کی میبری آقا دماغ این دغل هارا هـاشم بافقی دانلود کلیپ صوتی
کی میبری آقا دماغ این دغل هارا هـاشم بافقی دانلود کلیپ صوتی
کسانی که آثار پیکاسو را دیده اند میدانند که او با رنگ به اصطلاح خودش! هنر خلق میکند حال شما بنگرید به نقاش پیروز تابلوی متحرک اسارت که به مدد دانش مربی اش و به بهانه اسارت، هنر خلق کرد و مطمئن باشید اگر او تربیت یافته کسی جز فاطمه نبود نمی توانست چنین اثری خلق کند
ایام پر کشیدن حضرت زینب سلام ا... علیها تسلیت باد
امروز روزیست که دیگر امام در بین ما نیست و این است دنیای بعد از امام دانلود کلیپ صوتی
من تنها برای سه ماموریت آمده ام حجت الاسلام مهدوی بیات دانلود کلیپ صوتی
+ بت شکن خمین: امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است
دین جهانى, با آداب و سُنن ملّى چه رفتارى دارد؟ آیا آنها را کنار مى نهد و خود به ساختن آداب و رسوم تازه مى پردازد؟ یا آنها را تأیید مى کند و در کنار خویش مى نشاند؟ و یا از میان آنها گزینش مى کند؟
نخست باید دانست که دین کامل, آن نیست که خود, همه چیز را برعهده گیرد و به جاى همه استعدادهاى آدمى و همه نهادهاى مدنى بنشیند; بلکه دین کامل, دینى است که همه اینها را در جاى خود, به درستى مى بیند و جهتى کلّى به آنها مى دهد و آنچه را از توان (قُواى فردى) و (نهادهاى جمعى) خارج است, بر عهده مى گیرد… و این, فلسفه اى عمیق دارد; زیرا چنان که دین, فعل تشریعى خداوندى است, قواى آدمى و لوازم تابعه آن (مانند نهادهاى جمعى) نیز فعل تکوینى الهى اند و هیچ گاه تکوین و تشریع, ناسازگارى ندارند; چرا که از مبدأ واحدى دستور مى گیرند.
اگر با این پیش زمینه عقلى به منابع و مصادر دینى بنگریم, مى یابیم که خواست دین, برچیدن بساط سُنن ملّى ـ قومى نیست; بلکه بر آن است که این سنّت ها را سَمت و سوى عالى بخشد و دین, تنها آنچه را که با فطرت آدمى مغایرت دارد, برمى چیند. چنان که قرآن کریم, حرمت و احترام ماه هاى حرام را ـ که رسمى جاهلى بود ـ پاس داشت:
فإذا انسلخ الأشهر الحُرم فاقتلوا المشرکین.1
پس چون ماه هاى حرامْ سپرى شدند, مشرکان را بکشید.
یا أیها الذین آمنوا! لاتحلّوا شعائر اللّه ولا الشهر الحرام.2
اى کسانى که ایمان آورده اید! حرمت شعائر خدا و ماه حرام را نگه دارید.
رسول خدا فرموده است:
مَنْ سَنَّ سُنَةً حَسَنَةً عُمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ, کانَ لَهُ أجُرهُ وَ مِثْلُ اُجورهِم مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجورِهِمْ شَیْئاً وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ, کانَ عَلَیْهِ وِزْرهُ وَ مِثْلُ أوزارِهِمْ مِنْ غَیرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ أوزارِهِمْ شَیْئا.3
آن که سنّتى نیک را پایه گذارى کند و بدان عمل شود, پاداش عمل خودش به اندازه پاداش دیگر عاملان, به وى داده مى شود, بدون آن که از پاداش عاملان کم شود; و آن که سنّتى بد را پایه گذارَد و بدان عمل شود, وَبال عمل خودش و دیگران برعهده اوست, بدون آن که از وِزْر و وَبال دیگران کاسته شود.
امیرالمؤمنین به مالک اشتر فرمود:
ولاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَاجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَة وَصَلُحَتْ علیها الرعِیَّةُ وَلاتَحْدُثَنَّ سنّةً تَضُرُّ بشىء مِنْ ماضى تلکَ السُّنَنِ فیکونُ الأجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَالوِزْرُ علیکَ بِما نَقَضْتَ مِنها.4
آیین پسندیده اى را بر هم مریز که بزرگان این امتْ بِدان رفتار نموده اند و به وسیله آن, مردم به هم پیوسته اند, و رعیّت با یکدیگر سازش کرده اند; و آیینى مگذار که چیزى از سنّت هاى نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهنده سنّت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد.
