ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!
ساندیس خور

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد...
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت...
ولی بسیار مشتاقم...
که از خاک گلویم سوتکی سازد...
گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش...
تا که پی در پی دم گرم خویش را بر آن بفشارد....
و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد...
تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشار مطالب و نوشته های مـا با ذکر منبع و ارجاع لینک مجاز است.
mail: amin.davari@chmail.ir

پربازدیدترین ها
shobahat
مدیر تارنما

ساندیس خور

هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند!





سخنرانی جالب استاد رحیم پور ازغدی پیرامون طلبگی و مقتضیات زمان


+ شهید سید مرتضی آوینی: تخصص حقیقی در سایه تعهداسلامی بدست میآید ولا غیر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 16:34
امین داوری

شایعه‌ی اختلاف مراجع تقلید با رهبر معظم انقلاب، آنقدر مضحک است که برای رد آن نیازی نیست خودمان را به آب و آتش بزنیم. در نظام اسلامی، ارتباط علما با ولی فقیه، ارتباطی نیست که جرس و بالاترین و روزآنلاین بتوانند آنرا با شایعه و دروغ، خدشه‌دار کنند. البته ممکن است در حوزه روحانیونی هم باشند که منتقد و یا حتی مخالف نظام باشند، اما تعداد این افراد در برابر اکثریت روحانیون حامی نظام، چندان به چشم نمی‌آید.

در سالهای بعد از رحلت امام، دستگاه رسانه‌ای و تبلیغاتی غرب و ضدانقلاب، تلاش زیادی کرد تا با دامن زدن به این شایعه، به نوعی مشروعیت مذهبی و دینی نظام و رهبری را زیرسوال ببرد. اوج این شایعه‌پراکنی را در فتنه سال گذشته دیدیم که رسانه‌های جریان فتنه، شایعه اختلاف و حتی دشمنی مراجع را با رهبری به حد اعلی رساندند که البته چند سایت فتنه‌گر داخلی از جمله سایت «آ» که این‌روزها دوباره به صحنه فتنه‌گری بازگشته، همراه با رسانه‌های ضدانقلاب به شایعه‌پراکنی مشغول بودند.

همچنین چند سایت مذهبی (که متاسفانه برخی از آنها در زمینه اخبار شیعه و حوزه فعالیت می‌کنند) شایعاتی را در خصوص مهاجرت دست جمعی علما و مراجع قم به نجف و یا درخواست از آیت الله سیستانی برای مهاجرت به ایران منتشر ‌کردند! این شایعات تا آنجا پیش رفت که حتی سلطنت‌طلبان سبزپوش خارج از کشور هم تصور کردند واقعا در ایران خبری هست!

تظاهرات سلطنت طلبان در حمایت از جنبش سبز!

از یک ماه و نیم پیش یعنی همزمان با انتشار خبر سفر رهبر انقلاب به قم این شایعات دوباره به اوج خود رسید. اگر چه در این مدت رسانه‌های جریان فتنه، شایعات مختلفی را درباره جمعیت استقبال کننده، اهداف سفر و … منتشر کردند، اما باز هم محور اصلی تمامی شایعات، القاء اختلاف رهبری با مراجع تقلید بود. اتفاقا این بار هم این توهم برای ضدانقلاب به وجود آمد که مراجع حقیقتا مخالف نظام و رهبری هستند! (شاید به همین علت بود که پیش از سفر رهبری به قم، دلقکی مثل ا. ن هم به مراجع نامه نوشت و از آنها خواست که به استقبال نروند!)

من در این مدت تقریبا بیشتر اخبار و شایعات مربوط به سفر رهبر انقلاب را جمع‌آوری کرده‌ام که در اینجا  به برخی از آنها مخصوصا به شایعات سایت جرس یعنی سایت اتاق فکر جنبش به اصطلاح سبز و سایت منتسب به مهاجرانی و کدیور اشاره ‌می‌کنم. سایتی که بیشترین دروغ را در روزهای سفر رهبری به قم منتشر کرد و جالب اینکه امروز در تاکتیکی کودکانه ادعا می‌کند که «دیدید همه آن دروغ‌هایی که گفتیم، راست بود؟!»

البته پیش از بحث اصلی، ذکر چند نکته را ضروری می‌دانم:

اول: توهم عدم استقبال علما و مراجع از رهبر انقلاب بر اساس پیش‌فرض‌هایی مطرح می‌شود. فرض جماعت فتنه‌گر این بود که حقیقتا علما با نظام و رهبر انقلاب مشکل دارند. همان طوری که در بالا هم اشاره کردم، اکثر رسانه‌های جریان فتنه در یک سال و نیم گذشته به طور هماهنگ این شایعه را به مخاطبان خود القا می‌کردند. طبیعی است وقتی یک شایعه، بارها و بارها تکرار شود، ممکن است برای مخاطبان این رسانه‌ها که با واقعیت ایران و روحانیت کمتر آشنا هستند، موثق و مسلم فرض شود.

