پس از تشییع در حرم حضرت معصومه(س) و اقامه نماز توسط آیت الله العظمی آقای جوادی آملی، بنا بر وصیت خودشان در امام زاده علی بن جعفر قم به خاک سپرده شد.

دکتر محمود بروجردی آخرین داماد امام خمینی محمود بروجردی فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسین بروجردی و نواده مرحوم آیت الله حاج میرزا مهدی بروجردی در شهریور 1312 هجری قمری -در قم متولد شدند. آشنایی ایشان با امام (س) از طریق پدرشان که از دوستان قدیم دوره طلبگی در اراک بودند، از کودکی آغاز شد. ایشان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرستان قم و مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران گذراندند. ایشان از سال 31 به تدریس در مقاطع گوناگون تحصیلی دبستان تا دانشگاه پرداختند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسئولیتهای مختلف نیز اشتغال یافتند. دکتر بروجردی در سن 27 سالگی با خانم زهرا مصطفوی سومین دختر امام(س) ازدواج کردند. در مراسم عقد، داماد یک حلقه و یک دستبند به عروس هدیه داد. با توجه به تاکید علما بر ساده زیستی، این مراسم کاملا ساده برگزار شد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های لیلی و مسیح است.


ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دبیر ادبیات و دینی، به ترویج اسلام اصیل پرداخته و فعالیت‌های علنی سیاسی نداشتند، اما در موارد زیادی کار انتقال پیام‌های خصوصی امام و علما به یکدیگر را انجام می‌دادند. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مناصب مختلفی از جمله مسئولیت در وزارت آموزش و پرورش، قائم مقام وزارت امور خارجه در کابینه شهید رجایی، قائم مقام وزارت ارشاد، ریاست پژوهشگاه علوم انسانی، سفارت جمهوری اسلامی ایران در فنلاند و سرپرست مرکز بین المللی گفت و گوی تمدنها در دولت سید محمد خاتمی حضور داشتند و همواره در جهت ایجاد ارتباط میان اندیشمندان و اهل فرهنگ و هنر با نظام اسلامی تلاش می‌کردند. امام(س) در مورد وی گفته بودند که من از بچگی با محمود آشنایی دارم و به دیانت و شرافت او اعتقاد دارم. آخرین داماد امام خمینی(س) که همواره به تواضع، مردمداری و خوش مشربی مشهور بودند، در هفتم اسفند 1389 پس از طی دوره‌ای بیماری، در بیمارستان لاله تهران دار فانی را وداع گفتند. مراسم تشییع پیکر وی در جماران و مجلس ختم نیز در مسجد الجواد تهران با حضور بسیار چشمگیر مسئولان نظام و شخصیتهای جناح‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی کشور برگزار شد.

عمارها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 91 ، 16:28
امین داوری
البته زبان عربی هم یقینا زبان پرظرفیتی است لیکن بنده مطمئن نیستم ظرفیت زبان عربی به قدر ظرفیت زبان فارسی باشد و در مواردی شک دارم که برخی از مفاهیمی که در زبان فارسی است در زبان عربی جا بگیرد. یعنی من نمی‌دانم که آیا حقیقتا می‌شود بعضی اشعار حافظ را در قالب عربی آورد، یا در اشعار عربی شعری پیدا کرد که دارای این همه ظرافت و معنویت باشد؟…