از سوى دیگر ,به نمونه هایى از سنّت هاى پیش از اسلام (جاهلى و…) برمى خوریم که مورد تأیید اسلام قرار گرفته اند:
1) دیه در جاهلیت, صد شتر بود. پیامبر(ص) آن را امضا نمود.5
2) زنان حائض, در جاهلیت از شرکت در اعیاد مذهبى و مراسم قربانى ممنوع بودند و اسلام نیز آن را حفظ کرد.6
3) براء بن عازب, اوّل کسى بود که با آب, استنجا (تطهیر) کرد و سپس سنّت شد.7
4) پیامبر(ص) در "حِلفُ الفضول " در سن 25 سالگى شرکت کرد و بعدها بدان افتخار مى کرد و مى فرمود: (اگر بار دیگر بدان پیمان دعوت شوم, مى پذیرم).8
5) در حدیثى دیگر, هفت دور بودن طواف خانه کعبه, حرام بودن زن پدر بر فرزند, و خمس گنج نیز از سنّت هاى عبدالمطلب در جاهلیت شمرده شده, که پیامبر(ص) آنها را امضا نموده است.9
6) حرمت ماه هاى حرام نیز از سنّت هاى جاهلى بود که در اسلام, امضا شد.10
7) براء بن معرور, قبل از هجرت پیامبر(ص) در مکّه مى زیست. هنگام مرگ, سفارش کرد که او را به طرف مکه دفن کنند و نسبت به یک سوم اموال خود, وصیت کرد. این هر دو, بعد از آن, جزو سُنن قرار گرفت.11
8) تحریم لباس شُهرت در فقه, شاهدى دیگر بر پذیرش سنّت هاى ملّى صالح است.12 روشن است که لباس شهرت در هر جامعه اى با آداب و رسوم همان جامعه مشخّص مى گردد.
9) ارجاع مسائلى چند به عُرف, گواه دیگرى بر این موضوع است: مقدار نَفَقه,13 استطاعت در حج14 و زکات15 و…
این شواهد, گواهى مى دهند که آیین اسلام, بر محو همه سنّت ها توصیه نمى کند; بلکه آنچه را که خیر و صلاحى در پى دارد, و یا این که مفسده اى به دنبال ندارد, مى پذیرد و جز آن را طرد مى کند که مى توان از این نمونه ها نام بُرد:
1) سنّتى که نشانگر یک آیین باطل باشد. حرمت حمل و ساخت و نگهدارى صلیب, از این قبیل است.16 رسول خدا وقتى عَدیّ بن حاتم را دید که صلیب به گردن دارد, فرمود: "این بت را کنار بگذار ".17
2) سنّتى که ترویج خُرافه باشد. حلیمه سعدیه, وقتى در کودکیِ پیامبر(ص), خواست مهره اى به بازوى رسول خدا ببندد, با اعتراض پیامبر(ص) رو به رو شد. رسول خدا فرمود: "خداوند, نگهدار ماست و از این مهره, کارى ساخته نیست ".18
3) سنّتى که با احکام شرعْ ناسازگار باشد. پیامبر(ص) با زینب, همسر زید (پسر خوانده خود) ازدواج کرد تا نشان دهد این سنّت جاهلى که: "نمى توان با زنِ پسر خوانده ازدواج کرد ", غلط است.19
حال که نظرگاه کلّى دین در باب آداب و سنن بومى و ملّى روشن شد, به یکى از رسم هاى کهن و ریشه دار ایرانى, یعنى نوروز, مى نگریم.
اگر در باب نوروز, دستورى خاص از سوى دین در تأیید یا رد, به دست ما نمى رسید, براساس همان قاعده نخست مى گفتیم نوروز به عنوان رسمى ایرانى که مردمانى آن را از دیربازْ حرمت مى نهاده اند, جاى مذمّت و منع ندارد; چرا که اصل "نوروز " به عنوان نشانى از آیین هاى باطل, مورد تکریم و احترام نیست; بلکه رنگ و بوى ملّى و بومیِ آن, منظور نظر مردمان است. بلى; اگر در آن, ناشایستى نهفته باشد, یا ترویج خُرافه اى صورت گیرد, باید آن را وانهاد.
لیک, احادیثى در مصادر شیعه و اهل سنّتْ روایت شده اند که برخى بر آن, مُهر تأیید مى زنند و برخى دیگر, قهر مى ورزند و با آن مى ستیزند. این دوگانگیِ روایت ها سبب شده است که از دیرباز, عالمان حوزه دین, به چگونگیِ حلّ این تعارض بیندیشند; برخى جانب تأیید را گرفته, از آن دفاع کنند و برخى دیگر, جانب رد را اختیار نمایند.
رسالت این نوشتار, نخست, گزارش تلاش عالمان در برخورد با این روایت هاست و در پس آن مى کوشد از منظر دیگرى بِدان بنگرد. شاید ثمر بخشد!
پیش از طرح دیدگاه ها سزاوار است روایت ها نقل شوند. بر این اساس, مباحث این نوشتار, در سه بخشْ تنظیم مى گردد: نوروز در روایات, دیدگاه ها, و ارزیابى نهایى.
یک. نوروز در روایات
چنان که گذشت, روایت ها در زمینه نوروز, به دو گروه تقسیم مى شوند: گروهى به تصریح یا اشاره, آن را تأیید کرده اند و گروهى دیگر, آن را مذمّت مى کنند...
بسیجی چندان نیازی به توضیح و تفصیل ندارد اشکال کار در تبیین اهداف امروزی این بسیجی ست.
بسیجی سال نود و یک باید به چه بیندیشد، کالبد زمان، در این عصر، دغدغههای اساسی خویش را با نثری بسیار گیرا، چنان حکیمانه مطرح میکند که گویی امروز و در مقابل من و تو ایستاده و تکلیف انقلابیمان را گوشزد میکند...