دوم: مرور این شایعات، نشان می‌دهد که شایعه سازان هیچ شناختی از مسائل حوزه و روحانیت و مخصوصا روابط و دیدارهای مراجع و علما با هم ندارند. به همین جهت، نگاهشان به مراجع، مثل نگاهشان به چهره‌های سیاسی و فعالان حزبی هست و همان انتظار را از آنها دارند. دقیقا به همین علت هست که مثلا دیدار یک مرجع تقلید با آقای منتظری، به معنای مخالفت او با نظام تلقی می‌شود!

سوم: در جمهوری اسلامی، ممکن است نظر فقهی عالمی درباره ولایت فقیه، با نظر امام کمی فرق داشته باشد، اما مطمئنا همان عالم هم حاضر نیست دست از پشتیبانی نظام بردارد که نمونه چنین علمایی را چه در زمان امام و چه در زمان حاضر دیده‌ایم.

چهارم: بخشی از دروغ‌ها و شایعات، به خاطر عدم شناخت صحیح از فضای حوزه و مرجعیت هست، اما بخشی از شایعات هم، کاملا آگاهانه صورت می‌گیرد. قطعا رسانه‌ای که راحت دروغ می‌گوید و اصرار هم دارد که دروغ بگوید، هیچ اعتباری ندارد، مخصوصا رسانه‌ای که بعدا هم به خاطر دروغ‌هایش، شرمنده نباشد!

سفر رهبری لغو شد!

شاید مضحک‌ترین دروغ اصحاب فتنه، همین دروغ و شایعه لغو سفر رهبری بود آنهم به خاطر عدم استقبال علما! این شایعه و دلیل مطرح شده در آن به قدری جالب بود که همان لحظات اول به سوژه‌ای برای خندیدن ما تبدیل شد، اما متاسفانه در همین دنیای مجازی، آدم‌هایی وجود داشتند که مغزشان را به دروغ‌های جرس و سایت‌های مشابه اجاره داده بودند.

سفر یک ماهه!

حالا که سفر لغو نشد (آنهم به خاطر عدم استقبال علما) اما می‌شود لااقل مدت سفر را کاهش داد باز هم به خاطر استقبال سرد علما! این را منابع آگاه (؟!) جرس می‌گویند: «در ابتدا برنامه‌ریزی جهت سفری بسیار مفصل و برای اقامتی بین ۲۵ تا ۳۰ روز در قم در دست بررسی بود، ولی با استقبال بسیار سرد مراجع و علما(؟!) و نیز معتمدین شهر قم زمان اقامت رهبری تا لحظه تنظیم این گزارش به یک هفته تا ۱۰ روز کاهش یافته!»

اقامت در موسسه آیت الله مصباح!

جدای از این ادعای خنده‌دار، در متن این خبر هم کلی شایعه عجیب و غریب دیگر به نقل از منابع آگاه (؟!) وجود دارد که محور همه آنها، القای مخالفت مراجع با رهبری است. شیوه کار به این شکل است که یک شایعه با چند دروغ دیگر قاطی می‌شود تا اگر خود آن شایعه تکذیب شد، لااقل آن دروغ‌ها و آن شبهات در ذهن مخاطب باقی بماند:

«به گفته منابع آگاه (؟!) چندین مکان برای اقامت وی پیشنهاد شده بود یکی مهمانسرای حوزه علیمه بود که بعلت مسایل امنیتی رد شد. پیشنهاد دیگر را گویا دفتر آیت الله مکارم داده بود. این هم از سوی مشاورین ومسئولین دفتر رهبر رد می‌شود تا شائبه حمایت رهبر از آیت الله مکارم شیرازی که بعد از انتخابات حاضر به تبریک گفتن به احمدی نژاد نشده بود، پیش نیاید! پیشنهاد بعدی منزل آیت الله حائری(موسس) که هم اکنون در اختیارآیت الله شهرستانی داماد آیت الله سیستانی است. بازهم این پیشنهاد رد می‌شود چراکه اقامت رهبر در آنجا پیام حمایت وتقویت جریان سنتی حوزه که امروز توسط آیت الله وحید خراسانی هدایت می شود را به افکار عمومی حوزویان منتقل می ساخت! در نهایت اقامت رهبر در موسسه امام خمینی رقم خورد و پیام اصلی این اقامت و ملاقات های چند روزه آینده ایشان، حمایت مستقیم رهبر کشور  از جریان حوزه حکومتی در قم است…از این رو مراجع و شخصیت‌های مختلف برای دیدن رهبر ایران باید به دفتر مصباح یزدی بروند!»

همان طوری که می‌بینید در کنار شایعه مربوط به محل اقامت، چند دروغ دیگر هم درباره مخالفت آیات عظام مکارم، سیستانی و وحید خراسانی با رهبری وجود دارد، تا لااقل این شبهات، در ذهن مخاطب باقی بماند. البته معلوم نیست چرا تعیین محل اقامت رهبر انقلاب باید اینقدر مساله‌ساز باشد، آنهم وقتی خود ایشان در قم دفتر و محل اقامت دارند؟!

اگر این دو نفر به دیدار رهبری بروند!