«زبان فارسی، زبان انقلاب است. زبان اسلام راستین است و زبان اسلامی است که می‌تواند ملت‌ها را بیدار کند. قرآن و احادیث و متون اسلامی مایه حیات هر مسلمانی است، در این هیچ شکی نیست. همانطور که می‌دانید ما در قانون اساسی خود، آموزش زبان عربی را لازم و واجب دانسته‌ایم. ارادت ما و علاقه ما به زبان عربی چیزی نیست که برای کسی روشن نباشد و احتیاج به اثبات داشته باشد. اما من می‌خواهم بگویم آن زبانی که امروز می‌تواند مفاهیم اسلام انقلابی را به دنیا منتقل کند زبان فارسی است. زبان انقلابی و زبان اسلام انقلابی، زبان فارسی است. زبان فارسی ذاتا یک زبان کارساز است…
البته زبان عربی هم یقینا زبان پرظرفیتی است لیکن بنده مطمئن نیستم ظرفیت زبان عربی به قدر ظرفیت زبان فارسی باشد و در مواردی شک دارم که برخی از مفاهیمی که در زبان فارسی است در زبان عربی جا بگیرد. یعنی من نمی‌دانم که آیا حقیقتا می‌شود بعضی اشعار حافظ را در قالب عربی آورد، یا در اشعار عربی شعری پیدا کرد که دارای این همه ظرافت و معنویت باشد؟…

یک زبان کامل و به این خوبی در اختیار ماست و بهترین مفاهیم و دقیق ترین آنها را می‌توان در این زبان گنجاند. ما باید قدر این زبان را بسیار بدانیم، چیز فوق العاده‌ای است، یک نعمت الهی است در اختیار ما. همانطور که کشور ما از لحاظ موقعیت جغرافیایی یکی از استثناهای دنیا است. همچنان‌که از لحاظ اقلیمی نیز کشور ما چیزهای ممتاز زیادی دارد، یکی از خصوصیات ما داشتن این زبان است و ما چه می دانیم، شاید یکی از عوامل افتخارات بزرگ این ملت همین زبان باشد. نمی‌توان از این نکته غافل ماند. می‌دانیم که در دنیای اسلام، ایرانی‌ها به عنوان یک قوم، بیشتر از تمام اقوام دیگر مسلمان برای اسلام کار کردند و در گسترش فرهنگ اسلامی تلاش کردند. اینکه چیز واضحی است. شکی نیست که در حدیث، تفسیر و حتی در لغت عربی، بهترین آثار را ایرانیها و فارسی زبانان نوشته اند. در فلسفه و عرفان که غوغاست و غیر ایرانی، انگشت شمار و معدود است، اکثرا همه ایرانی اند. این خصوصیاتی که ما در قوم ایرانی و ملت خودمان مشاهده می کنیم شاید یک مقداری از زبان این ملت ناشی شده باشد، از ظرفیت زبانی که در اختیار داشته نشأت گرفته باشد.»

مراسم افتتاحیه سمینار زبان فارسی در سازمان صدا و سیما، بهار 67
مجله نشر دانش، مورخ خرداد و تیر 1367، صفحات 5 تا 8
لینک هی مرتبط:
استقبال از امام خامنه ای حرام است
پیش بینی های عجیب و محقق شده امام خامنه ای
تریبون مستضعفین و تخریبچی مجازی
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 24 Bahman 91 ، 16:22
امین داوری

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 23 Bahman 91 ، 20:02
امین داوری

به بهانه راهپیمایی بیست و دوم بهمن

آفرین به این ملت که این روزها زود به زود رکورد می شکنند. "رضازاده" سال به سال، رکوردش را می شکست و ما بعد از 9 دی، ظرف 50 روز یک رکورد جدید زدیم. بگذار حامیان "عبدالمالک ریگی" به ما هم بگویند "دوپینگی". آری، ما با ساندیس جمهوری اسلامی، "دوپینگ" می کنیم و هر روز رکورد جدیدی می زنیم؛ حرفی هست؟! هر پیامبری، هر پیامی معجزه ای دارد و معجزه انقلاب اسلامی، ایستادگی با ساندیس است در برابر 200 کلاهک هسته ای. حالا من می خواهم یک خبر خوش به ملت بدهم؛ جمهوری اسلامی موفق به ساخت موشک قاره پیمایی شده است که تا اتاق بیضی کاخ سفید برد دارد و قادر است ته دل اوباما را خالی کند. نام این موشک، "کاوشگر چهار" نیست؛ "نی ساندیس" است. 22 بهمن، کور کردیم چشم دشمن را با این نی.  بشنو از نی، نی، نوای نینواست؛ این موشک این نی البته توانایی حرکت در عمق تاریخ را هم دارد و می تواند با تعویض کارآیی خود، برای گلوی خشکیده و لب ترک برداشته علی اصغر 6 ماهه، "آب سیب" باشد.