براساس تبلیغات غلط و مغرضانه برخی عناصر داخلی، گاهی بعضی علما و مراجع آن گونه که باید و شاید معرفی نمی‌شوند و یا به گونه‌ای خاص معرفی می‌شوند. این مساله درباره آیات عظام وحید خراسانی و شبیری زنجانی بیشتر صدق می‌کند. با توجه به دیدگاه فقهی ایشان و البته تبلیغات مشکوک برخی افراد، برای بسیاری از ضدانقلاب این تصور پیش آمده است که این دو مرجع تقلید با نظام و رهبری مشکلی دارند. بعضی‌ها هم در مطالبشان چنان وانمود کرده‌اند که گویا آیت الله شبیری زنجانی «نائب المنتظری» هست!

براین اساس دویچ وله آلمان، مصاحبه‌ای را با سراج‌الدین میردامادی ترتیب داد و از قول وی نوشت که اگر این دو نفر به دیدار رهبری بروند، پس سفر ایشان به قم به اهداف خود رسیده است! یعنی میردامادی براساس آن تصورات و پیش‌فرض‌های کاملا اشتباه قبلی، حقیقتا تصور نمی‌کرد که آیت الله شبیری زنجانی به دیدار رهبری برود. دقیقا به خاطر همین پیش فرض‌های غلط بود که وقتی ایشان به دیدار رهبر انقلاب رفتند، کمر فتنه‌گران شکست!

آیت الله شبیری زنجانی

فشار نیروهای اطلاعاتی به آیت الله وحید خراسانی!

«منابع خبری جرس گزارش دادند آیت الله وحید خراسانی، بدلیل اینکه تصمیم داشت زمان سفر سیدعلی  خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی  به شهر قم، در آن شهر نباشد و به مشهد عزیمت کند، از سوی اداره اطلاعات قم تهدید شد و از سفر وی جلوگیری بعمل آمد!»

چنین شایعاتی در روزهای بعد هم ادامه پیدا کرد و جرس بنا به ادعای منابع آگاه (؟!)‌نوشت:«در مورد آیت الله وحید خبرهای موثق (؟!) حکایت دارد که فشار بر بیت ایشان برای دیدار با آقای خامنه ای به شدت بالاست!»

این شایعه خنده‌دار را شاید آن متوهمان سایت بالاترین و یا آن آدم‌هایی که در همه عمرشان حتی یکبار رساله نخوانده‌اند، باور کنند؛ اما کسی که با حوزه و روحانیت و مرجعیت و این قبیل مسائل آشنا باشد، با خواندن این خبر فقط به هوش زیاد جرسی‌ها می‌خندد. گویا آیت الله وحید خراسانی را با شیخ اصلاحات اشتباه گرفته‌اند!

دلائل سفر سرّی خرداد ۸۹ رهبری به قم؟

سفر که لغو نشد، مراجع و علما هم که به دیدار رهبری رفتند؛ پس آن همه دروغ و شایعه یک سال و نیم گذشته را چه کنیم؟ مگر رسانه‌های سبز بارها و بارها از مخالفت آیات عظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، جوادی آملی با رهبری خبر نمی‌دادند؟ آنها که همه با روی گشاده به دیدار رهبری رفتند. حالا که با این سفر، همه شایعات ما نقش برآب شده چه کنیم؟ آهان! بهتر است به سراغ منابع موثق (؟!) برویم تا درباره اختلاف مراجع با رهبری افشاگری کنند:

«به گزارش منابع موثق (؟!) از ایران سفر مخفی و پنهانی چند ماه پیش آقای خامنه‌ای به قم و دیدار وی با مراجع و علمای بلند پایه در نیمه های شب و به شکل سری، فاز اول سفر چند روز آینده وی به قم بوده و توسط کارگروه فوق الذکر توصیه و توسط خامنه ای اجرا شد. خامنه‌ای چون نسبت به دلخوری و مخالفت مراجع و علما (؟!) نسبت به عملکرد حکومت خصوصا پس از انتخابات سال ۸۸ آگاه بود و از نارضایتی مراجع (؟!) نسبت به دخالت فراوان حکومت در سیستم اداره حوزه های علمیه آگاه بود، می‌دانست سفر رسمی بدون انجام سفری مقدماتی با استقبال بسیار سرد و غیر قابل پیش بینی مراجع و علما (؟!) روبرو می‌شود و هیچ یک از مراجع و علما به دیدار وی در سفر رسمی به قم نمی‌روند پس با نوعی رندی پیشاپیش به شکل مخفیانه به قم رفت که هم نوعی دلجویی از مراجع تلقی شود و هم مراجع و علما را بتوان در سفر رسمی به قم تحت فشار قرار داد که رهبری که به دیدار شما آمدند اخلاقا شما به بازدید ایشان بروید فقط با این تفاوت که دیدار چند ماه پیش رهبری با مراجع مخفیانه و شبانه و بدون انعکاس خبری بود تا به جایگاه وی خدشه وارد نشود ولی در سفر رسمی وی در روزهای آینده هر نوع دیدار مراجع و علما با ایشان حتی به عنوان بازدید از وی به دلیل دیدار مخفیانه وی در ماه‌های گذشته با انعکاس گسترده خبری توسط رسانه‌های وابسته به رهبری مواجه می‌شود و نوعی بیعت و تبعیت مراجع با رهبری تفسیر می‌شود!»

آیت الله صافی گلپایگانی

کمیسیونی برای تهدید و تطمیع مراجع!

البته برای اثبات دروغ‌ و القای اختلاف مراجع با رهبری، تشکیل کمیسیون هم راه‌حل خوبی است! تصمیمات این کمیسیون را هم منابع موثق و آگاه جرس با گوش‌های خودشان شنیده‌اند، دیگر من چه بگویم جز اینکه نویسنده این مطلب، قطعا هیچ شناختی از مراجع ندارد:«کمیسیون دیگر بیشتر با دستور آماده کردن مقدمات حضور مراجع و علمای نام و نشان دار حوزه ابتدا با اولویت حضور آنها در مراسم استقبال در صورت عدم موافقت در مراسم سخنرانی رهبری در حرم حضرت معصومه حضور یابند و باز هم اگر حاضر به حضور در مراسم سخنرانی رهبری نشدند حتما باید در محل اقامت رهبری حضور یابند و با ایشان دیدار کرده و” با خیر مقدم به ایشان حضور ایشان را باعث برکت و رونق حوزه های علمیه توصیف کنند و از درایت و توان و قدرت ایشان در اداره امور کشور تعریف و تمجید کنند”! جهت رسیدن به این هدف با مراجع و بیوت و دفتر آنها به دفعات گفتگو شده و از انواع تطمیع و تهدید استفاده شده! ولی براساس اطلاعات دریافتی اکثریت مراجع عظام و علمای اعلام حاضر به تمکین در مقابل این دستورالعمل نشده اند! حتی به نزدیکان مراجع توسط مسئولان امنیتی گفته شده اگر مراجع براساس برنامه های تنظیم شده حاضر به حضور خدمت رهبری و بیعت با ایشان به عنوان ولی امرمسلمین جهان و مرجع اعلی و عام شیعیان نشوند سرنوشتی شبیه آنچه بر مرحوم آیت الله العظمی منتظری و دیگر مراجع مستقل رفته در انتظار آنها و نزدیکان آنهاست!»

چرا آیت الله حسن‌زاده نیامد؟!

وقتی همه شخصیت‌هایی که ملاقاتشان با رهبری انتظار می‌رفت و (یا به تصور فتنه‌گران انتظار نمی‌رفت) به دیدار رهبری رفتند، نخبه‌های جرس دوباره بهانه‌ی جدیدی پیدا کردند و نوشتند :«در جمع روحانیون استقبال کننده، آیت الله حسن زاده آملی و سید حسن خمینی حضور نداشتند!» درباره ارتباط و علاقه شخصی علامه حسن زاده آملی به رهبر انقلاب، چیزی نمی‌گویم، اما ذکر این توضیح را لازم می‌دانم که اولا ایشان از مدتی پیش دچار کسالت شده‌اند ثانیا فعلا مقیم تهران هستند نه قم! (فقط جهت اطلاع متوهمان جرس)

آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی در سفر قبلی رهبر انقلاب به قم

بعدا اسم آنهایی را که نرفتند اعلام می‌کنیم!

فتنه‌گران، روزهای اول سفر اسم هر کسی را که می‌بردند و ادعا می‌کردند که به دیدار رهبری نرفته، همان شب و یا فردای آن‌روز همان شخص به ملاقات رهبری می‌رفت! نمونه‌اش آیت الله گرامی که اتفاقا دو بار هم به دیدار رهبری رفته بود. جرس آنقدر دروغ گفت که بالاخره خودش هم کم آورد در نتیجه برای اینکه بیشتر از این آبرویش نرود، قول داد که بعد از سفر اسامی آنهایی را که به ملاقات نرفته‌اند، بنویسد! (البته هنوز هم در خبرهای خود، نام آیت الله گرامی را در زمره غائبان می‌نویسد!)

آیت الله گرامی (سمت راست) و پسران آیت الله وحید خراسانی

مراجعی که نرفتند!


اگر شما جای جرس بودید و این همه اخبار دروغ (از لغو سفر رهبری گرفته تا عدم استقبال مراجع از رهبری) می‌نوشتید و این همه سوتی می‌دادید، چکار می‌کردید؟ به هر حال جرسی‌ها به قولشان عمل کردند و بعد از سفر اسم آنهایی را که به دیدار رهبری نرفته بودند، منتشر کردند: «آیت الله العظمی وحید خراسانی، آیت الله العظمی موسوی اردبیلی و آقایان محمد روحانی، محمدصادق شیرازی، صانعی و بیات زنجانی!»