حسین قدیانی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 22 Bahman 91 ، 08:00
امین داوری

چشم‌هایت را ببند تا پیامبر را نشانت دهم.

مردی نسبتاً قد بلند با موهای حالت‌دار که تا لاله گوشش می‌رسد. صورتی روشن، پیشانی بلند، ابروهای کمانی و باریک. بین ابروهایش رگی است که وقتی عصبانی می‌شود، باد می‌کند. ریش پرپشت، گونه صاف، چشمان سیاه، گردنی سفید و دندان‌های سفید که وقتی صحبت می‌کند از بین آنها نوری می‌درخشد که فکر می‌کنی بین دندان‌هایش فاصله است. اندامی متناسب، شکم و سینه‌ای هم‌سطح، چهارشانه با استخوان‌های درشت و کمر باریک و شکم کوچک.

موها و ریش‌های شانه زده و مرتب. موهایش را گاهی خودش و گاهی زنانش برایش شانه می‌زنند. ریش‌هایش را با دقت شانه می‌زند. از بالا هفت بار و از زیر چهل بار شانه می‌زند. می‌گوید: این کار حافظه را زیاد می‌کند و بلغم را از بین می‌برد. هرکس هفت بار بر سر و رو و سینه‌اش شانه بکشد، دیگر دردی سراغش نمی‌‌آید.

خیلی برایش مهم است که همیشه معطر باشد. اصلا همه او را از بوی خوبش می‌شناسند. برای خرید عطر بیشتر از غذا هزینه می‌کند. جلوی آینه می‌ایستد و خود را مرتب می‌کند. گاهی هم در آب سر و وضع خود را بررسی می‌کند و بعد بیرون می‌رود. می‌گوید: «خدا دوست دارد بنده‌اش وقتی به دیدن دوستانش می‌رود، خود را برای آنها منظم کند.»

سفر که می‌رود، شیشه روغن، سرمه‌دان، قیچی، مسواک و شانه‌اش از او جدا نمی‌شود. نخ و سوزن هم با خود می‌برد. عایشه می‌گوید: «به خیاطی خیلی علاقه دارد.»

وقتی لباس نو گیرش می‌آید، خدا را شکر می‌کند و بلافاصله لباس قبلی را به فقیری می‌بخشد. می‌گوید: اگر لباس خود را به مسلمان دیگری بدهی، خدا هم در این دنیا هم بعد از مرگ هوایت را دارد.

انگشتر نقره‌ای در دست راست دارد. وقتی می‌خواهد چیزی را یادش نرود، نخی به آن می‌بندد. با انگشترش روی نامه‌هایش مهر می‌زند. می‌گوید: به نامه که مهر بزنی، از تهمت‌های مردم در امان می‌مانی.

شب که می‌خواهد بخوابد روی پهلوی راست می‌خوابد و دستش را زیر صورتش می‌گذارد و می‌گوید: «خدایا! آن روز که همه را بیدار می‌کنی، مرا از عذابت حفظ کن.» و آیة الکرسی می‌خواند. از خواب که بیدار می‌شود، اول از همه به سجده شکر می‌رود و می‌گوید: «سپاس خدایی را که مرا بعد از مردن زنده کرد. خدای من آمرزنده و شکرگزار است». بعد مسواک می‌زند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 16 Bahman 91 ، 21:17
امین داوری
بتازگی سخنانی از حجت الاسلام نقویان که چندی پیش در فضای مجازی منتشر شده بود و گلایه وی از پخش گزینشی و مغرضانه سخنانش را نیز به همراه داشت، دوباره در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بازنشر شده است.صوت فوق به صورت کامل حرفه‌ای میکس و جملات مرتبط قبل و بعد از آن حذف شده است. قراردادن جملات غیرمرتبط کنار یکدیگر که برداشت خاص از موضوع را سبب می‌شود. در ادامه لازم می‌بینیم گلایه نقویان از پخش گزینشی و مغرضانه سخنانش را که چندی پیش در نامه‌ای سرگشاده منتشر شده بود،دوباره بازنشر کنیم.