دروغگوهای جرس آنقدر کم حافظه بودند که حتی دروغ‌ قبلی خودشان را هم فراموش کردند. یک نفر به آنها یادآوری کند اگر ماموران امنیتی آنقدر قدرت دارند که مانع از سفر آیت الله وحید خراسانی به مشهد بشوند، چرا قدرت نداشته باشند که ایشان را به دیدار رهبری ببرند؟! ضمنا اگر آیت الله وحید خراسانی با رهبری مخالف باشد _آنگونه که جرس مدعی شده _ پس چرا دو فرزند ایشان و آیت الله میلانی از اصلی‌ترین شاگردان ایشان و چند نفر از اعضای دفتر از جمله حجت الاسلام والمسلمین کاردان به دیدار رهبری رفته‌اند؟

اما درباره آیت الله موسوی اردبیلی، متاسفانه چندی قبل حادثه‌ای در منزل برای ایشان پیش آمد که همینجا شفای عاجلشان را از درگاه خداوند متعال آرزو دارم. به همین علت تاکنون دیدار یا برنامه رسمی نداشته و  پسرشان را برای استقبال از رهبر انقلاب به حرم مطهر فرستادند. محض اطلاع حضرات متوهم، آیت الله موسوی اردبیلی چند ماه پیش شخصا به تهران و دفتر رهبر انقلاب رفته بودند که در آن دیدار بر حمایت کامل و قاطع از رهبری در مقابل فتنه‌گران تاکید کردند. مطمئنا اصحاب فتنه از نتیجه آن دیدار اطلاع دارند به همین علت چندان روی آن مانور نمی‌دهند!

پسر آیت الله موسوی اردبیلی و پسر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، در مراسم استقبال از رهبر انقلاب در حرم مطهر

اما درباره ۴ نفر باقیمانده. ضمن احترام به همه آنها، باید بگویم که آقایان روحانی و شیرازی از ابتدای انقلاب، با نظام و امام خمینی اختلاف داشتند و حتی مرحوم آقای منتظری هم در همان زمان، از مواضع آنها انتقاد می‌کرد، بنابراین هیچکس توقع نداشت که آنها به ملاقات رهبری بروند، چون اصلا نیازی به این دیدار نبود.

اما اوج لطیفه‌های جرس، درباره آقایان صانعی و بیات است. حقیقتا نمی‌دانم چه کسی منتظر دیدار آنها با رهبری بوده؟ فرض کنیم این دو نفر، مرجع اعلم و مسلم باشند و جایگاه رفیعی در حوزه علمیه و در میان علما و طلاب داشته باشند (که ندارند) اما چه کسی منتظر بود که این دو نفر نیز با رهبری دیدار کنند؟ البته بد نیست برای اطلاع از جایگاه علمی آقایان صانعی و بیات در گعده‌های طلاب و فضلا در مدرسه فیضیه از این دو به عنوان مرجع تقلید نام ببرید. محترمانه‌ترین واکنش لبخند مضحکانه خواهد بود!

از میان این همه پیامبر، حالا چرا جرجیس؟!

توهمات جرس تا آنجا ادامه پیدا کرد که حتی مدعی شد بیات زنجانی برای دیدار با رهبری تحت فشار قرار گرفته است! متن لطیفه را بخوانید: «در پی خودداری آیت الله اسدالله بیات از دیدار با آقای خامنه‌ای در جریان سفر به قم، معاون اداره اطلاعات قم با وی دیدار کرده و ناراحتی خود را از عدم حضور وی برای ملاقات با رهبری ابراز داشته و همزمان از او خواسته بود با رهبری ملاقات کند!» یکی نیست به این جرسی‌ها بگوید که از میان این همه پیامبر، حالا چرا جرجیس را انتخاب کرده‌اید؟!

محض اطلاع فتنه‌گران، حوزه آنقدر عالم و روحانی بزرگ دارد که رفتن و یا نرفتن این ۴ نفر، هیچ خدشه‌ای به سفر رهبری وارد نمی‌کند. برای معرفی عالمان بزرگواری که به ملاقات رهبر انقلاب رفته‌اند، وقت دیگری لازم هست.

از چپ به راست: حضرات آیات میلانی(استاد برجسته کلام در قم) مکارم شیرازی، انصاری شیرازی (از علمای بزرگ و بنام قم) همچنین حضرات آیات خرازی، سبحانی، شاه آبادی و سید جعفر کریمی از اعضای قدیمی بخش استفتائات دفتر امام که چندسالی است همراه بعثه آیت الله سیستانی به حج می رود


اینها تنها چند نمونه ‌از شایعات و اخبار دروغ جرس و سایت‌های مشابه در ایام سفر رهبری به قم بود. از دهها مطلب و شایعه این سایتها به خوبی می‌توان دریافت که تئوریسین های جریان فتنه سبز از رسومات و فضای حاکم بر حوزه‌های علمیه و بیوت علما و مراجع کمترین شناختی ندارند و با ابتدائی‌ترین مسائل حوزه هم آشنا نیستند. جالبتر آنکه علیرغم ادعای خود مبنی بر سابقه خبرنگاری حرفه‌ای، به این نکته توجه ندارند که درصورت نداشتن اطلاع دقیق از یک موضوع، لااقل با افراد مطلع مشورت کنند و بعد شایعه بسازند!

اصلا چرا علما؟!

البته بعضی از فتنه‌گران هم احساس می‌کردند که به شایعه و دروغ نیازی نیست. نمونه‌اش نویسنده سایت خودنویس که وقتی تلاش دوستانش را برای القای اختلاف مراجع با رهبری و «سبز» نامیده شدن علما دید، خیلی راحت حرف دلش را زد و گفت:« ماجرای توسل به علما برای پایان دادن به استبداد حکومت در ایران و قبولاندن اصول مدرنیته و دموکراسی به حکومت‌گران، حکایت کهنه‌ای است ولی هنوز جذابیت خود را از دست نداده است… چرا راه حلی که یکصد سال پیش بکار گرفته شد از مد نمی‌افتد؟ نفع علما در روبه رو بودن با جماعت گوش به فرمان است! کسانی که پای منبر دوزانو می‌نشینند و گوش می‌کنند!…پرسش من از کسانی است که از علما و مجتهدین بخاطر بی‌طرفی در این ماجرا (یا گرفتن طرف جمهوری اسلامی) انتقاد می‌کنند: چرا دست از سر علما بر نمی‌دارید؟ چرا نمی‌گذارید در حجره‌های‌شان نان و ماست‌شان را بخورند؟! چرا اصرار دارید پای آنها را وسط بکشید؟ اگر فردا به صحنه آمدند و بعد از صحنه بیرون نرفتند چه می‌کنید؟! مگر سید عبدالله بهبهانی پس از پیروزی مشروطه تیم ترور تشکیل نداد؟! مگر تجربه جمهوری اسلامی چیزی جز نتیجه کشاندن پای علما به عرصه سیاست است؟ دست آخر بتوانید از اینها فتوای جهاد بر علیه جمهوری اسلامی را بگیرید، بعد چه؟ می‌خواهید دموکراسی را با فتوا برپا کنید؟! می‌خواهید از خیل مقلدان شهروند بسازید؟!»

و حرف آخر اینکه ای کاش همه فتنه‌گران، مثل این آقا، رک و پوست کنده حرف دلشان را می‌زدند و از دیوار دین بالا نمی‌رفتند!

حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی بهجت، پسر مرحوم آیت الله بهجت

امید حسینی




لینک های مرتبط: استقبال از امام خامنه ای حرام است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 16:12
امین داوری
امام زمان من را ببخشید این است کادویی که امروز تقدیم شما می شود
به ما گفته اند امام خمینی گفته ما بایدسنگرهای دشمن را فتح کنیم اما امروز... نمی دانم... ما نشسته ایم یا آنها از ما جلو زده اند