متن کامل شکوه نامه نقویان به شرح زیر است:

دست قضا، پای انسان را به قضایایی می کشاند که دوست و دشمن را به حیرت وا می دارد چند ماهی است که دوستانی بیکار و شاید بیمار با همراهی دشمنانی بیدار، دست به کاری زده اند که بحمدالله برای عزیزان مسئول درست کرده و اینجانب را نیز مدتی است از کار و زندگی بیکار کرده اند.

یک کلیپ یک و نیم دقیقه‌ای از سخنرانی‌های اینجانب ساخته‌اند و آن را از حدود سه ساعت سخنرانی در فاصله بین چندین سال صحبت ، با تقطیع و مونتاژ به هم وصل کرده که با اندکی هوشمندی می توان به این عمل نابخردانه پی برده و به انگیزه کسانی که ساعتها عمر عزیز را صرف چنین زحمت بیهوده ای نموده اند تاسف خورد و خندید.

این تلاش ناشیانه سبب شد تا این چند سطر را جهت روشن شدن اذهان دوستان مشفق که بنده را از دور و نزدیک شناخته و بارها مورد تفقد و تلطف قرار داده اند بنگارم.

1- تا جایی که این بنده اطلاع دارد چنین قطعه صوتی فاقد ارزش حقوقی و قضایی می‌باشد و برعکس، سازندگان و انتشار دهندگان آن، مجرم بوده و قابل پیگرد قانونی هستند که از مسئولان دلسوز و محترم درخواست پیگیری جدی دارم تا چنین اعمال زشت و شنیعی در جامعه اسلامی شاید برای همیشه ریشه کن گردد.

2- اینجانب همان گونه که بارها و بویژه در رسانه‌ها و موقعیت‌های حساس تاکید کرده ام به عنوان سرباز و طلبه کوچکی در خدمت نظام و رهبری معظم بوده و هستم.

3- این طلبه گاهی در نحوه اداره کشور زبان به شکوه گشوده است که در ایام تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری به صورت شدیدتر و گسترده تر از رسانه ها پخش شد تا جایی رهبری معظم نیز به پاره ای از اظهارات آقایان رضایت نداشتند.

4- طالبان حقیقت را ارجاع می دهم به سخنرانی اینجانب در پنجم محرم گذشته در حسینیه جماران که با صراحت عرض کردم حاضرم بیست سال از عمرم را با یک روز از عمر شریف رهبری عوض کنم، چرا که بودن یا نبودن امثال بنده دردی را از جامعه دوا نخواهد کرد اما به رهبری که ستون خیمه نظام است اگر خدشه ای وارد شود به هستی نظام لطمات جبران ناپذیری وارد خواهد شد که متن آن عرایض در سایتهای متعددی موجود است.

5- گله از دوستانی لازم است که چطور از عرایض صریح و شفاف بنده که حدود 10 سال از معدود افرادی بودم که در محضر رهبر معظم انقلاب در مناسبت های مختلف سخنرانی کرده ام و بارها از طرف ایشان و شخصیت های حاضر در آن جلسه مورد تشویق قرار گرفته ام چشم پوشیده و به یک قطعه مونتاژ و تقطیع شده استناد جسته اند، زهی مروت و تقوی!!

6- چه عمل صالح و کار نیکویی بود اگر دوستان، به خود زحمت می دادند و این دو یا سه نوار سخنرانی را که جمعا کمتر از سه ساعت وقت عزیزان را می گرفت استماع می فرمودند تا معلوم شود در قسمت ابتدایی که گفته ام: «بنده برای سخنرانی در بیت رهبری لب و لوچه ام آب نمی افتد» در چه موضوعی و یا چه زمینه ای و در جواب چه عزیزی و چرا این جمله را گفته ام و در کنار آن که عرض کرده ام: «بنده البته دست رهبر عزیز را می بوسم ولی برای قول و قرارهایی که بیش از شش ماه قبل وعده کرده‌ام بیشتر ارزش قائلم چرا که شهادت اباعبدالله (ع) هم به خاطر بد قولی مردم کوفه بوده و حقیر نمی‌توانم پا بر سر قولی که از قبل وعده داده شده، گذاشته تا در محضر رهبر معظم سخنرانی کنم که حتی خود ایشان هم این کار را عملی ناشایست می دانند» که این جملات را تماما حذف و فقط آن جمله ای که مقصود ناشایست آقایان با آن تامین می‌شد را در کلیپ آورده‌اند که چنین کار خبط و خطایی را با آیات شریفه قرآن نیز می‌شود انجام داد.

در ضمن آن بخشی که کلمه (آقا) چندبار در آن تکرار شده مربوط به اشخاص دیگر و در جای دیگری بیان گردیده است که آن را به اینجا چسبانده و منظور شیطانی خود را از آن به مخاطبین القاء نموده‌اند.

7- اگر بنده هم ، همانند بعضی از افراد زود رنج از کوره در رفته و به خاطر تعطیل نمودن چند سخنرانی در شهرهای مختلف که با تهدید آقایانی از مراکز گوناگون و نهادهایی که دوستان دیروز و امروز اند، کار را به قوه قضائیه می کشاندم و برای دفاع از حقوق پایمال شده دست به تبلیغات رسانه ای پر سر و صدا می زدم که هم دشمنان خوشحال و هم دوستان ملول و نگران می شدند کار عاقلانه ای به حساب می آمد؟! که اگر چه مکررا از ناحیه دوستان دلسوز، تشویق به این کار شدم اما خود را به خدای مهربان و روز بازخواست الهی واگذار نمودم که :

کار خود را به خدا باز گذاری حافظ / ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی

8. در پایان نصیحتی از سر شفقت و وظیفه مندی به دوستانی دارم که خود را مدافع حریم رهبری و انقلاب و نظام می دانند:

الف) همانگونه که امام راحل(ره) فرمودند: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» یعنی اگر قرار است خدای ناکرده بلایی بر سر این انقلاب خونین بیاید با دست خودی ها خواهد آمد، آن هم به تعبیر رهبر حکیم و فرزانه با بی بصیرتی و نادانی و از سر غیرت های نابجا و طرد دوستان دلسوز و جذب نامحرمان ریاکار و متظاهر، همانطور که رهبر معظم هم در اوج روزهای فتنه در نماز جمعه فرمودند: روش ما جذب حداکثری و دفع حداقلی است، که باید از این دوستان غیور پرسید، آیا تاکنون به عدد انگشتان دست، افرادی را جذب به اسلام و انقلاب کرده اند یا فقط در طرد و دفع، کارآمد بوده و رکورددار هستند؟!

ب) اگر به اندک بهانه‌ای افراد را از جرگه انقلاب و انقلابیون خارج کردیم و هر روز بر تعداد از خط رفته گان بیفزاییم و در بوق و کرنا و با تبلیغات پر سر و صدا همگان را نیز باخبر کنیم که فلان آقا و فلان طلبه و فلان آیت الله و فلان مرجع و فلان رزمنده هم با انقلاب و رهبری، زاویه پیدا کرده و در لیست مخالفان درآمده اند، آیا این کار به نفع نظام و رهبری معظم خواهد بود؟ آیا برای مردم و افکار عمومی، سوالی و شبهه ای پیش نخواهد آمد که چرا هر روز یک نفر از جمع هواداران نظام خارج می شود؟!

چو پرده دار به تیغ می‌زند همه را / کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

والسلام

ناصر نقویان

خبرگزاری فارس، 94/08/17
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 11 Bahman 91 ، 15:19
امین داوری