شهید احمد متوسلیان: ما باید پرچم اسلام را در دورترین نقاط به زمین بکوبیم

ببینید در ادامه مطلب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 15:43
امین داوری
آیا سهمیه های دانشگاه، نشانگر تبعیض و بیعدالتی در نظام جمهوری اسلامی است؟
پرسش: امیرالمؤمنین در روز دوم فرمودند: «من امروز در کمال صراحت می گویم تمام مزایا را لغو خواهم کرد حتی امتیاز مصاحبت پیغمبر و سوابق خدمت اسلام را. هر کس در گذشته به شرف مصاحبت پیغمبر نائل شده و توفیق خدمت به اسلام را پیدا کرده اجر و پاداشش با خداست». (داستان راستان، داستان 110، برنامه کار) پس این همه سهمیه بسیج، ایثارگران، رزمندگان، خانواده شهدا و ... در جمهوری اسلامی چه توجیهی دارد؟
پاسخ:
کلام فوق که از امام علی (ع) بیان نمودید ناظر به امتیازاتی است که در زمان خلفای سه گانه و به ناحق به برخی افراد واگذار شده بود و موجبات تبعیض و بی عدالتی را در جامعه اسلام به وجود آورده بود ، اما همانگونه که در ادامه مشاهده می نمائید، در نظر گرفتن برخی حقوق و امتیازات برای خانواده شهدا و ایثارگران نه تنها منافاتی با عدالت ندارد بلکه در راستای تأمین این ارزش اسلامی ، منافع ملی و منطبق با سیره معصومین(ع) می باشد
در توضیح این موضوع توجه شما ر ا به چند نکته جلب می‌کنیم:
1.مسلماً قراردادن سهمیه برای این عزیزان در راستای تحقق عدالت ، آموزه های اسلامی و منافع ملی است و یکی از وظایف حکومت اسلامی می باشد و دلائل متعددی پشتوانه این اقدامات می باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
اجرای عدل و قسط که یکی از مهمترین وظایف حکومت اسلامی در جامعه می باشد اقتضا می کند که به هر فردی از افراد جامعه براساس میزان خدمات و اقداماتی که برای جامعه انجام می دهد, توجه شده و حق متناسب خود را دریافت نماید. بر این اساس، رزمندگان سلحشوری که جان بر کف نهاده و با ایثار و فداکاری خود امنیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی کشور را از هجوم بیگانگان به قیمت جان خود یا قسمتی از اعضای بدن خود یا از دست دادن بهترین سال های خود در زندان های دشمن، تأمین نموده اند براساس عدل و انصاف حکومت اسلامی باید متولی امور زندگانی آنها و جبران خسارت های وارده باشد. چنانکه حضرت علی(ع) در فرمان خود به مالک اشتر می نویسد: «هرگاه کسی از سپاه تو به درجه شهادت رسید و یا شخصی از دشمنانت در اثر قتل و جرح به گرفتاری شدید مبتلا گردید، در این صورت همانند وصی دلسوز و مورد اعتماد کارهای خانواده آنان را اداره کن تا اثر فقدانش در میان اهل بیت او ظاهر نگردد.»(بحارالانوار، ج77، ص251)
حضرت این مسأله را یک حرکت حکومتی و عمومی تلقی می نماید و این مسأله علاوه بر جنبه اقتصادی شامل سایر امور عاطفی، تربیتی، آموزشی و آینده کاری می شود. سیره آن حضرت در طول حیاتشان همواره بر توجه کامل به امور خانواده های شهدا و ایثارگران نسبت به نیازهای آن زمان تاکید دارد. نمونه آن داستان معروفی است که حضرت به زن و فرزند یکی از شهدا در آوردن آب و طبخ نان کمک می‌کند و حتی صورت به آتش تنور گرفته و از بی خبری حکومت از این خانواده ناراحت است. همچنین در پیمان صلح امام حسن آمده است: «معاویه موظف است همواره از خراج مبلغ یک میلیون درهم تسلیم امام حسن(ع) نماید تا میان بازماندگان شهدای جنگ جمل و صفین که در رکاب علی (ع ) کشته شده اند تقسیم شود.» بنا بر آموزه های اسلامی هرگونه کوتاهی در رسیدگی به امور این عزیزان ظلم به حقوق مسلم آنان بوده و منافی عدل و قسط می باشد چگونه می توان کسانی را که در راه تأمین امنیت و آسایش دیگران و حفظ کیان اسلامی بهترین شخص خود را که از همه لحاظ تأمین کننده زندگی آنها بوده از دست داده اند یا معلول و مجروح شده اند یا بهترین سال های عمر خود را در زندان های دشمن یا در جبهه ها از دست داده اند و خود و خانواده اشان گرفتار عقب ماندگی اقتصادی، تحصیلاتی و... شده اند را با افرادی مرفه که در پشت جبهه ها در سایه امنیت و آرامش ناشی از فداکاری این عزیزان به زندگی خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامی برخوردار شده اند، مساوی دانست؟ آیا این عین ظلم و بی عدالتی نیست ؟
2.در نظر قرآن کریم نیز رزمندگان با کسانی که در خانه نشستند مساوی نیستند (لا یسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدینَ دَرَجَةً وَ کُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ أَجْرًا عَظیمًا﴾ نساء/95 «مؤمنان خانه‏نشین که زیان‏دیده نیستند با آن مجاهدانى که با مال و جان خود در راه خدا جهاد مى‏کنند یکسان نمى‏باشند. خداوند، کسانى را که با مال و جان خود جهاد مى‏کنند به درجه‏اى بر خانه‏نشینان مزیت بخشیده است، و همه را خدا وعده نیکو داده، و مجاهدان را بر خانه‏نشینان به پاداشى بزرگ، برترى بخشیده است.»
3.مسأله دیگری که در مورد روایتی که از حضرت امیر(ع) نقل کردید، حائز اهمیت می باشد تغییر اوضاع و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و... می باشد. براساس قوانین حاکم در آن زمان غنایم حاصل از جنگ ها اعم از سلاح، زیورآلات و... بین رزمندگان توزیع می شد و کسانی که در جنگ حاضر نبودند بهره ای نیز نداشتند به عنوان نمونه، ابن ابی الحدید از ابوالاسود دئلی روایت می کند که پس از پیروزی امام علی (ع) در جنگ جمل آن حضرت وارد بیت المال بصره شدند و تمام آن را که بسیار هم زیاد بود بین سپاهیان خود که در جنگ حاضر بودند تقسیم نمودند. مردی که در جنگ شرکت نکرده بود تقاضا کرد که به او هم سهمی بدهند. امام (ع) سهم خود را به او بخشیدند». اما در زمان ما به علت تغییر اوضاع و شرایط زمانه و تغییر شیوه تأمین امنیت مردم، مدیریت اقتصادی و... دیگر نمی توان مثلا سلاح های به دست آمده در جنگ مثل هواپیما، توپ، تانک و غیره یا منابع عظیمی را که از دشمن به دست می آید یا باز پس گرفته می شود و... را بین رزمندگان تقسیم نمود و مصلحت حکومت اسلامی نیز اقتضا نمی کند، ولی باید حداقل به میزان سایر افراد جامعه امکانات پیشرفت و وسایل مورد نیاز این عزیزان را تأمین نمود بسیاری از رزمندگانی که در جبهه ها شرکت کردند، از جوانان و نوجوانان بودند و زمانی که همسنان آنها مشغول تحصیل بودند آنان حفظ کیان اسلامی و مرز و بوم کشور و فدای جان خود را انتخاب کردند و سزاوار نیست که این افراد از امکانات تحصیلی پس از جنگ نیز محروم باشند.
4. صرف نظر از مطالب فوق ، نگاهی تطبیقی و آماری به سهمیه ورودی فرزندان شاهد و ایثار گر به دانشگاه ها مبین این واقعیت است که این سهمیه در مقایسه با سهمیه آزاد درصد بسیار ناچیزی است، بعنوان مثال طبق آمار رسمی اعلام شده توسط سازمان سنجش در آزمون سراسری سال 83 از مجموع 248 هزار و 646 نفر پذیرفته شده در مناطق و گروه های آموزشی مختلف تنها 4 هزار و 316 نفر از سهمیه شاهد و ایثارگر بوده اند یعنی تنها 74/1 درصد پذیرفته شدگان، همچنین در آزمون سراسری سال 84 از مجموع 295 هزار و 866 نفر پذیرفته شده، فقط 5392 نفر یعنی حدود 83/1 درصد پذیرفته شدگان از سهمیه شاهد و ایثارگر بوده اند، مضاف بر اینکه این دسته از داوطلبان باید حداقل 80 درصد نمره علمی آخرین فرد پذیرفته شده را نیز کسب کنند.
5.از سوی دیگر برخلاف برخی نگرش هاى منفى درباره این سهمیه ، میانگین معدل دانشجویان شاهد و ایثارگر، نیم نمره بالاتر از دیگر دانشجویان است. و حتی 50 درصد از فرزندان شاهد و ایثارگر که با سهمیه وارد دانشگاه مى شوند، مى توانند بدون اعمال سهمیه نیز در همان رشته و دانشگاه و 50 درصد دیگر در رشته و دانشگاه پائین تر وارد دانشگاه شوند.(دکتر دهقان معاونت رئیس جمهورى وقت و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، روزنامه ایران، 8 بهمن 1358)
در هرصورت عمل به آموزه های اسلامی و سیره معصومین(ع) و همچنین رعایت عدالت، قدردانی از عزیزان یاد شده، در نظر گرفتن ساز و کارهایی مناسب برای جبران مشکلات و کاستیهای مختلف زندگی این عزیزان را وظیفه نظام اسلامی به هر طریق ممکن و مشروع می داند. و چنین پاسداشت و تکریمی از ایشان کاملاً منطقی و عادلانه می باشد.
6.و نیز اینکه امتیازاتی که به رزمندگان درباره استخدام و غیره داده می‌شود، درصدی بیش نیست، یعنی چنین نیست که کسی را به صرف رزمنده بودن، در مثلا فلان پست کشوری یا لشکری که نیازمند تخصص است، قرار بدهند، بلکه به عنوان نمونه از میان دو فرد که تخصصی مساوی دارند، کسی که رزمنده بوده را انتخاب می کنند، که در ضمن اینکه قدردانی از زحمات او کرده باشند، خود رزمنده بودن ملاکی است برای تعهد کاری، به این معنی که کسی که جان خود را فدای میهن و مردم می کند، حتما تمام کوشش خود را در تعهد کاری و ادای مسئولیت ایفا خواهدکرد. بنابراین به عنوان یک ملاک و معیار، تعهد نیز می تواند مورد نظر قرار گیرد.
7. و بالاخره اینکه این امور اختصاصی به نظام ما ندارد. به عنوان نمونه برخی کشورهای اروپایی هنوز به بازماندگان جنگ جهانی دوم تسهیلاتی ارائه می دهند. یا اینکه در آمریکا سربازان شرکت کننده، در جنگ می توانند به صورت رایگان وارد دانشگاه بشوند و خانواده هایی که سرپرست آنان در جنگ از بین می رود، تحت حمایت های مختلفی قرار می گیرند.
مسلماً از دیدگاه منافع ملی نیز اگر به بررسی این موضوع بپردازیم، چنین اقداماتی در راستای تامین منافع و امنیت ملی و آینده یک کشور قابل تحلیل و ارزیابی است.
porseman.org
۶۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 14:52
امین داوری
یکی از دانشجویان پلاکاردی را در دست داشت که روی آن نوشته شده بود: کیهان روزنامه فاشیست است و شریعتمداری به وی گفت: دستتان خسته میشود، پلاکارد را بیاورید روی سن و جلوی تریبون قرار دهید

جنجال در بین سخنرانی + جواب های جالب شریعتمداری + حاشیه های مراسم

پیشنهاد میکنم حتما ببینید بسیار جنجالی

دانلود کلیپ صوتی کامل بدون سانسور

+ حلقوم ها را میتوان برید، اما فریادها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر می آید جاودانه می ماند شهیدسید مرضی آوینی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 14:07
امین داوری
مداحی حاج محمود کریمی در پاسخ به توهینات نشریه خاتون


+ ای خواهر قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من 
شهید محمد حسن جعفر زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ 25 Bahman 90 ، 14:01
امین داوری